نشریه سوسیالیسم امروز-پیروزی انقلابی بر جمهوری اسلامی در گروه سیاست و عملکرد مستقل انقلابی و سوسیالیستی-کارگری است

پیروزی انقلابی بر جمهوری اسلامی

در گروه سیاست و عملکرد مستقل انقلابی و سوسیالیستی-کارگری است

( گفتگو با رفقا آذر کیمیا، ابراهیم باتمانی، شیرین اعتماد و عزیز آجیکند از اعضای  شوارایی رهبری حزب سوسیالیست انقلابی ایران)

 نشریه سوسیالیسم امروز:آخرین تحولات اعتراضی در ایران چگونه است؟ و علل کاهش اعتراضات چیست؟

آذر کیمیا: همچنانکه همه در جریان هستند اعتراض های اخیر علیه فقر و گرانی و سران حاکمیت شهرهای زیادی را فرا گرفت. اما  با وجود حقانیت که داشت هنوز از ظرفیت بالا سازماندهی و رهبری منسجمی برخوردار نبود. شبکه های اجتماعی نیز اگر چه برای کمک به پیشبرداعتراضات و خبر رسانی مفید بودند در این دوره اما در ادامه و همزمان  به ابزار بخشی از سیاست انحرافی و اطلاع رسانی  و گمراه کننده و غلط برخی از جریانات  دیگر  چه در داخل  چه در خارج کشور تبدیل گردید وبه زیان تداوم اعتراضات منجر گردید. اعتراض  به فقر و شرایط بد اقتصادی وغیره میتوانست و  میتواند حرکتها و جنبشهای اعتراضی را رادیکال و منسجم  و متحد و فراگیر کند در این مقطع، اما وقتی ناگهان شعارهای بی معنی در طرفداری از جریانات و خاندان مضحک و مستبد و نوکرصفت مانند  جریان پهلوی و مجاهدین  آگاهانه به بخشی از معترضین تحمیل میگردد، و وقتی برخی شعار اسلامی و غیره  میاید جلو وموج سواری میکنند معلوم بود که دیر یا زود به نفس روند مبارزه حق طلبانه جامعه و مردم فقیر و جوانان آسیب میرساند و بنظر من آسیب هم رساندند. آنها توانستند از راه امکانات مدیای که دارند با طرح پاره ای مطالبه و شعار بیخود و نامربوط به اعتراضات وخواست مردم علیه گرانی و فقر و فساد حاکمیت اسلامی بخشا مسیر آنرا به بیراهه  کشانده و  با تشدت و جدا شدن صفها و در نهایت بهره گیری رژیم اسلامی از آن منجر شد.  اگر کارگران و مردم فقیر محلات و جوانان و زنان آزادیخوا صف و شعار مستقل خود را پی گیری میکردند و آن جریانات ضد انقلابی را مانند خود جمهوری اسلامی از صفوف خود بیرون می راندند، فکر میکنم مبارزه بهتر و دامنه دارتر ادامه پیدا میکرد. هرچند تازه این مبارزه با وجود افت خیزهای تا کنونی و آرامش فعلی ممکن است باز هم از سر گرفته شود. اما باید تلاش نمود که آن جریانات و دولت نتوانند موج سواری  و بهانه تراشی کنند و صدای اعتراض و مترقی را با مسائل حاشیه ای و بی ربط به زندگی و سرنوشت واقعی جامعه را به هدف معترضین میلیونی تبدیل نمایند. خوب است خود مردم  نیزکمی هوشیارتر عمل کنند و به دام آن عوامفریبیها نه افتند.

در ضمن باید بطور جدی به این واقعیت توجه داشت که در کشوریکه نه اتحادیه ای نه تشکیلاتی نه احزابی  حق فعالیت نداشته باشند اعتراض های صورت گرفته نیز به آسانی نمیتواند به نتیجه مطلوب خود برسد. باید بسیار بیشتر خودمان را آماده تر کنیم. خصوصا ما تجربه یک انقلاب شکست خورده را داریم در سال  ٥٧  و به آسانی به هر حرکت و جریان و آینده ای مبهمی نمیتوانیم تن در بدهیم. جمهوری اسلامی رژێم متنفر ما است اما نباید بخاطڕ فرار از دست مار خود را به آتش یا مسیر ناروشن انداخت. و من همینجا بسیار خوشحالم که حزب ما نگاه واقعبینی به تحولات دارد و بدرست به نقد کمبودها و نقش مخرب جریانات دیگر رفت، شخصا فکر میکنم نیروهای که همان روش سال ٥٧ را تکرار میکنند و فکر میکنند با موج “اعتراض و انقلاب” آنها فردا قدرت میگیرند همان خطای دارند میکنند که سال ٥٧ چپ مرتکب آن شد.  احزابی که خود را کمونیست و کارگر و سوسیالیست می داند اما یک بار هم در باره نقش مخرب و خطرناک جریان مجاهد و سلطنت طلب و ملی و اسلامی ها و غیره  چیزی نمی گوید بنظر من چنین نیروی نه کمونیست است، نه کارگری، نه انقلابی!  و نه مسئول در قبال مردم تشنه آزادی و رفا و امنیت. میخواهم این حقیقت را نیز یا آور شوم که این رژیم  با چند شعار و اعتراض سرنگون نمی شود، این رژیم با اعمال حمایت دولت امریکا و امثال آنها از “مردم” تضعیف نمیشود بر عکس روحیه انقلابی و اهداف آزادیخواهانه آنها را از درون تهی میکند و در نهایت کلا سر مردم می گذارند و اوباششان  در زمان خود مردم را سرکوب میکنند، درست همان کاری که سال ٥٧ انجام دادند. شرم آور است وقتی شنیدم رهبری یک حزب “کمونیستی” از “اعلام حمایت ترامپ” زوق زده شده است. خلاصه باید این حقایق را متوجه شد که زور و قدرت و نبرد بسیار جدی و  حتی خونینی را باید سازمان داد تا بتوانیم بر پیکره جنایتکارانه رژیم اسلامی پیروز شویم. و در راس این تلاش بدون حضور متحد کارگران امکان پیروزی نیست.

در ضمن جمهوری جنایت اسلامی از یکطفر به ظاهر نرمش نشان می دهد اما در واقع بطور بی سابقه ای دارد سرکوب و ترس اعمال میکند، در نتیجه بنا به عوامل که اشاره کردم روند اعتراضات بسیار کاهش پیدا کرده است.  و جمهوری اسلامی هم از ترس بروز مجدد اعتراضات، شهرها زیادی را  بطور کامل نظامی کرده، چه به شکل پنهان و چه علنی.

 در هر حال تردیدی نیست جامعه  اکنون با بحران مواجه است. و اگر کسانی که آن را ایجاد کرده اند پاسخ مردم را ندهند و مشکلات  شان را حل نکنند باز هم شاهد بروز اعتراض ها خواهیم بود. و شکی نیست جمهوری اسلامی توان این پاسخگوئی را ندارد، اما با فریب و سرکوب می تواند فقط آنرا به تاخیر به اندازد، زیرا زندگی  بیش از ٩٠ درصد از جمعیت ایران  گرو گان عده ای دزد و اختلاس گر شده است.  مبارزه ادامه خواهد داشت ،اما برای کسب پیروزی و شکست دادن جمهوری اسلامی و ساختن جامعه نوین و خوشبخت باید با قیامهای به مراتب سیاسی تر و طبقاتی تر و سازمان یافته شده تر متکی بود. چنانچه از هر نظر با آمادگی وارد جنگ نهائی با جمهوری اسلامی نشویم  عملا به استقبال تداوم حاکمیت همین رژیم یا کمک به شکل گیری یک حکومت باب طبع عربستان و امریکا خواهیم رفت، و تکرار شرم آور دوره سال ٥٧ خواهد بود. جز توجه جدی و عملی به این عوامل کلیدی، هر شکلی دیگر از سیاست کردن و شعار دادن به بازی کودکانه  و خود فریبی شباهت خواهد داشت.

 

سوسیالیسم امروز: خامنه ای و روحانی و دیگر سران رژیم از یک سو گفته اند “بخشی از خواستهای مردم معترض درست است  و مردم حق دارد”،  اما فورا و همزمان عامل اعتراضات را” فتنه” و دخالت و نقشه دشمن” معرفی کردند؟ چرا سران رژیم  چنین برخوردی به اعتراض کنندگان میکنند؟

ابراهیم باتمانی: نه! اینها هیچ حقی ندادند به معترضین. موضعگیری  که خامنه ای و روحانی و دیگر مقامات نظامی و مجلس اسلامی گرفتند فقط یک شیادی و حقه بازی و دروغ بافی بزرگ است. آنها بخاطر وحشتی که داشتند و از ترس جامعه و با هدف فریب مردم از سوی با زبان نرمش و “حق دارند” وارد شدند و اما از سوی دیگر برای سرکوب معترضین مانند همیشه مهر دست داشتن خارجی ها را بر پیشانی مردم معترض به گرسنگی و فقر و فساد و حاکمیت اسلامی چسباندند. به من نشون بدهید که  سران فاسد رژیم در عرض این ٣٩سال  که سر کار هستند ٣٩ کلمه  حرف منطقی و حقیقت را به جامعه گفته باشند ؟ هدف و تلاش سران جنایتکار جمهوری اسلامی فقط سرکوب و تهدید و پاپوش دوزی بوده وهست نه چیزی دیگر. اکثریت مردم زحمتکش ایران با این شعبده بازیهای جمهوری اسلامی اشنا هستند و فریب این نوع موضگیریهای سران حکومت نمیخورند. این حکومت در عمل نشان داده است ربطی به ان جامعه به خصوص به زنان و آزادیخواهان و به کارگران و محرومان و انسانهای شرافتمند  و جوانان  مبارز جامعه نداشته و ندارد. اکثریت مردم ایران، یعنی کارگران و زنان و جوانان و انسانهای آزادیخواه به شدت ناراضی و متنفرند از این رژیم مرتجع و خواهان سرنگونی او هستند و دست بردار هم نیستند و باید این پروسه سر نگونی را به ثمر برسانند. البته همچنانکه ما بارها گفته ایم این سرنگونی هنگامی به نتیجه درست می رسد که طبقه کارگر و زنان و جوانان و مردم آزادیخواه صف خود را از احزاب و نیروهای دیگر ملی و اسلامی جدا کنند و به سیاست و اهداف سوسیالیستی روی بیاورند. دڕ چنین حالتی روند سرنگونی رژیم نیز با جدیت بیشتری به سر آنجام خواهد رسید.

 یک عامل دیگر اینکه رژیم با این عوامفریبی به اعتراضات برخورد میکند متاسفانه نشانه قدرت فریب خود رژیم نیز هست و بارها در این سالها از این طریق ها، هم فریب و هم سرکوب، توانسته به حاکمیت سیاه خود ادامه بدهد، امری که دیگر نباید بیش از این به این قدرت مانور رژیم اجازه داد و آنرا میتوانیم علیه خودش تبدیل کنیم، اگر درست عمل نماییم. این رژیم قابل اصلاح نبوده و نیسست. فساد و دزدی و دروع گفتن شغل شریف سران حکومت و کاسه لیسانشان میباشد.

توجه کنید به این مضحکه سران حکومت عدل اسلام ! میگویند اعتراضات جوانان و گرسنگان و بی کاران و زنان و آزادیخواهان و مردم شرافتمند غیر قانونی بوده است!. عجب بی شرمی و بی حیای!.  آنها به جز مناسک دولتی و اسلامی به کدام اعتراض و تحصن و اعتصابی تا کنون اجازه داده اند که اکنون  جامعه معترض را به “قانون شکن” متهم میکنند؟. اتفاقا شکاندن قوانین آنها شرط اول پیشرفت در جامعه است نه رعایت آن و  تسلیم شدن به آن! باید از خامنه ای و روحانی شیاد پرسید مگر خودتان طبق همان “قوانین “مضحک خودتان عمل نموده اید که دم از قانون میزنید! در طول این ٣٩ سال این همه انسان را اعدام کردید، نان سفره دها میلیون کارگر و انسان کارکن را به گرو گرفته اید و با زور چما‌ق و تفنگ قوانین اسلامی تان را تحمیل میکنید، و شلاق و زنجیر را برای معترضین به فقر اعمال میکنید،  زندانیان را میکشید و تحقیر میکنید و صدها مورد مشابه  طبق کدام قانون انسانی بوده است؟ یا حتی آیا طبق “قوانین بین المللی” که خود امضا کننده ان هستید عمل نموده اید که افراد زیر ١٨ سال  را اعدام کرده اید؟ پول گلوله اعدام جانباختگان را که از خانواده اشان میگرفتید “قانونی” بود؟ این همه سنگسار و اسید پاشیدن به روی زنان ایران” قانونی”بود؟ عدم تحویل جانباختگان به خانواده شان و قبرهای بی نام و نشان  اعدام شدگان بیشمار “قانونی” بود؟ پول اکثریت  ٩٠ در صد آن مردم که  اکثر کارگران و زحمتکشان هستند را دارید میدهید به حزب الله لبنان و حشد شعبی عراق و به رژیم جنایتکار سوریه و به شیعیان یمن و گسترش شیعه گری و غیره “قانونی” است؟  شما سران حاکمیت خدا و اسلام محمد این همه دزدی کرده اید و توی بانکهای خارج  سرمایه گذاری کرده اید و به کسی هم حساب پس نمدهید “قانونی” است ؟ رادیو و تلویزیون که با سهم و مالیات  و پول مردم کار میکند  و مردم هم هیچ موقع ازش استفاده نمیکنند  وخودتان شب تا روز در آن دروغ و خرافات پخش میکنید “قانونی” است؟ کشتن بیش از ٢٠ نفر، بازداشت نزدیک به چهار هزار نفر و کشتن چندین جوان بازداشتی در همین اعتراضات هفته گذشته را شما اسمش گذاشته اید “عمل قانونی” برای خود و اعتراض جامعه را  به این شرایط هولناک را “غیر قانونی” اسم گذاری می کنید؟. شما غلط میکنید!. ما تنها با زیر پا گذاشتن آشکار و اجتماعی کلیه این قوانین ضد انسانی شما میتوانیم قوانین و مناسبات انسانی و برابر را بدست بیاوریم!  جمهوری اسامی با ان ترفمندها ممکن است بار دیگر موقتا از این بحران عبور کند اما دیگر قادر نخواهد بود زخم عمیقی که بین جمهوری اسلامی  و همه جناحهای آن با جامعه به وجود آمده مداوا نماید. هرچه بیشتر این رژیم  اعتراض واقعی جامعه به خود را بخواهد با اسم “فتنه” و “دخالت دشمن” به خورد صفوفش بدهد بیشتر مورد تنفر جامعه قرار میگیرد و باید در انتظار فوران اعتراضات به مراتب گسترده تر و شکننده تر باشد.

این رژیم باید سر نگون شود! مرگ بر جمهوری اسلامی ایران و نه به کلیت نیروهای  ملی اسلامی ها و سلطنت طلبان ورشکسته و مجاهدین چارقدبسر! زنده باد آزادی، زنده  باد برابری، زنده باد سوسیالیسم!

 

 سوسیالیسم امروز: در اعتراضات اخیر نقش زنان برجسته بود علل آن چه است؟ و بنظر شما زنان چگونه میتوانند نقش بهتری ایفا نمایند؟

شیرین اعتماد: اینکه زنان در پیش بردن این جریانات نقش بسیار پر رنگ وبرجسته ای داشتند وپرچمداران بسیار شجاع بودند هیچ شکی نیست چرا که زنان یکی از وسیعترین قربانیان جامعه ایران هستند. از اینرو پر واضح است که در چنین جوامعی، که طبعا نیمی از جمعیت انرا زنان تشکیل میدهند، با گرفتن هویت انسانی از زنان وسرکوب مطالبات این بخش از جامعه بصورت رسمی وقانونی، رهایی وبرابری هرگز معنی نخواهد داشت، بلکه برای رهایی و برابری ناچارا باید علیه چنین نظامی به مقابله برخواست. در ایران زنانی هستند که بیشترین بخش دستفروشان وکارگران خدماتی وبه طورکلی ردیف مشاغل بی ثبات اجتماعی را تشکیل میدهند. و در آمارها خبر از بیکاری دوبرابرشان نسبت به مردها را نشان میدهد.  زنانی که ازبیکار سازی ها ومعوق ماندن دستمزدها ونبود ارگان پاسخگوی کارگران به فغان آمده اند. اینجاست که دیگرحاضر نیستند تن به ستم دهند ودرنهایت به تنگ آمده از ستم وسرکوب وفقر وبیکاری وگرانی در ابعادی سراسری باحضور پر رنگشان به خیابانها ریخته وهمه متحد ویکپارچه خواستهای خودرا برای پایان دادن به وضعیت جهنمی موجود فریاد میکشند.

 مطالباتی که سالهاست ازسوی کارگران ومعلمان ودانشجویان وپرستاران وهمه اقشار زحمتکش جامعه فریاد زده شده است وحکومتگران بدون هیچ توجهی به آنها مشغول چپاول وغارت ثروتهای اجتماعی بوده اند واینک تنها بااتحاد وهمبستگی تداوم اعتراضات میتوانیم به پیشرفت و پیشبرداهدافمان برسیم وصدای زنی راکه دل به دریای آهنین سپرهای مامورین زد وباتمام وجود بیرون ریخت را رساتر به گوش جهانیان برسانیم.

این اعتراضات هر چند متاسفانه  فعلا رو به کاهش گذاشته است اما به اندازه چند سال اگاهی و امادگی و اعتراض را به میدان آورده است، که زنان نیز بی شک در ادامه خود نقش پرنگتری در مبارزه علیه حاکمیت ضد زن اسلامی ایفا خواهند نمود. تلاش برای خود آگاهی بیشتر نسبت به حقوق خود به عنوان زن، توجه بیشتر به آینده بعداز رژیم اسلامی که باید حکومتی سر کار بیاوریم که نه اسلامی نه مرد سالار و سرمایه دار و نه حامل سود جوئی جنسیتی و مادی از زن باشد. در این جهت بنظر من رهائی واقعی زنان در گروه پیوستن بیشتر آنها به سیاستهای سوسیالیستی و آزادیخوانه و برابری طلبانه است. این رمز پیروزی زن بر تمام ستم و نابرابریهای اعمال شده تا کنونی در قالب جمهوری اسلامی و همچنین فرهنگ عقب مانده جامعه و خانواده و غیره است. زنان و مردان آزادیخواه را به پیوستن به این تلاشها و سیاستها فرامیخوانم.

سوسیالیسم امروز: اکثر شرکت کنندگان در اعتراضات اخیر نسل جوان دختر و پسر تشکیل می دادند.  متاسفانه تقریبا کلیه کشته شدگان در تظاهراتها و در زندان  نیز جوانان تشکیل می دهند، چرانسل بزرگ شده در حاکمیت رژیم اسلامی چنان معترض و در عین حال شجاعند؟ بنظر شما چه مطالبات و شعارهای مطالبات و هدف نسل پیشرو و متمدن جوانان را بهتر نمایندگی میکند؟

عزیزآجیکند: در هر مقطع تاریخی نسلی از جوانان انقلابی ، رزمنده ، پرشور و مبارز متولد میشوند. این نسل بالنده جانمایه  نیروی انسانی تکامل و حرکت پیشروندۀ زمان خود بوده و هست و همیشه هم در حال گذر بوده است . این نسل درحیات سیاسی و اجتماعی به مثابۀ یک جنبش، دایم در حال تحول و دگرگونی و شکوفایی بوده است و طبق قانونمندیهای اجتماعی در تکامل و ترقی جامعه خود سهم عمده را بدوش داشته است. به مسائل و پدیده های پیشرفته و مدرن تمایل پیدا کرده و از ظهور آن استقبال کرده است. در برابر رویدادها ، حوادث و حرکت های سیاسی جامعه خود بی تفاوت نبوده است.

علاوه به ویژگی دوران جوانی نسل جوان. که حامل انرژی و شور و عمل انقلابی و ملیتانت است و علیه استبداد و زورگوئی ها، بخش عمده این نسل به خانواده طبقه کارگر تعلق دارند که ازدوران کودکی با درد و رنج و استثمار و بی پولی و  به نانی و بی لباسی و نابرابری وظلم و سرکوب آشنائی پیدا میکند و از اینرو از نظام سرمایه داری و از دولت و استثمار و استبداد عمیقا متنفر هستند.

این نسل علاوه بر اینکه در امور سیاسی جامعه نقش مثبت و انقلابی دارد، در امور تولیدی و آزمون های علمی نیز  در موقعیت خوبی و آموزنده ای قرار دارد. در جنبشهای مبارزاتی و آزدیخواهانه مبتکرترین نیرو بوده است. هر آنگاهی که فریاد دفاع از آزادی و حقوق انسانی بلند شده است، بخش عمده  نسل جوان در صف اول قرار گرفته است .

 بیشترجامعه ایران را  جوانان تشکیل میدهند . جوانان در ایران به خصوص دختران از قربانیان  و از آسیب دیدگان اصلی  سیستم ارتجاع حاکم  هستند. این نسل سر زنده جامعه همیشه در بیرون قدرت بوده است. سرکوب شده ، توانایی ها و استعدادهایش نادیده گرفته شده است. در جهت ساختار شکن قدرت دولتیهای مستبد حرکت کرده است. افکار مدرن و مترقی و غیر مذهبی، و چپ و سوسیالیستی در این طیف برجسته است و در جهت دگرگون کردن بافت سیاسی و اجتماعی جامعه قدم برداشته است .

برپایه ی مشاهدات، در گذر ٣٨ سال گذشته،  گسترش بی تفاوتی و مخالفت چشمگیر جوانان با دین و سنت است. سطح سواد دانشگاهی، و آشنایی جوانان ایران با جهان مدرن و کشورهای غربی و گرایش آنها به فرهنگ و موسیقی و درمواردی هماهنگ ساختن نمودهای فرهنگ غرب با فرهنگ ایرانی در  بسی افزایش یافته است. در همین دوره زمانه، حرکت آزادیخواهی در بسیاری از جوانان گسترش یافته. به دلیل سختگیریهای حکومتی و تیرگی چشم انداز زندگی آینده در بسیاری از این جوانان ، نوعی ناخرسندی از فضای اجتماعی موجود، و خواست چشمگیر تغییر در وضع موجود در بین توده های مردم به خصوص جوان ایجاد شده است.

امروز جوانان در رویارویی جدی با حاکمیت جمهوری اسلامی قرار گرفته اند. این رویارویی هم کل حاکمیت جمهوری اسلامی را خطاب قرار داده است و جمهوری اسلامی را بعداز رویدادهای هفتم دیماه با واقعیت تلخ تری روبه رو کرده است. نسل جوان اعم از دختران و پسران پر شورو انقلابی و فعال در اعتراضات اخیر و در واقعه هفتم دیماه و روزهای بعدی نشان دادند که  دیگر نمیخواهند در زیر پوشش یک حکومت دینی فاسد ونامسئول بمانند و با شعار ساختارشکنانه حکومتی و در یک حرکت اعتراضی به کف خیابان آمدند و پی مطالبات واقعی خود گشتند. آنها با حضور فعال خود،  رابطه خود با مقامات فاسد دولتی را دوباره تعریف و مرز بندی روشنی را با خدایان قدرت در ایران روشن کردند و باآنها تسویه حساب نمودند.

متاسفانه بیکاری رو به افزایش، نادیده گرفتن نیازهای نسل جوان، نداشتن امید به تامین یک آینده مطمئن در ایران بحران زده زیر سلطه جمهوری اسلامی ، انزوا و از خود بیگانگی، بخشی از جوانان را به لحاظ سیاسی و اجتماعی در حاشیه تحولات و مبارزات اجتماعی قرار داده بود. تا اینکه بار دیگر و در یک فرصت عالی اعتراضات تودەای کە روز پنج شنبە ٧ دیماه ١٣٩٦ از مشهد جرقەاش زدە شد و به سرعت ایران را فرا گرفت، جوانان همراه با اقشار مختلف جامعه سکوت خود را شکستند و به خیابانها ریختند و فریاد خود را بار دیگر سر بر آوردند. کار و امینت شغلی، یا بیمه بیکاری ، خواست و حق بی چون چرای کارگران شاغل و بیکار و جوانان متقاضی کار است. این حق اما با یک مبارزه متشکل و سازمانیافته و صد البته تنها با برپائی جنبشی علیه بیکاری متحقق خواهد شد. جنبشی که شرایط عینی آن آماده است. نیروی بالقوه این جنبش نه تنها خیل میلیونی کارگران بیکار، بلکه میلیون ها کارگر شاغل و خانواده های کارگری را نیز در بر می گیرد.

 در کلیت خود، در این دوره اعتراض امیز،ناگفته نماند که این جنبش و نقش جوانان در کنار نقش مثبت و پر شور آنها در اعتراضات اخیر از کمبودهای جدی نیز رنج میبرد. از جمله اینکه یک سری با شعارهای همراه شدند که به اندازه خود جمهوری اسلامی با منفعت طبقاتی و نسلی  جنبش ترقی خواهانه جوانان در تناقض قرار داشت. از الله اکبر گوئی گرفته تا دست به دامن “شاه” و “جانم فدای ایران” و غیره همه در ضدیت کامل با خواست واقعی امروز نسل مترق جوانان و رسیدن به آینده ای در شان انسان در دوره بعداز جمهوری اسلامی است. جوانان متمدن، انقلابی و تشنه آزادی و برابری باید از این شعارها پرهیز کنند و تره برای امثال خاندان جنایتکار پهلوی و دیگر نیروهای ملی و اسلامی در اپوزسیون و غیره خرد نکنند، همانگونه که برای خود جمهوری اسلامی و جناحهای آن نباید تره خرد کرد. مطالبه و شعار “آزادی برابری، رفا و امنیت علیه استبداد مذهبی و ملی، علیه دیکتاتوری هم خامنه ای و هم شاهنشاهی، علیه مذهب نوع جمهوری اسلامی و همچنین از نوع مجاهدینی و شیرن عبادیها، بلاخره شعار زنده باد سوسیالیسم و حکومت کارگری” بیش از هر چیزی واقعیت  آزادیخواهی نسل جوان را نمایندگی میکند، چرا که همچنانکه گفته شد ضمن خصلت شور و انقلابی گری نسلی در جنبش جوانان، اکثرا به خانوادهای سرکوب شده کارگران و زحمتکشان ربط داریم و نباید از منفعت و مصالح طبقاتی آنان فاصله گرفت، و به نیروی ذخیره و سو استفاده چی حامیان استبداد و نظام ظالمانه سرمایه داری و اسلامی و ملت پرستی  تبدیل گردیم. ما نسل جوان به طبقه کارگر و زحمتكشان و روشنفکران مترقی و سکولار و سوسیالیست جامعه ایران ربط داریم نه به جنبشهای دست راستی و طبقات دیگر.

انسانهای آزادیخواه و زنان و جوانان انقلابی در این جنبش نقش ایفا کردند، اما علیرغم فداکاری ها  بدلیل نبود آلترناتیو و هژمونی سوسیالیستی نتوانستند در دل این مبارزات تشکل های رزمنده و طبقاتی خود را شکل دهند و یا به گسترش رادیکالتر آن تا این لحظه کمک جدی کنند. این کمبود میدان را برای سرکوب بیشتر نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی و وفاداران نظام کثیفش باز گذاشت تا با امنیتی کردن و ملیتاریزه کردن شهرها  فضای رعب و وحشت را بر جامعه حاکم کنند. مبارزه ما با جمهوری اسلامی تا سرنگونی کامل آن و دست یابی به آزادی و برابری و سوسیالیسم ادامه خواهد داشت. برای تعمیق و پیشبرد این مبارزه سر نوشت ساز نسل جوان را به پیوستن به سیاستهای انقلابی، غیر قومی و غیر مذهبی و به افق و آلترناتیو سوسیالیستی فرامیخوانیم!

 جا دارد در اینجا گرامی بداریم یادو خاطره همگی عزیزانی که در این روزها جان عزیزشان را فدای خواستهای برحق خود و توده های مردم زحمتکش در ایران کردند و جان سپردند .

منبع: شماره ٣١ نشریه سوسیالیسم امروز

http://www.simroz.org

٢٣ دی ١٣٩٦

١٣-١-٢٠١٨