مصطفی رشیدی را چه شده است!

مصطفی رشیدی را چه شده است!

اعتراضات بهمن ماه ٩٥ ناخشنودی مصطفی رشیدی یکی از اعضای حزب جکمتیست (خط رسمی) را برانگیخته است. عنوان نوشته او چنین است: “حقانیت کارگری در اعتراضات خیابانی بیهوده”! و در مطلبش ناخشنودی خودش را از اینکه اعتراضات کارگران خبرساز شده ابراز کرده است. او با تقویم اعتراضات کارگری ٦ ماه اول ٩٥ و بهمن ماه که در کارگر کمونیست منتشر شده عصبانی است و دست به اصطلاح به افشاگری زده است!  نوشته است:

«اعتراضات کارگری بهمن ماه سال جاری تیتر ساز شد. بسیاری از جریانات را به وجد آورد، بخشی از رسانه های دولتی و بورژوایی کک نگرانی به جانشان افتاد، تحرک تازه تری را به جریانات منتسب به کارگر بخشید؛ اما با همه اینها برای کسی که صرف کارگر در خیابان معیار کافی برای شناختن موقعیت طبقاتی و مبارزاتی کارگری وی نیست، کلنجار با چند سوال اجتناب ناپذیر است»

پرده اول:

در حقانیت تیتر ساز شدن اعتراضات کارگری!

تیتر سار شدن اعتراضات کارگری بهمن ماه ٩٥ امری عادی است. حجم اعتراضات بهمن ماه بالا بود. بیشتر از ٥٠ مورد اعتراضات مهم در مراکز تولیدی فراخوان داده شده بود. تقویم ٦ماهه ٩٥ منتشر شده در سایت اتحادیه آزاد کارگران ایران به این ترتیب اعتراضات را منعکس کرده است؛ فروردین ٤٧ مورد. اردیبهشت ١٠٠ مورد. خرداد ١٠٦ مورد. تیر ٩٢ مورد. مرداد ١٠٨ مورد و شهریور ١٠٤مورد از اعتراضات کارگران و معلمان جمعبندی شده.

مصطفی رشیدی این همه و این تعداد اعتراض کارگری که یک جهش بزرگ و مهم در مبارزات کارگران  است را نمیبیند.

در نطام جمهوری اسلامی اخبار کارگری در میدیا تیتر ساز نمیشود. مانع انعکاس خبری اعتراضات کارگری میشوند. رهبران و سخنگویان کارگران و معلمان را به کانال های تلویزیونی راه نمیدهند.  هیچ کار و اقدامی طبیعی تر از این نیست که ما اخبار را تیتر ساز کرده ایم. و البته با تعدادی از کارگران و معلمان در کانال جدید درمورد این اعتراضات مصاحبه و گفت و گو کرده ایم.  نگرانی آقای رشیدی قابل درک است. او و حزبش کالیبر تیتر ساز کردن اخبار کارگری را ندارند.

خارج از اینها که جزو فرهنگ و تمدن فعالیت در دنیای امروز هستند، اما مشکل مصطفی رشیدی پایه ای تر است. او از درک  مبارزه کارگران در اشکال زنده و متکی بر تناسب قوا و رو در رویی مستقیم با دولت و کارفرما عاجز است. او سوالهای بیشمار و نامربوطی را مطرح میکند که به ما بگوید اخبار کارگری را تیتر ساز نکنید. ایشان با صف بندی طبقاتی فی الحال موجود با حضور کارگران در خیابان با راهپیمایی و تجمع کارگر ان و معلمان  مشکل دارند.  جمهوری اسلامی و افتصادش را مطلوب و متعارف تعریف میکنند. ایشان معتقد است که کارگر باید اول متشکل شود، حزب در پیوند با طبقه کارگر را ایجاد کند، کمیته های کمونیستی را درست کند و سپس اعتراض کند. با این حساب مبارزه برای افزایش دستمزدها، مبارزه علیه فقر و بیکارسازی ها و مبارزه علیه حقوق های پرداخت نشده فعلا باید تعطیل شوند!

ما میدانیم تیتر شدن قدرت اعتراض کارگران با تئوری های “بورژوازی مطلوب سرمایه” در ایران خوانایی ندارد. درد مصطفی رشیدی همین است.

چرا اعتراضات را تیتر میکنیم! چرا هر روز در صفحات حزب و میدیای اجتماعی اعتراضات کارگران و معلمان را رصد میکنیم! چرا اعتراضات دی ماه، بهمن ماه و اسفند و … تیتر نشریه ما میشود!  باید قابل درک باشد. ما جهش را میبینیم. ما شور و شعف مبارزات کارگران را میبینیم. ما با دیدن بنر بزرگ تحصیل رایگان برای کودکان در دست کارگران و معلمان به شعف میاییم. ما با دیدن بنر حقوق ما یک میلیون خط فقر ٤ میلیون اعتراض بهفقر و شکاف طبقاتی را میبینیم. برای ما بیانیه مشترک عبدی ــ عظیم زاده نقطه عطفی است در اتحاد معلم و کارگر، گام مهمی است برای پیشروی های بیشتر کارگران و معلمان علیه سیاست امنیتی کردن محیط فعالیت آنها.

مصطفی رشیدی هیچکدام از این جهشها را نمیبیند.

پرده دوم:

«چرا صف کارگران سینه میزنند؟ کارگران به سمت نبرد میروند، کارفرما و استاندار را به هماورد میطلبند پس چرا راه عقب نشینی خود را دو دستی تحویل دشمن میدهند؟ استعفای استاندار چه عاید کارگران میسازد؟یک اختلاس کمتر دیگر چه صیغه ای میتواند باشد؟ چرا زنان را جداگانه و آنهم ته صف بدنبال خود میکشند؟»

مصطفی از شعار کارگران که در راهپیمایی هپکو، روغن نباتی زنجان و  تجمع وسیع ١٩ اسفند کارگران، معلمان و بازنشسته ها  در مقابل مجلس اسلامی شعار میدادند یه اختلاس کم بشه مشکل ما حل میشه، و از اینکه کارگران علیه استاندار شعار میدهند و خواهان استعفایش میشوند، ناراحت است! اعتراض به اختلاس و حقوق های نجومی در  بسیاری اعتراضات کارگری مطرح شده است. کارگر، معلم، بازنشسته و دانشجو همه جا در مراکز تولیدی، در کارخانه ها در مقابل مجلس اسلامی و دانشگا ها در  تجمعاتشان علیه اختلاس و دزدی و غارت زندگیشان توسط هیئت حاکمه و دستگاه مخوف بیت رهبری و سپاه پاسداران اعتراض کرده اند. ما ناراحتی مصطفی از سر دادن این شعار را نفهمیدیم!

پرده سوم:

«توقع زیادی نیست و حتما کارگران قبل از حرکت اعتراضی خود در یک مجمع عمومی درباره حرکت خود بحث و تصمیم گیری کرده اند. بالطبع هدف راهپیمایی جلب سمپاتی مردم شهر بوده است، پس چرا صف تظاهرات با مردم قاطی نمیشود؟ باید کارگران با دیدن فیلم تظاهرات خویش متوجه شده باشند کسی که قلبش برای اعتراض کارگری بطپد از بیرقهای سیاه و فریادهای نوحه خوانی جز آزردگی توشه ای به همراه نبرده است. آیا غیر قابل اجتناب نیست که از نمایش زیادی اسلامیزه شده، آپارتاید منشانه زنان کارگر جریحه دار شد؟»

من میگویم؛ احتمالا کارگران  مجمع عمومی برگزار نکرده اند. برگزاری یا برگزار نکردن مجمع عمومی یک ذره از حقانیت راه پیمایی و حضور کارگران در خیابانها کم نمیکند. کارگران هپکو و روغن نباتی زنجان به همین دلیل تجمع اعتراضیشان را بخیابانها کشاندند که صدای اعتراض و میارزه خودشان را بگوش مردم شهر برسانند. مردم شهر از اعتراض آنها مطلع شدند، بخشهایی از دانشجویان در دانشکده های اراک تحت تاثیر اعتراضات خیابانی آنها به استاندار و دیگر مقامات جنایتکار اسلامی نامه نوشتند.

در اربباط با شرکت زنان کارگر و خانواده های کارگری حتما مصطفی خبر ندارد که در یکسال گذشته خانواده های کارگران اعتصابی همراه آنها در بخشهایی از اعتراضات شرکت فعالی داشته اند. حضور خانواده ها را در تراکتورسازی البرز تبریز، اعتراضات کارگران معادن بافق و در هپکو  و زنجان و فولاد اهواز و دهها نمونه دیگر میتوان اسم برد. مصطفی احتمالا در صف تظاهرات هپکو زنانی را دیده که در انتهای صف بوده اند و با تعمیم این مشاهده کل این پیشروی را نمیبیند و یا میبیند و به نفی آن میپردازد. مشکل ایشان یکی و دو تا نیست. پیشروی های جنبش کارگری چنان وسیع بوده که بقول ایشان خبرساز شده است و ایشان از کل این اتفاق ناراضی است. همانطور که تیتر مطلب او نشان میدهد ایشان از به خیابان آمدن کارگران و گسترش اعتراض آنها ناراحت است. واقعا ایشان را چه شده است!

مصطفی جان برایت تاسف میخورم!

نسان نودینیان

١٣ آپریل ٢٠١٧