حاکمیت عشیره و خانواده بارزانی و تجربه ناسیونالیسم قومی کرد در کردستان عراق

حاکمیت عشیره و خانواده بارزانی و

تجربه ناسیونالیسم قومی کرد در کردستان عراق

 

نسان نودینیان

چهارمین بارزانی در راس قدرت حکومت اقلیم کردستان قرا گرفت.  یک روز بعد از سوگند نچیروان بارزانی به عنوان رئیس اقلیم کردستان عراق، مسرور بارزانی پسر مسعود بارزانی با توافق احزاب شریک در قدرت به عنوان نخست وزیر این اقلیم انتخاب شد. خانواده بارزانی و حزب دمکرات کردستان عراق (پارتی) به رهبری مسعود بارزانی از زمان حمله آمریکا و متحدانش به عراق در سال ٢٠٠٣ تا کنون قدرت را در اقلیم کردستان به دست داشته‌اند.

نگاهی کوتاه به گذشته و سابقه بارزانی ها؛

بارزانی‌ها تا اوایل قرن بیستم از نظر دولتهای خارجی بالاخص قدرت‌های غربی بی‌اهمیت بودند، اما با آغاز فعالیت‌ها برای بهره‌برداری از نفت منطقه کرکوک حساسیت کشورهای غربی به سمت آنان جلب شد. این کشورها مایل به تطمیع و آرام نگهداشتن آنها بودند تا حکومت عثمانی بتواند نفت مورد نظر ایشان را تامین کند. در الیگارشی عشیره بارزانی از شیخ های مختلفی  از جمله  شیخ احمد و شیخ سلام اسم برده میشود، که هر کدام بسهم خود در بند و بست با دولتهای منطفه و بویژه با دولت مرکزی عراق بوده اند.

شروع مبارزات ملا مصطفی بارزانی به سال ١٩٣٢ میلادی و دوران تبعیدش در سلیمانیه باز می گردد. او در سال ١٩٤٣ همراه تعدادی از رهبران و عشایر کرد فرار کرده و به بارزان رفت. سپس سلسله عملیات هایی نظامی، از جنگ و گریزهای ایل مردان عشیره بارزان را آغاز نمود و نزدیک ٥٠ سال آن را ادامه داد.

توصیفاتی از اسطوره سازی و افسانه پردازی در باره بارزانی گفته میشد.  برای مثال درباره سواد او و اینکه عنوان “ملا” از طرف روستائیان به وی داده شده و روی او مانده، گفته می شود که وی هرگز به مدرسه نرفته و در علوم دینی و طلبگی نیز دستی نداشته است. به علاوه برخی مفساد نظیر قاچاق مواد مخدر و انسان نیز به او نسبت داده شده. منتقدان ملا مصطفی وی را فردی قدرت طلب، تمامیت خواه و فرصت طلب می دانند.

 در سال ١٩٤٦ میلادی و در ایام حضور ملا مصطفی در ایران “حزب دمکرات کردستان عراق” معروف به “پارتی” در عراق تأسیس و ملا مصطفی که در مهاباد به سر می برد، به عنوان اولین رهبر آن انتخاب شد.

با قدرتگیری  صدام حسین  او نخست برای تثبیت پایه های قدرت خود در سال ١٩٧٠ میلادی دست به انعقاد معاهده‌ای پانزده ماده‌ای با بارزانی ها زد. طول عمر توافق صدام و بارزانی کوتاه و حدود ٤ ماه بود، که با بن بست این توافق  جنگ ٤ ساله صدام حسین  با بارزانی ها شروع شد. بارزانی ها در این جنگ  مورد حمایت رژیم شاه ایران بودند. در مارس سال ١٩٧٥ میلادی پیمان الجزایر بین شاه ایران و صدام حسین در الجزایر منعقد شد؛ در این پیمان  بارزانی و حزب (پارتی) نقش وجه المصالحه را بازی می کردند، چرا که پس از آن دولت ایران دست از حمایت های خود از آنها برداشت.

در آوریل سال ١٩٧٦ میلادی جلال طالبانی که از حزب دمکرات کردستان عراق جدا شده بود، تشکیلات سیاسی جدیدی را به نام «حزب میهنی کردستان » در دمشق تاسیس کرد و با شعار «خودمختاری برای کردستان، دموکراسی برای عراق» به یارگیری پرداخت.  و در سال ١٩٧٧ میلادی مقر حزب خود را از دمشق به اطراف سلیمانیه انتقال داد. جلال طالبانی دوستی و همکاری  نزدیکی با حافظ اسد رئیس جمهور سوریه  در آندوره داشت.

مسعود بارزانی (متولد سال ١٩٤٦ میلادی در شهر مهاباد  است)  در سال ١٩٨٧میلادی پس از مرگ برادرش ادریس، اداره امور سیاسی و مذاکرات خارجی بارزانی ها را نیز به دست گرفت و توانست رهبری بارزانی ها را در دست بگیرد و اکنون و هنوز رهبر بلامنازع آنان است.

با بقدرت رسیدن حکومت خود گمارده و ضد انسانی جمهوری اسلامی در ایران در سال ١٣٥٧ ببعد، بارزانی ها که در کرج ساکن بودند آزادی عمل بیشتری یافتند و عملا در خدمت  حکومت اسلامی قرار گرفتند.  آنها پس از آغاز جنگ ایران و عراق  و همکاری نزدیک با جمهوری اسلامی  توانستند  خود را تسلیح کنند. تا جایی که پس از مدتی محمد خالد، یکی از پسران برادر ملامصطفی در طول جنگ با بخشی از عشیره بارزانی که به «حزب اللّه کردستان» معروف بودند، با نیروهای عراقی جنگید و بخشی از شمال کردستان عراق را به تصرف درآورد .

بارزانی ها؛ جنگ در خاورمیانه

 دراولین ساعات روز ١٧ ژانویه  با شلیک موجی از موشکهای کروز و حمله وسیع بمب افکن‌های آمریکا و موتلفینش به شهرها و تاسیسات عراق جنگی خونین در خاور‌میانه آغاز شد . در همین سال مسعود بارزانی همراه با جلال طالبانی دو حزب ناسیونالیست کرد پس از جنگ کویت و عراق و در زمان برقراری وضعیت ممنوعیت پرواز عراق به بالای خط ٣٦ درجه توسط نیروهای ائتلاف (بسرکردگسی امریکا و…)، کنترل کردستان عراق را بدست گرفته و دولت اقلیم کردستان عراق را، با سرکوب و کنار زدن تحرک توده ای مردم در شهرهای کردستان که علیه نهادهای دولت صدام  توسط نیروهای آزادیخواه و چپ و کمونیست سازماندهی شده بود، را تاسیس و عملا با نیروی مسلح حزبی در شهرها حضور داشتند.

با سرنگونی حاکمیت فاشیستی صدام حسین در سال ٢٠٠٥ احزاب ناسیونالیست، با حمایت آمریکا و برقراری رابطه با دولتهای فاشیستی ترکیه و فاشیسم اسلامی در ایران، حاکمیت رسمی بر کردستان عراق “اقلیم کردستان” عراق را اعمال و از این تاریخ مسعود بارزانی تا تاریخ اول نوامبر ٢٠١٧ در سمت رئیس اقلیم کردستان قرار گرفته است. از نوامبر ٢٠١٧ نچیروان بارزانی که “نخست وزیر اقلیم کردستان بود، عملا رئیس اقلیم کردستان است.  و در پارلمان اقلیم کردستان عراق سه‌شنبه ١١ ژوئن به مسرور بارزانی پسر مسعود بارزانی به عنوان نخست‌وزیر جدید اقلیم رای اعتماد داده شده.

“دولت کرد”

از سال ٢٠٠٥ زیر چتر حمایت آمریکا، “دولت” فرمایشی طایفه طالبانی از اتحادیه میهنی و عشیره بارزانی (حزب دموکرات کردستان عراق) تشکیل شد.

آنچه امروز بنام حاکمیت اقلیم کردستان شناخته شده، و احزاب ناسیونالیستی بارزانی و اتحادیه میهنی و باندهای اسلامی بر زندگی مردم حاکم شده اند، حاصل نظم نوین جهانی و در خونین ترین شرایط سرهم بندی شده است.

نارضایتی های توده ای در کردستان عراق

مردم شهرهای کردستان عراق سال های متمادی است که از حاکمیت احزاب ناسیونالیستی ناامید شده اند. مقابله با دزدی و غارت زندگی مردم، یک جنبه مهم از اعتراض سیاسی مردم است. ثروتهای فرعونی کادرهای احزاب ناسیونالیستی ورد زبان مردم است. تفاوت طبقاتی و سطح معیشت، رفاه و بهره برداری آنها از اقتصاد و زندگی مرفه هر روز بیشتر دیده میشود. و فاکتور دیگر بند و بست و نوکری احزاب اقلیم با  نظامهای حاکم در ترکیه، جمهوری اسلامی و دولت مرکزی، میباشد. مردم از به اصطلاح دیپلماسی اینها ناراضی و بشدت عصبانی هستند.

جلال طالبانی و مسعود بارزانی و عناصر اصلی این احزاب در طول سه دهه گذشته در انجام خدمتگزاری به جمهوری اسلامی سنگ تمام گذاشته اند و تا دوره وجود خمینی دست بوس او بوده اند. آن ها شهرهای کردستان عراق را به میدان مانور سپاه پاسداران و عناصر اطلاعاتی و جاسوسی جمهوری اسلامی تبدیل کرده اند. ده ها نفر از فعالین سیاسی اپوزیسیون که به منظور حفظ امنیت جانی در شهرهای کردستان عراق بودند توسط قاتلین و تروریست های جمهوری اسلامی ترور شده اند. تحت حمایت نظامی نیروهایشان به سلیمانیه لشکرکشی کردند و به مقرهای حزب دمکرات حمله کردند. خمینی جلاد برای این احزاب “پدر” و “سمبول و نماد” بود. تقدیس جمهوری اسلامی، دست بوسی خامنه ای جنایتکار  برای منافع شخصی و ثروت اندوزی و مالی اینها است. با استقرار هر واحد و ارگان تروریستی، این احزاب ناسیونالیست کرد پولهای کلان به جیب زده اند. سفر اینها به ایران و گردش و استراحت های اشرافی خود نیز در سایه حاکمیت جمهوری اسلامی برایشان مهیا است. نهادهای امنیتی و مرزی حاکمان اقلیم کردستان عراق شریک جرم با نهادهای سپاه پاسداران و نیروهای نظامی حکومت اسلامی هستند. صدها نفر کولبر در مرزهای مشترک کردستان با همکاری نزدیک حاکمان اقلیم کردستان با سپاه پاسداران کشته و یا معلول شده اند.   یک “بزنس” تمام عیار برای سود اندوزی راه انداخته اند. اینها بخشی از شریک جرم جمهوری اسلامی در تحمیل فقر و فلاکت بی شائبه ای هستند که به کارگران و مردم زحمتکش اعمال میشود.

سیستم عشیره ای ــ خانوادگی  بارزانی ها، حاکمیت موجود در اقلیم کردستان، اتحادیه میهنی حزب خانواده جلال طالبانی و باندهای اسلامی تجربه ناسیونالیسم و احزاب ناسیونالیستی است. این تجربه و سیاستهای تبهکارانه و خونین آنها متکی بر حاکمیت مشتی عناصر عشیره ای و احزاب است. “دمکراسی” و پارلمان اینها، دولت کردی اینها چیزی جز تحمیل بی حقوقی و سلب آزادی های فردی ساکنین مردم کردستان نیست.

جلوگیری از بقدرت رسیدن احزاب ناسیونالیست کرد در تحولات پیش رو در کردستان ایران در گرو متشکل شدن توده مردم در تشکلهای شورائی در مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی ومتشکل ماندن  در شوراها برای اعمال اراده مستقیم آنان در اداره امور جامعه است. اعمال قدرت شوراها بویٰژه در کردستان یک عامل موثر و تعیین کنده درمقابله با نیروهای راست و ناسیونالیست و تلاشهای آنان برای آلترناتیوسازی از بالای سر مردم است.

اعمال حاکمیت مردم، شوراهای مردمی تضمین کننده کوتاه کردن قدرت مسلح احزاب ناسیونالیستی است.

٢٧ خرداد ١٣٩٨

١٧ ژوئن ٢٠١٩

ایسکرا ٩٩٣