نامه زانيار و لقمان مرادي به کنفرانس عليه اعدام در شهر کلن آلمان!

نامه زانيار و لقمان مرادي به کنفرانس عليه اعدام در شهر کلن آلمان!
دوستان گرامي!

مطلع شديم که در کلن آلمان کنفرانسي دو روزه در مورد اعدام در جريان است. ما زانيار و لقمان مرادي از رجايي شهر کرج هستيم٬ قبل از هر چيز ٬ از اينکه در مورد اعدامها حرف ميزنيد و فعاليت ميکنيد خوشحاليم٬ براي ما که در سلول مرگ نشسته ايم اين اخبار دلگرم کننده است. قبل از اينکه در مورد خودمان حرف بزنيم٬ ميخواهم دو اتفاق را که همين ديروز در اينجا افتاد بگويم و از شما بخواهم براي آزادي و دفاع از زندانيان سالمند هم کاري بکنيد. روز گذشته محمد امير خيزي يک زنداني سالمند از پله ها افتاد و سر و دستش شکست٬ او را به بيمارستان دي منتقل کردند٬ نميدانم الان وضعش چطور است. ساعاتي بعد از اين واقعه٬ حال کريم عزيز معروف٬ زنداني ۸۰ ساله از کردستان عراق که به اتهام جاسوسي در زندان است٬ شديدا بهم خورد٬ او را به بيمارستان منتقل کردند٬ شنيديم که کيسه صفرايش ترکيده و با اين سن و سال خطر مرگ او را تهديد ميکند. کريم عزيز معروف ۱۷ سال است در زندان است اکنون ۸۰ سال سن دارد. آيا اين ظلم نيست که فردي با اين سن و سال در چنين موقعيتي است؟
کنفرانس شما در مورد اعدامها است و در اين مورد اولين نکته اي که بنظرم ميرسد اينست ٬ عجله کنيد! شايد اگر هر کدام از شما لحظاتي را ميتوانستيد تصور کنيد در موقعيت يک محکوم به اعدام٬ ميتوانستيد اين پيام ما را نه از سر تکبر ٬ بلکه از سر استيصال و يخ زدن مغزهايمان در مواردي ببينيد. من خيلي وقتها به اين صحنه فکر ميکنم و سپس فکر ميکنم مغزم يخ زد٬ به اين صحنه که چکمه هايي را در پشت سلول ببينم و چند نفر با نگاهي بيرحم و بي احساس مرا و هم پرونده اي ام لقمان را کشان کشان ببرند و طناب را بر گردنمان بياويزند٬ خوب بعدش چه ميشود… اينرا ديگر تصور نميکنم و نميخواهم تصور کنم فقط مغزم يخ ميزند.
ما در مورد يکي از مهمترين و عميق ترين دردهاي جامعه بشري حرف ميزنيم و من فقط حرف نميزنم بلکه آنرا احساس ميکنم و نه فقط احساس بلکه با تمام سلولهاي بدنم آنرا جذب ميکنم. اين درد غير قابل توصيف است.
پس هر نوع کنکاش و بررسي بايد بتواند به اين منجر شود که ما را نجات دهيد و اجازه دهيد خودخواهانه تر بگويم٬ مرا نجات دهيد٬ من نميخواهم بميرم بارها گفته ام نميخواهم با اين جواني زير خاک بروم.
اجازه دهيد ما جسارت کرده و به شما بگوييم٬ براي نجات جان محکومين به اعدام و براي مقابله با اين سير رو به رشد اعدامها در ايران٬ کاري بکنيد٬ فردا ممکنست براي ما دير باشد. ميدانيد در مورد چه چيز حرف ميزنم در مورد زندگي خودم و لقمان٬ چيزي که ديگر هيچگاه به دست نمي آيد٬ زندگي را دوست داريم آيا اين گناه است؟؟؟
سوال ما اينست آيا نميشود بيش از اينها اعتراض کرد٬ آيا نميشود متحدانه تر از اينها کار کرد٬ آيا نميشود کارهاي بزرگتري کرد و اعتراضات زيادتري را سازمان داد؟؟
پاسخ به اين سوالات ميتواند زندگي نجات دهد.
با احترام زانيار و لقمان مرادي – زندان رجايي شهر کرج
۲۶ دي ماه ۱٣۹۲
باز تکثير از کميته بين المللي عليه اعدام
۱۷ ژانويه ۲۰۱٣

Mina Ahadi
0049 (0) 1775692413
minnaahadi@gmail.com
minaahadi-iran.blogspot.co.uk