منصور ترکاشوندانسان، انسان است

انسان، انسان است
منصور ترکاشوند
بمناسبت هشت مارس
نگاه به زنانی که در اطراف شعبه حقوقی دادگستری دیده میشوند وحشتناک است. چشمت خوب بیند، گوشت خوب بشنود، از درد پشتت خم میشود. زنانی را می بینی که اتفاقا آرایش کرده اند،ابروهایشان را ته توکرده اند، مژه هایشان را کشیده اند، لباس های مرتب و رنگی پوشیده اند، اندامهایشان را بقصد جلب توجه در حالت فیگو و ژست نگه داشته اند، وبعضا دست کودکی را بدست دارند ،اما نهایتا افسرده و غمگینند، چشمانشان نگران و اشکی است، “همسرا نشان ” چند قدم آنطرفتر سر در گریبان با ریشی بلند و نا منظم وظاهری در هم ریخته ایستاده اند . گردی چشم خیلی هایشان از اشک برق می زند. برای تلاق آمده اند، اما گویی کالایی را به بازار آورده اند. دردناک و هولناک است. این دکان و بازار برده فروشی دوران ماست، حضور قاضی و وکیل متمدنش نمی کند، از توحش دورش نمی کند، برعکس توحش مو جود در مسئله را قانونی و طبیعی و منطقی جلوه میدهد .عقد نامه سند بردگی زن و همسر کسی جز مالک برده نیست!توحش تا بدانجاست که حتی اجازه تلاق نیزبا مالک برده است. زن جلوی چشم ما درست درب ” دیوان عدالت اجتماعی” مو جود درجه دوم دست دومی است که تحقیر میشود. نه، تحقیر توصیف کاملی نیست، هیچ شاید گزینه ی بهتری باشد ،هیچ می شود، و اگر همین امروز نجنبد، برده ی بی پناه وامنیتی خواهد شد است که زیر فشار های اجتماعی له میشود.
حفظ و رواج انواع و اقسام ستمهای اجتماعی راز بقای جوامع طبقاتی باشد یا نباشد، اما این بقاء به این ستمها گره خورده است. و از این میان ستم جنسی که تقریبا به نیمی از جامعه تحمیل میشود وسیعترین ستم اجتماعیست . تحت همین ستم در ایران امروز نیمی از جامعه حتی حق انتخاب نوع لباس و پوشش ، حق سفر آزادنه، حق تلاق، حق تحصیل در خیلی از رشته های علمی، حق انتخاب همبستر، حق رای برابر در دادگاه، حق آدم کامل محسوب شدن را ندارند. نیمی از جامعه را در شرایطی غیر انسانی نگهداشته اند و از آنها انتظار بر خورد عاقلانه را نیز طلبکارند! اگر این زنان دیگر زیر بار نمی روند و معترض ستم جنسی اند دارند ساده ترین عکس العمل ممکن ومقدور را نشان میدهند.
ستم جنسی فراگیر ترین ستم های اجتماعی است . حتی در جاهایی که مثلا ستم ملی بیداد می کند، ستم جنسی ستم مضاعفتری است. طی قرنها اعمال ستم جنسی، زنان بطور طبیعی در دفاع از خود درسها آموخته اند، و بعضا درسهایی که نه راه حل برای حل مشکل، که خودشان مشکلی دیگری هستند. گوش ات را بزمین بچسبانی فریاد زنانی را خواهی شنید که دنیای بهتری را طلب می کنند. انقلاب بشریت متمدن محتاج این فریاد است، بی این فریاد انقلابات کارگری قادر به پیروزی نخواهند بود، نیمی از جامعه عملا لشکر عظیمیست که دیگر سر سازگاری با شرایط بردگی را ندارد.
رهایی زنان از این ستم غیر انسانی، رهایی زنان از عواقب و عوارض و انواع اخلاقیات عقب مانده ی ناشی از این ستم غیر انسانی، نهایتا کار کمونیستها ست، کمونیزم پایان بلاهت و حماقت و پلیدی بشر است، کمونیزم نماینده ی زیبایست.کمونیزم آغاز تمدن بشریتیست که به هم نوع خود به هیچ بهانه ستم نخواهد کرد، نه به بهانه ی ملی و نه به بهانه ی قومی ونه به بهانه ی جنسی ، ما همه انسانیم و فارغ از فیزیک بدن و محل و جغرافیایی بدنیا آمدنمان برابریم، نا برابریمان با پیروزی کمونیزم برای همیشه در هم خواهد شکست! ازادی و برابری زنان بدون تحقق سوسیالیسم و کمونیزم ممکن نخواهد بود، رفع ستم جنسی به انقلاب کارگری پیوند تاریخی خورده است. آنچه امروز ازاعتراض زنان در عرصه جهانی دیده میشود، در کل تاریخ تا کنونی بشر سابقه نداشته است، یک جنبش زنانه برای رهایی و برابری، زنان بخواهند یا نخواهند، بدانند یا ندانند بخش وسیعی از جنبش برابری طلبانه بشریت امروزند .و کمونیستها نیز از این جنبش برابری طلبانه بشدت حمایت می کنند .زنده باد جنبش رهایی زن!