مصاحبه – نقش خانواده ها و سنت های جدید در جنبش کارگری! اصغر کریمی

نقش خانواده ها
و سنت های جدید در جنبش کارگری!

در یک سال گذشته جنبش کارگری در ایران شاهد حمایت و بخشا دخالتگری همسران و اعضای خانواده های کارگران در مبارزات کارگری بوده است. در این میان میتوان به تحصن همسران کارگران معدن آهن بافق در مقابل فرمانداری این شهر، حضور همسران کارگران کنتورسازی البرز در درون کارخانه و شرکت در تجمع کارگران کارخانه، حضور اعضای خانواده های معلمان در برخی تجمعات، تجمع همسران کارگران شهرداری بروجرد و تصمیم مجمع عمومی کارگران نورد لوله صفا برای تجمع اعتراضی همراه با اعضای خانواده هایشان اشاره کرد. تحصن همسران کارگران زندانی معدن آهن بافق نشان داد که چگونه میتوان مردم یک شهر را به حرکت درآورد و مبارزات کارگری را تقویت کرد و به مساله ای عمومی در شهر و یا منطقه و کشور تبدیل کرد. درباره اهمیت حمایت و دخالتگری همسران و اعضای خانواده کارگران در مبارزات کارگری، کارگر کمونیست مصاحبه ای با اصغر کریمی انجام داده که اینجا ملاحظه میکنید:

کارگر کمونیست: شما درمقاله ای تحت عنوان “درمورد تجمع همسران کارگران شهرداری انزلی” از نقش همسران و اعضای خانوادهای کارگری در پیشبرد جنبش کارگری بعنوان یکی از مهمترین اتفاقات جنبش کارگری اسم برده اید. چرا اینطور فکر میکنید؟

اصغر کریمی: جنبش کارگری در ایران در یک دهه اخیر، علیه سرکوب و معضلات عمیق اقتصادی، شاهد پیشروی های قابل توجهی بوده است و نقشی که همسران کارگران چه بصورت فردی و چه جمعی ایفا کرده اند بنظر من یکی از مهمترین اتفاقات در جنبش کارگری بوده است که آنطور که باید و شاید اهمیتش مورد توجه قرار نگرفته است. هدف من از تمرکز روی این مساله و چندین نوشته در این زمینه، برجسته کردن این مساله و جلب توجه فعالین کارگری بوده است. اولین مساله این است که کارگران فقط به نیروی خود میتوانند به خواست هایشان برسند و برای اعمال قدرت باید از همه نیروی خود استفاده کنند و خانواده ها بخش بزرگی از این نیرو یعنی حتی بزرگتر از خود کارگران شاغل هستند. ثانیا، جنبش کارگری با حضور اعضای خانواده ها بسیار اجتماعی تر میشود، توجه افکار عمومی را به مراتب بیشتر جلب میکند و امکان سرکوب آن به شدت کاهش می یابد. سوم اینکه جنبش کارگری را از حال و هوای دیگری برخوردار میکند. شوراهای اسلامی ضد کارگری و کل حکومت سعی میکنند آنجا که نمیتوانند مانع اعتصاب کارگران شوند آنرا در چهارچوب یک خواست کوچک و درون یک مرکز تولیدی محدود کنند تا دامنه تاثیرش را هرچه بیشتر خنثی کنند. علاوه بر این گرایشاتی در درون جنبش کارگری هم هست که دید بسیار محدود و کوته بینانه ای دارند. در مقابل اینها جنبش کارگری از جمله از طریق ایفای نقش همسران کارگران زندانی، که از چندین سال قبل شروع شده و با حضور خانواده ها در تجمعات اعتراضی و جلب همبستگی سایر اقشار مردم که بویژه در یک سال گذشته وارد فاز تازه و متفاوتی شده است، دارد این مرزها را میشکند و تصویر دیگری از خود به جامعه میدهد.

یک نکته مهم دیگر این است که در شرایطی که دولت با تمام توان تلاش میکند جلو متشکل شدن کارگران و مبارزات منطقه ای و سراسری را بگیرد و مانع به میدان آمدن نیروی طبقه کارگر برای خواستهای خود بشود، سرراست ترین راه برای کارگران این است که خانواده هایشان به میدان بیایند. این عملی ترین راه برای غلبه بر سایر محدودیت ها و ممنوعیت ها هم هست. توازن قوا را به نفع کارگران تغییر میدهد و دست کارگران برای اقدامات دیگر بازتر میشود.

حضور خانواده ها هنوز به یک جنب و جوش سراسری و قدرتمند تبدیل نشده است. موارد امیدکننده ای در یک سال گذشته شروع شده و دارد رشد میکند اما هنوز در مراحل اولیه خود میباشد. بنظر من اگر خانواده های کارگران در مراکز اعتصابی مختلفی که در سراسر کشور جریان دارد، بویژه اعتصابات طولانی مدت که تعداد آنها در حال افزایش است، نقش بازی کنند جنبش کارگری بسرعت این فاز را پشت سر میگذارد، به یک جنبش اجتماعی قدرتمند تبدیل میشود، توده های عظیم مردم را به میدان میکشد و حتی موانع متشکل شدن خود را به درجات زیادی رفع میکند. شخصا تردیدی در این مساله ندارم و به همین دلیل این روند را بویژه در شرایط حاکم بر طبقه کارگر در ایران تعیین کننده و بسیار کارساز میدانم.

کارگر کمونیست: شما درمقاله “زنده باد همسران کارگران کنتورسازی اېران” نوشته اید “قبلا درمورد کارگران نیشکر هفت تپه تاکید کردم که همسران و اعضای خانواده های کارگران نه تنها لازم است در تجمعات اعتراضی کارگران اعتصابی که در شهر هفت تپه انجام میشود شرکت کنند بلکه همچنین میتوانند و حق دارند و مهم است که در مجمع عمومی کارگران در درون کارخانه نیز حضور داشته باشند و در تصمیم گیری ها شرکت کنند”. چرا فکر میکنید که همسران و اعضای خانوادهای کارگران که تولید کنندگان و یا طرف حساب مستقیم کارفرمایان نیستند حق دارند و یا امکانپذیر است که درتصمیم گیری هایی که به رابطه کاری کارگر و کارفرما برمیگردد شرکت کنند؟

اصغر کریمی: اولا جبهه مقابل کارگران همه نیرویش را برای سرکوب وعقب راندن کارگران بکار میگیرد. حراست بعنوان شعبه ای از وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی هر جا بتوانند جلو تجمع کارگران را میگیرند، نمایندگان نیروهای انتظامی و وزارت اطلاعات، علاوه بر فرمانداری و وزارت کار، حتی یک پای مذاکرات و تصمیم گیری ها هستند، امام جمعه و شورای اسلامی شهر هم هر جا دستشان برسد دخالت میکنند، دادگاه و قوانین هم علیه فعالین اعتصاب وارد کار میشوند، یعنی لشگری از عمله و اکره طبقه حاکم به جان کارگر میافتند، اما نوبت به کارگر که میرسد حتی برای بخشی از خود کارگران هم حضور همسرانشان در تجمعات اعتراضی و یا در مجمع عمومی، عجیب و غیر واقعی بنظر میرسد. اما چه چیز مشروع تر و واقعی تر از دخالت خانواده های کارگران در هر اعتراض و تجمع و جلسه ای است که به سرنوشت همه آنها مربوط میشود!‌ دستمزد، بیکاری، ناامنی محیط کار، ساعت کار، بیمه، بالاکشیدن دستمزد و … همه اینها اعضای خانواده های کارگران را مستقیما تحت تاثیر قرار میدهد بنابراین حق دارند و باید دخالت کنند. مساله این است که کارفرماها دولت و نهادهای دولتی و قانون و دادگاه و ارگانهای سرکوب را به کمک میطلبند و میدانند که بدون این پشتوانه از پس توده کارگر برنمیایند و میدانند که این ارگانها همیشه جانب کارفرما را میگیرند. به این معنی هیچگاه از دید کارفرما مقابله با کارگران نه صنفی است و نه محدود به زورآزمایی در محدوده یک واحد تولیدی، اما نوبت به کارگران که میرسد هزار محدودیت و ممنوعیت به میان میاید. کارفرما به کمک ارگانها و نیروهای مختلف این امکان را پیدا میکند که مزد را پرداخت نکند، به ایمنی محیط کار توجه نکند، کارگر را هر وقت خواست اخراج کند، ساعت کار را افزایش بدهد، و هزار اجحاف علیه کارگران بکند. کارگر هم باید تمام نیروی خود را به میدان بیاورد و جلو کارفرما و دولت، بعنوان نماینده طبقه سرمایه دارو همچنین بعنوان بزرگترین کارفرما، را بگیرد. راه دیگری نیست. حضور خانواده ها فقط خوب نیست، حیاتی است. یک اقدام بسیار پیش برنده است.

بنابراین بحث این نیست که خانواده ها حق دارند در مسائل فیمابین کارگران و کارفرما شرکت کنند یا نه. بحث بر سر عملی بودن یا نبودن آن است و موارد متعدد دخالت خانوادهای کارگران در یک سال گذشته نشان داد که این عملی است. مانع زیاد است اما مگر مقابل اعتصاب دهها مانع وجود ندارد، مگر بر سر تشکیل مجمع عمومی مانع کم است، مگر برای رسانه ای کردن اعتراضات جاده سر راست است؟ باید موانع را حل کرد و مانع عمدتا ذهنیاتی است که باید عوض شود. اتفاقا موانع حضور پررنگ و موثر خانواده ها بسیار کمتر از شروع اعتصاب و تشکیل مجمع عمومی است. کارگر را میتوان تهدید به اخراج کرد اما خانواده ها حتی همان کار را ندارند که از دست بدهند. رهبران اعتصاب را بیشتر میتوان تحت فشار گذاشت تا اعضای خانواده ها را. حضور خانواده ها چنان قدرت اجتماعی به یک اعتراض میدهد و چنان افکار عمومی را به حرکت درمیاورد که دست و پای حکومت و امام جمعه و فرمانداری و دادگاه و غیره را بشدت می بندد. نمونه حضور خانواده های کارگران معدن بافق تاثیر آنها را نشان داد. به مدتی طولانی شهر بافق در تلاطم بود و همه جا بحث از حقوق کارگران معدن بود.

اما درمورد حضور خانواده ها در مجمع عمومی، من جنبه حقوقی حضور خانواده ها در مجمع عمومی را توضیح دادم، و جنبه عملی اش را هم همسران کارگران کارخانه کنتورسازی ایران نشان دادند. بحث توازن قوا است. اگر سنبه کارگران و خانواده هایشان پرزور باشد میتوانند اینرا به کارفرما تحمیل کنند، نباشد نمیتوانند. بنابراین مساله اساسا میزان آمادگی روحی و فکری و سازمانی کارگران است. اینکه آیا خانواده ها حق رای هم مثلا در مجمع عمومی دارند یا نه مساله ای ثانوی است. کارگران میتوانند به این مساله و بسته به مورد تصمیم مقتضی بگیرند. بحث من اینجا نفس حضور اعضای خانواده کارگران در مجمع عمومی، شنیدن نظرات کارگران و کارفرما و اظهار نظر کردن و نظر دادن و دخالت کردن است.

کارگر کمونیست: به نظر شما دخالتگری همسران و اعضای خانواده های کارگری درجنبش کارگری تا چه اندازه متاثر از جنبش آزادی زن و پیشروی این جنبش در عرصه های دیگر بوده است؟

اصغر کریمی: در نوشته مربوط به همسران کارگران شهرداری بروجرد نوشته بودم:« اگر جنبش آزادی زن پیشروی نکرده بود، اگر زنان قدم به قدم حکومت را عقب نرانده بودند، اگر حجاب را پس نزده بودند، اگر جامعه و مشخصا جوانان سنت های عقب مانده مذهبی و ضد زن و حاجی بازاری را به زباله دان نریخته بودند، امروز همسران کارگران مراکز کارگری نیز، که اکثرا زنان خانه دار هستند، در تجمعات کارگری شرکت نمیکردند. هرچه جنبش آزادی زن بیشتر جلو میاید طبقه کارگر خود را قوی تر احساس میکند و سنت های پیشرو بیشتری بر جنبش کارگری حاکم میشود. و این رابطه دوطرفه است. وجود یک جنبش کارگری وسیع و نسبتا قدرتمندی که در سالهای گذشته شکل گرفته است، راه را بر حضور و پیشروی جنبش های اجتماعی و مترقی دیگر بیشتر باز کرده است». یک وجه مهم ستم به زنان در جوامع سرمایه داری و بویژه تحت حاکمیت جمهوری اسلامی که زن از نظر قانونی شهروند درجه چندم محسوب میشود، پائین نگهداشتن استانداردها، سربزیر نگهداشتن توده های زحمتکش، ایجاد شکاف در صفوف طبقه کارگر و پایین نگهداشتن سطح زندگی و توقعات و انتظارات مردم از زندگی است. بنابراین روشن است که پیشروی جنبش آزادی زن، عقب راندن تحجر و عقب ماندگی، عقب راندن حجاب و جداسازی جنسیتی و کل بیحقوقی حاکم بر زن، استانداردهای زندگی و توقعات اقتصادی زنان که نیمی از طبقه کارگر را تشکیل میدهند و کل طبقه کارگر را مستقیما بالا میبرد. با تحمیل و تثبیت فرهنگ عقب مانده و جاهلانه در میان خود توده های کارکن جامعه است که طبقه حاکم امکان می یابد زن را از بیمه بیکاری و سایر خدمات اجتماعی و از ایفای نقش فعال در اعتراضات کارگری محروم کند. پیشروی جنبش آزادی زن در ایران فرهنگ کل جامعه و سطح توقعات را بالا برده است. دشمنی جمهوری اسلامی، بعنوان یک حکومت مذهبی و اسلامی، با زنان و حقوق زنان علاوه بر وجه ایدئولوژیک آن جنبه بسیار مهم اقتصادی دارد. بنابراین همانطور که گفتم هر چه جنبش آزادی زن بیشتر پیشروی کند به پیشروی طبقه کارگر و از جمله به گسترش نقش زنان و اعضای خانواده های کارگران در مبارزات کارگری خدمت بزرگی میکند و بنابراین طبقه کارگر برای رهایی قطعی خود و همینطور برای تقویت مبارزات جاری خود، چاره ای جز بلند کردن پرچم دفاع از حقوق زنان و همینطور سایر خواست های آزادیخواهانه مردم از آزادی های سیاسی تا مطالبات رفاهی خود و کل توده های زحمتکش ندارد.

کارگر کمونیست: شما معتقد هستید که “نقش همسران و اعضای خانواده های کارگران معمولا توجه چندانی حتی در جنبش کارگری جلب نکرده است” فکر میکنید دلیل این مساله چیست؟

اصغر کریمی: البته در یک سال گذشته این روند سیر رو به رشدی داشته است اما همانطور که میگویید توجه کافی جلب نکرده است. در یکسال گذشته علاوه بر بافق، همسران کارگران شهرداری انزلی، شهرداری بروجرد و کنتورسازی ایران از جمله مراکزی هستند که همسران کارگران دست به تجمع زده و یا درمورد کنتورسازی ایران همسران کارگران به درون کارخانه رفته و در تجمع کارگران کارخانه شرکت کرده اند و اتفاقا این باعث شد کارفرما همان روز دو ماه حقوق معوقه کارگران را به حساب آنها واریز کند. کارگران پروفیل ساوه نیز در مجمع عمومی خود دست به اقدام جالب و ارزنده ای زدند. بحث کردند و تصمیم گرفتند که در صورتی که به خواست هایشان فورا رسیدگی نشود در تجمعات بعدی همراه با اعضای خانواده های خود دست به تجمع در مقابل فرمانداری بزنند. به حضور اعضای خانواده های معلمان در تجمعات آنها هم باید اشاره کرد. اینها چند مورد از حضور اعضای خانواده های کارگران در یک سال اخیر است که خبر آن منعکس شده است ولی قطعا موارد بیشتری بوده است. سالهای قبل شاهد مواردی از حضور خانواده ها در تجمعات اعتراضی بودیم از جمله در هفت تپه، کیان تایر یا تجمع کارگران بازنشسته فولاد در اصفهان. ولی در سال گذشته حضور خانواده ها از نظر کمی و کیفی هرچند با سرعتی نه چندان زیاد ارتقا یافته است. بنظر من علت عدم رشد سریع حضور خانواده ها در درجه اول موانع عینی یا امنیتی نیست. علت را باید در جوان بودن جنبش نوین کارگری در ایران و سنت های آن جستجو کرد.

کارگر کمونیست: و بالاخره ازنظر شما شرکت و دخالتگری همسران و اعضای خانواده های کارگری تا چه اندازه تحت تاثیر گرایش رادیکال و کمونیستی در جامعه بوده است؟ گرایشات مختلف به این مساله چگونه برخورد میکنند؟ توصیه شما برای پیشروی جنبش کارگری دراین زمینه چیست؟

اصغر کریمی: تاکید بر حضور اعضای خانواده های کارگران در اعتراضات کارگری، تاکید بر مجمع عمومی و جنبش شورایی، جلب همبستگی در داخل و در سطح بین المللی، تاکید بر اینکه طبقه کارگر باید بر مطالبات عمومی مردم تاکید کند، رسانه ای کردن هرچه بیشتر اعتراضات کارگری، توهم نداشتن به ارگانهای حکومتی و قانون کار و مجاری قانونی و تاکید بر اهمیت چهره داشتن جنبش کارگری و معرفی هرچه بیشتر رهبران کارگری اینها همه به نگرش خاصی مربوط میشود. نگرشی که کارگر را یک صنف میبیند و حاضر نیست پا را از مطالبات صنفی فراتر بگذارد نه تنها به این جهتگیری ها ربطی ندارد بلکه مانع آن به شمار میاید. این مولفه ها مربوط به گرایش چپ و کمونیستی کارگری در درون جنبش کارگری است. این گرایش بطور سیستماتیک تلاش کرده است رهبران کارگری را به جامعه و به خود طبقه کارگر و حتی در سطح بین المللی بشناساند، تلاش کرده است کارگران در قطعنامه های اول مه و غیره بر خواست های پایه ای همه مردم تاکید کنند و بعنوان رهبر جامعه ظاهر شوند، بر تشکیل مجمع عمومی و اتحاد گرایشات درون جنبش کارگری حول مطالبات روزمره کوبیده است، درمورد حضور خانواده ها نیز تاکید خاصی داشته است. این فاکتورها هر کدام به سهم خود به جنبش کارگری هویت اجتماعی بیشتری داده است، به کارگر و جنبش کارگری شخصیت داده است، موقعیتش را در جامعه در مقابل احزاب و جنبش های بورژوایی ارتقا داده است. همین گرایش است که اجازه نداده است گرایشات رفرمیستی و کوته بین و سازشکار، کارگر را در محدوده ای کوچک خفه کند و پیشروی طبقه کارگر را سد کند. این برای طبقه ای که قصد رهایی خود و جامعه را دارد اهمیت استراتژیک دارد. کارگر باید با این روحیه آموزش ببیند تا بتواند به خود بعنوان یک طبقه اجتماعی، که قرار است کل جامعه را رها کند، نگاه کند.

اما برای پیشروی در این زمینه چه باید کرد؟ مهمترین مساله تلاش برای ایجاد همنظری در این رویکرد و راه اندازی گفتمان در میان رهبران و فعالین کارگری است. کافی است طیفی از فعالین کارگری و رهبران اعتصابات به حد کافی به اهمیت این مساله پی ببرند. زمانی نه چندان دور که حزب کمونیست کارگری، کارگران زندانی را با اسم و رسم به سازمانهای کارگری معرفی میکرد و برای آنها حمایت جلب میکرد تقریبا تمام جریانات سیاسی چپ مقابل ما ایستادند، خوشبختانه امروز تقریبا همه اینرا پذیرفته اند که طبقه کارگر بدون چهره های شناخته شده بسیار ضعیف تر و بی هویت تر است و اتفاقا این پوشش امنیتی بیشتری برای رهبران کارگری ایجاد میکند. این به سنتی تثبیت شده در جنبش کارگری ایران تبدیل شد. درمورد حضور خانواده ها در اعتراضات کارگری نیز این اتفاق خواهد افتاد. قاعدتا هیچ فعال کارگری مخالف آن نیست مساله اما این است که فعالین کارگری باید به مدافع فعال این مساله تبدیل شوند تا جنب و جوشی حول آن ایجاد شود و به یک سنت و یک مشخصه جنبش کارگری تبدیل شود. خانواده های کارگری شبیه کاری که همسران کارگران بازداشت شده در بافق در مرکز شهر انجام دادند حول خواست های مختلفی در شهرهای مختلف عملی کنند. از خواست پرداخت فوری دستمزدهای معوقه تا مقابله با اخراج و تعطیل کارخانه، یا مقابله با احضار رهبران یک اعتصاب، یا حتی اعتراض به گرانی و بیکاری بویژه در شرایطی که میلیون ها جوان بیکارند و هزینه زندگی آنها عملا به دوش خانواده هایشان قرار میگیرد.

اجازه بدهید به یک نکته مهم دیگر نیز اینجا اشاره کنم و آن شکل گیری طیف وسیعی از رهبران جوان کارگری در سالهای اخیر است. بویژه در سه چهار سال گذشته صدها اعتصاب بزرگ و طولانی مدت در مراکز بزرگ کارگری شکل گرفته است که همراه با خود نسلی گسترده از رهبران جوان کارگری را به جلو صحنه آورده است. اینها سرمایه مهمی برای جنبش کارگری هستند که هنوز باید آموزش ببینند، چم و خم رهبری کارگران را بیشتر فراگیرند و تمایز گرایشات مختلف در جنبش کارگری و تمایز جنبش های سیاسی مختلف در جامعه را تشخیص بدهند. بویژه باید به آنها کمک کرد که با کمونیسم کارگری آشنا شوند و تمایزات عمیقش با جنبش های سیاسی دیگر در جامعه را یاد بگیرند. اینها اهرم مهمی برای پیشروی طبقه کارگر هستند و ما به سهم خود همه تلاشمان را در این راستا خواهیم کرد. هرچه این نسل بیشتر جلو بیاید بسیاری از سنت های نوین از جمله حضور خانواده ها در جنبش کارگری نیز سریعتر به مشخصه جنبش کارگری تبدیل خواهد شد.

تجمع اعتراضی خانواده های کارگران اخراجی شهرداری بندر انزلی در اعتراض به بیکار شدن نان آورانشان