مصاحبه عصر آنارشیسم با تهمینه تومیریس به همراه تصاویری از نقاشی ها و هنر اعتراضی این هنرمند متعهد

مصاحبه عصر آنارشیسم با تهمینه تومیریس به همراه تصاویری از نقاشی ها و هنر اعتراضی این هنرمند متعهد

با تشکر از اینکه دعوت سایت عصر آنارشیسم را برای مصاحبه پذیرفتید.

با درود و سپاس از شما و همکاران تان در حمایت و پشتیبانی از هنر و هنرمندان افغانستان.

کار و سبک مشخص هنری شما چیست ؟

شیوه و سبک من در نقاشی هنر فیگوراتیو است، تکنیک کارم اکریلیک است و محتوای اکثر کارهایم موضوعاتی از قبیل زنان، سنت ها و محدودیت های دینی هستند.

چکونه و چرا به این نوع از کار هنری گرایش پیدا کردید ؟

هنر برای هر هنرمندی در سبک ها و شیوه های مختلف صرفا وسیله ای برای بیان است، برای ابراز عقیده و درونیات و نهایتا اعتراض، نه تنها صرفا هنر بلکه در دنیای ادبیات و فرهنگ نیز چنین است. بسته به شیوه برقراری ارتباط نویسنده یا هنرمند با سوژه و ابزار، روش و تکنیک کار را مشخص میکنند. از انجا که هر انسانی میتواند روحیه ای مبارزه جو داشته باشد من نقاشی را ابزاری برای مبارزه و اعتراض و مهم تر از ان برای تخلیه افکارم انتخاب کردم.

از تجربه و خاطرات هنری خودتان در ایران ،افغانستان و آلمان بگوئید ؟

متاسفانه هرگز برایم میسر نشد در افغانستان فعالیت هنری داشته باشم جز سفر کوتاهی که برای برگزاری نمایشگاهم بود، اما تجربه خوبی از ان نمایش دارم و هم تجربه بدی. در ایران بنا به شرایط سخت و محدودیت های وزارت ارشاد و نهاد های مذهبی من نمیتوانستم کارهایم را بدون سانسور و حذف به نمایش بگذارم و در نهایت فضای کاری ام در انجا همیشه با تنگنا مواجه بود. در المان اما برای اولین بار شرایط متفاوت تر و بهتری را در عرصه هنر تجربه کردم، اینجا به جرات میتوانم بگویم تا کنون تجربه فعالیت هنری خوبی داشته ام.

وضعیت هنر نقاشی در ایران و افغانستان در چه وضع و جایگاهی است ؟

شاید هنر ایران هنوز در حال شکل گیری و رشد است نسبت به هنر غرب و جهان مدرن، اما با وضعیت هنر درافغانستان اصلا قابل قیاس نیست. ما متاسفانه حتا تا کنون مکانی با استانداردهای یک گالری به معنای واقعی در افغانستان نداریم، جامعه هنری ما به کندی میتواند رو به جلو حرکت کند. رقابت و بازار هنر در افغانستان در پایین تر سطح خود قرار دارد و انگیزه و حمایتی هم انچنان از طرف جامعه و حکومت به قشر هنرمند داده نمیشود.

استقبال از هنر نقاشی در ایران ،افغانستان و آلمان چه تفاوت هایی با هم دارند ؟

جواب این سوال میتواند برای هر هنرمندی متفاوت باشد. در افغانستان معمولا هنر دکوراتیو مورد توجه مردم است و به نحوی از ان استقبال میشود، در ایران اما امروز هنر مدرن توانسته است توجه بخشی از جامعه را به خود جلب کند و مخاطب جدی داشته باشد. در المان هر دو طیف مخاطب گسترده ای دارد، هم هنر دکوراتیو و هم هنر اعتراضی و مفهومی. از همین رو بسته به نحوه فعالیت و سبک هر هنرمند استقبال و توجه مخاطب میتواند متفاوت و متغیر باشد.

چرا تخلیص هنری تومیریس را انتخاب کردید و به چه معنا است ؟

بر حسب اتفاق در مقاله ای در مورد منشا زبان فارسی و ریشه ان به نام تومیریس برخوردم. ملکه ای توانمند و شجاع از ترک تباران ایرانی، ضمن اینکه تهمینه نیز نام شاهزاده خانمی جسور و بی باک از سمنگان افغانستان است. و چون اینروزها علاقه نسل جوان به مطالعه تاریخ بسیار کم شده و متاسفانه اکثر منابع ما در حال نابودی هستند سعی کردم حداقل با نامی مستعار اما اصیل و تاریخی نام زنان قدرتمند سرزمین مان را حفظ کنم ضمن اینکه منبع الهام نیز برای خودم هستند.

محور اصلی کار شما در هنر نقاشی چیست ؟

زن و جنسیت و اجبارهای دینی همواره محور و سوژه اصلی کارهایم هستند.

نقاشی یک ابزار موثر اعتراضی برای شما است اما آیا دیگر ابزارهای اعتراضی را مد نظر خود دارید ؟

بله، گاهی با نوشتن نیز سعی میکنم این اعتراض را همگانی تر کنم و البته ویدیو ارت های کوتاه که انها هم مضامینی زنانه و اعتراضی دارند. ضمن اینکه اینروزها با فعالیت در گروهی فمنیستی در کنار زنان مبارز افغانستان این اعتراض در کنار نقاشی برایم منسجم تر و جدی تر شده است.

شما در ” مجموعه عکسهای فامیلی ” به جایگاه زن در خانواده ، خواستها و آرزوهای زن ، اجبارهایی که از طرف جامعه و سنت و دین بر زن تحمیل می شود و تاثیرهایی که بر زن و رویاهایش می گذارد در واقع پرداخته اید. اگر ممکن است واضح تر و بیشتر توضیح دهید؟

زنان در جوامع سنتی و مذهبی همواره تحت فشار بیشتری نسبت به مردان قرار دارند و متحمل محدودیت های بیشتری در نظام های مرد سالار میشوند. این زنان یا انچنان دچار فراموشی تاریخی و انسانی میشوند که به کلی هویت شان را فراموش میکنند و یا در بدترین حالت خود تبدیل به موجوداتی ضد زن میشوند. این زنان در حالت خوداگاه سعی میکنند از فرامین دینی پیروی کنند و از مرد به عنوان پدر، برادر و همسر تمکین کنند، حال انکه در ضمیر ناخوداگاه به دنبال ارزوها و رویاهایشان میگردند و با حسرتی فزاینده از ان ها عبور میکنند. انچه من خواستم در این مجموعه نشان دهم تناقض میان واقعیت های روزمره این زنان و اروزها و ارمان هایشان است، محدودیت هایی که دست و پای انان را بسته و تلاشی که این زنان برای رهایی از انها میکنند.

کارهای اصلی شما زن و دین است بنابراین انتظار چگونه تاثیری را بر مخاطب خود دارید ؟

الزاما انتظار ندارم کارهایم بتواند ان تاثیری که میخواهم را داشته باشند، اما دیده شدن انها، به بحث و نقد کشیدن شان، تامل و حتا مردود شمردن انها میتواند این امید را بدهد که میشود در اینده امیدوار بود هنر اعتراضی تاثیری مطلوب روی اجتماع داشته باشد. باید اینرا در نظر داشت که سانسورهای مداوم مخاطب ما را از فضای هنر اعتراضی دور کرده اند.

آیا می توان گفت در افغانستان تقابل سنت و مدرنیته است و در آثار شما نیز مشهود است ؟ همچنین تقابل مرد سالاری با آزادی فردی و حقوق اولیه زنان ؟ آیا سنت و دین و مردسالاری در افغانستان در یکدیگر تنیده شده اند ؟

بله، قرن هاست که نظام مرد سالار با دین و سیاست های دینی در هم تنیده شده اند، مقاومتی که سنت در برابر مدرنیته میکند و سعی ای که عده از مردم برای برکناری سنت ها میکنند. در این میان زنان سالهاست با روی کار امدن مدرنیته و جهانی مدرن به دنبال یافتن هویت گمشده شان هستند. چنین مشخصه هایی را میشود در نقاشی هایم یافت، چون خودم از جغرافیای تقابل سنت ها و مدرنیته می ایم، از جامعه ای که دختران در وزنه ای نابرابر با پسران سنجیده و قضاوت میشوند.

از خاطرات اقامت ۲۲ ساله خودتان در ایران اگر مایل هستید مقداری توضیح دهید.

زندگی یک مهاجر همواره با فراز و نشیب همراه است، فرق نمیکند در یک کشور جهان سومی یا جهان اولی، مشکلات، چالش ها، بعضا مزیت ها و سختی های زیادی دارد. با وجود اینکه ما در کشوری همزبان و هم فرهنگ مهاجر شده بودیم اما سالها زمان برد تا توانستیم جایی در اجتماع برای خودمان پیدا کنیم و پذیرفته شویم. محرومیت از تحصیل تلخ ترین خاطره هر مهاجری است و برای من نیز. اما حداقل توانستم زمینه های رشد هنر را برایم فراهم سازم و تلخی کمبودها و نداشته ها را با هنر جبران سازم.