مصاحبه سازمانده کمونیست با پروین کابلی- امر رهایی زنان را باید بيش از پیش به امر جامعه تبديل نمود.

امر رهایی زنان را باید بيش از پیش به امر جامعه تبديل نمود.

مصاحبه سازمانده کمونیست با پروین کابلی

 

سازمانده کمونیست: نفس ستمکشی زن اختراع  سرمایه داری نیست و پیشینه قدیمی تری دارد، اما علت ماندگاری این شکل شنیع ستمکشی در سرمایه داری صنعتی و “مدرن” اوایل قرن بیست و یکم در چه نهفته است؟ چرا شاهدیم در کشورهایی از جهان امروز، به ویژه کشورهای اسلام زده این مسئله ابعاد فجیعی به خود گرفته، از جمله بازار بردگان جنسی که داعش و امثالهم به نمایش گذاشتند. 

 پروين كابلی: درست است كه ستمكشی زن اختراع سرمايه داری نيست و از همان هنگام كه جامعه به طبقات تقسيم شد و مالكيت فردی به پدیده ی برتر تبدیل شد،  زنان به عنوان مايملك افراد قبيله و نقششان در توليد مثل، موقعيت اجتماعيشان تغيير نمود. اما تنزل و تغییر اين موقعيت و تبديل شدن به بردگان جنسی تاريخ انسان زن را نه تنها تغییر داد بلکه جامعه بشری را با یک دگرگونی عظیم در روابطش روبرو نمود.  آنچه كه امروز در رابطه با موقعيت فرو دست زنان بايد گفت این است که  اکنون دوره ی ديگری است كه ربط مستقيمی به گذشته ندارد، همانطور كه بردگان مزدی و بهره كشي سرمايه شكل ديگری است. سرمايه داری  از وقتی كه به سيستم جديد بهره كشی انسان بدل شد از همان ابتدا موقعيت زنان و جايگاهشان را تعيين نمود.  زنان در خانه براي تضمین تداوم كار كارگر سازمان داده شدند. زنان در خانه ماندند تا نسل بعدی كارگران مزدبگير را برای بازار بدنیا بیاورند و پرورش دهند. تا کارگران خسته از كار روزانه را تر و خشت كنند. براي اين باز توليد نيروی سرمايه هرگز نه دستمزدی دريافت كردند( و يا ميكنند) و نه بيمه ای داشتند  ودارند. زمانيكه سرمايه به نيروي كار زنان محتاج شد (پديده اي كه بعد از جنگ جهاني اول و دوم بخوبی قابل رويت است) آنها را با دستمزدهای كمتر و بيمه های ناكافی به بازار وارد کردند. فراموش نكنيم كه زنان هنوز  سرپرستی  از  كودكان و خانه  جزو وظايفشان محسوب میشود. اگر در دوران فئودالی زنان روی زمين با خانوداه خود كار ميكردند و از حيوانات نگهداري می نمودند،  اين نقش در سرمایه داری تفاوت بسيار عظيمی نمود و تغييرات در این دوره بِنَا به نياز سرمايه عميقا فرق کرد. يكی از اين تغييرات را ميتوان در بردگان جنسي زنان در اشكال كاملا نوين ديد. بردگان جنسی امروز عرضه بازار کار را تشکیل ميدهد كه سرمايه های مالی کلان آنرا هدایت میکند.

گذشته از اين، زنان هنوز در بيشتر كشورها از حقوق ابتدائی شهروندی محرومند، سطح سواد آموزی پائين تری دارند و درصد بالايی بيكار هستند . حتي بيكاری در ميان زنان  تحصيکرده ببيشتر از مردان است. دستمزدهای زنان در كشورهای که پيشرفته محسوب ميشوند و زنان موفقيتهای زيادی بدست آورده اند هنوز در مقايسه مردان پائين تر است. 

سرمايه داری برای بازدهی بيشتر به اين تقسيم بندی احتياج دارد و از آن سود  می برد. كار كودكان در رشته هايی كه به دستهاي ظريف احتياج هست يك اصل شده است، اين در حالي است كه كار كودكان قبيح شمرده ميشود و ممنوع است. سازمان انسان در اين دوران مدرن براساس نياز سرمايه است. 

در رابطه با بردگان زنان و فروش آنها توسط داعش بايد اين نكته را ياد آورد شد كه بردگی جنسی زنان به داعش  در دوران ما مختص نميشود. در جنگهای بالكان  در دهه نود میلادی تجاوز به زنان مليتهای مغلوب به يك پديده رايج تبديل شد.شهادت زنان  و كوهی از  إسناد  نشان ميدهد كه چگونه با  زنان در اين جنگها رفتار شد و بسياری مورد حتی تجاوز جمعی قرار گرفتند و در اردوگاههای ويژه نگهداری می شدند. اين  در قلب اروپای متمدن اتفاق افتاد. اما داعش يك نمونه ی بدتر است كه بوسيله دستگاههاي جاسوسی غرب ساخته شد و به جان مردم انداخته شد. طبعا با زنان همان رفتاری ميشود كه در بالكان شد. عربستان سعودی و قوانينی كه برعليه زنان در آنجا اعمال ميشود كمتر از داعش نيست. فرقشان اين است كه حكومت عربستان با كشورهاي غربی رابطه دارد و دولتی به رسمیت شناخته شدهاست. در یک جمله در دوران مدرن معاصر ستمکشی زنان و ابعاد فاجعه بار آن طبق منفعت سرراست نظم ضد انسانی سرمایه تحمیل شده است.

سازمانده کمونیست: حاکمیت 37 ساله جمهوری اسلامی همراه بوده با تحمیل هر روزه آپارتاید جنسی، در مقابل جنبش اعتراضی زنان در مقابل این وضعیت بوده است. در یک تصویر فشرده موقعیت جنبش برای برابری حقوق زن و مرد در ایران را چگونه می بینید؟ گرایشات درون جنبش زنان چگونه عمل کرده اند ؟

پروین کابلی :جنبش اعتراضی زنان در ايران بخشی از جنبش راديكال و برابری طلب است كه در ايران سايه اش بر جمهوري اسلامی سنگينی ميكند. جنبشی در خود و برای خود نيست. جنبشی است كه كل حاكميت را نشانه گرفته است.  میخواهد جامعه را تغییر دهد. بشدت سکولار است. مدرن و امروز است. ضد اسلام و قوانين آن است.  ایده آلهایش فاطمه و زهرا نیستند. همه چیز را میخواهد. میخواهد انسان باشد. حرف زور را قبول ندارد.

از روز اول پيدايش و عروجل اسلام سياسی در ايران در مقابل آن ایستاده و جلو رفته است. زمين بازی در بسياري مواقع دستش بوده و بازيگر اصلي آن بوده است. از آنجا كه جنبشی در خود نيست هر وقت كه جنبشهای راديكال ديگر در سطح جامعه دری را ميگشايند و بازيگر اصلی صحنه سياست ميشوند جنبش برابر طلبی زنان يكی از نيروهای اصلی  اين بازيست. 

اما با وجود اين جنبش زنان در عام همان سرنوشتی را دارد كه ديگر جنبشها در ايران دارند. گرايشات مختلف ديگر هم وجود دارند كه عمل ميكنند. تلاش ميكنند كه رنگ خود را به اين جنبش بزنند. از گرايش فمنيسم اسلامی كه يك پايش در حكومت است و پای ديگرش در صحنه جامعه  و براي تعديل بعضی قوانين  فعالیت میکندو در بهترین حالت مجلس اسلامی را خطاب قرار میدهند تا دوم خرداديهايی كه هر بار انتخاباتی صورت ميگيرد به اميد سركار آمدن يك دولت معتدل همه  امیدشان را به امامزاده جدیدی می بندند و پیشنهاد می دهند و با ذره بین دنبال یک مثقال عدالت در زیر عبایش میگردند، تا فعالين حقوق مدنی كه از طيفهای اكثريتی و توده ای تشكيل شده اند. اين طيف رنگ وار رنگ را اتفاقا بايد در اين راستا ديد كه جنبش برابری طلب با گرايش سوسياليستی و راديكاليسمی كه نمايندگی ميكند قدرت دارد و ميتواند در هنگام بهم خوردن توازن قوای سياسی حرف اول را بزند. بهمين جهت اهميت دارد كه اين جريان ها را شناخت و نقد كرد و گفت كه يك وظيفه اين جريانها جلوگيری از ضربه نهائی به سيسم آپارتايد جنسی است. يكی از وظائف ما كمونيستهای كارگری دقيقا همين ديالوگی است كه ميتوانيم راه بياندازيم و روشن كنيم كه كجا ايستاده ايم و چكار ميكنيم، چه ميگوئيم و برنامه يك دنيای بهتر بعنوان اساس كار ما چه ميگويد و تفاوتهای ما در كجاست. چرا جامعه به ما نياز دارد و چرا مدعی اين هستيم كه امر رهايي زن در گرو به قدرت رسيدن ماست. ما بايد بگویيم كه جايگاه گرايشات مختلف كجاست و چرا جنبشی كه ما آنرا نمايندگی ميكنيم جنبشی براي رهايی از قيد و بند همه آنچه است كه مانع پيشروي زنان ميشود.. 

سازمانده کمونیست: پیشروی جنبش آزادی و رهایی زن در ایران به لحاظ سیاسی و سازمانی در گرو چیست؟ چه موانعی باید کنار زده شود؟. 

پروین کابلی:همانطور كه قبلا گفتم جنبش برابري طلب جنبشی از جنس ماست. اين جنبش برعليه كليت نظام است. جزيی از جنبش نه به كليت رژيم است. جنبشی براي اصلاح وضع موجود نيست. نميتواند باشد. نان و آزادي شعار اين جنبش است. زنان كار ميخواهند و امنيت اجتماعی. ميخواهند به عنوان انسان های برابر حقوق برابر داشته باشند. رهايی از دست قوانين اسلامی كه به مانند بختكی بر روی آنها سايه انداخته يكی از اهداف اين جنبش است. رهايی از تحقير هر روزه و مبارزه با سنت های عقب مانده و جهل و خرافه كه مبشر و بانی آن آخوندهای ريز و درشت است يكي از شرايط رهايی زنان در ايران است. نميشود هر دوره اي به يك آخوند اميد بست و دور ديگر به نفر بعدی که شايد فرجی شود. نميشود منتظر اين شد كه زنان رفته به خود آگاهی مي رسند. كدام خود آگاهی وقتی همه ی قوانين يك كشور بر عليه آنهاست. اعتراضات عليه اسيد پاشی در ايران نشان داد كه زنان ميدانند دشمن كيست. خود آگاهی از اين بيشتر؟ هيچ جامعه ای را نميتوان در خاورميانه پيدا كرد كه زنان اينقدر براي گرفتن حق خود آماده باشند. برای كاهش خشونت بر عليه زنان تنها يك راه وجود دارد و آن كنار زدن جمهوري اسلامی است كه خود منشأ خشونت است.يكی از موانع ، افشای پروژه نجات اسلامی تحت عنوان نقش ” اسلام مدرن” است كه فعالين حقوق مدنی تلاش دارند كه اسلام را توجيه كنند و با زمان تطبيق دهند. مدرنيسم زن ايراني را ميخواهند اسلامی كنند. اين يكي از خطراتی است كه رهبران جنبش برابری طلب بايد آن را افشا نمايند و در مقابل آن بايستند. اسلام اصلاح پذيرنيست. مثل هر دين و آئين ديگری. بايد گفت كه زن در ايران وقتی ازدواج سفيد را بعنوان شکل همزیستی انتخاب میکند يعنی از اسلام گذر كرده است. تلاش ما بايد اين باشد كه رهبران جنبش كارگری و سوسياليست امر  رهايی زنان را به امر مبارزه آتی خود تبديل كنند. فقط در موارد بسيار كمی خانواده ها و زنان كارگر در كنار همسرنوشتان مرد در تظاهراتها و اعتراضات كارگری شركت ميكنند. بايد پرسيد نيمه ی ديگر كجاست؟ بايد روشن نمود كه امر مبارزه ی روزمره ، هر چه كه باشد از مبارزه برای بالا بردن دستمزدها تا بيمه ها امر زنان هم هست. زنان خانواده های کارگري بيشترين بار را بدوش ميكشند و بيشترين قربانيان خشونت  هستند. جای آنها در همگامی با مبارزات كارگری خاليست و اين بايد تغيير كند. تظاهرات  روز جهاني كارگر سال 58  در تهران وسيعا از طرف خانواده های كارگری و زنان كارگر صحنه های باشكوهی را از همبستگی به نمايش گذاشت. نبودن زنان با توجه به وزنه تاريخی آنها در اين مقطع بسيار مهم است و نه تنها پتانسيل مبارزه را بالاتر می برد بلكه تصويری بسيار مدرنتر از اين مبارزه را به جامعه ارائه میدهد. امر سازماندهی كارگران بدون خانواده ها و زنان كارگر ممكن نيست. نبايد اجازه دارد كه ارتجاع اسلامی از اين نيرو بر عليه كارگران و مبارزات آنها استفاده كند. اين مشکل سلیقه ای نیست بلکه يك مانع فكری است كه بايد با آن مقابله نمود. 

مسئله ذهنی و عملكرد گرايشات مختلف در درون جنبش برابری زنان معضلی است كه با جدل سياسی و کسب هژمونی سیاسی و عملی گرایش سوسیالیست درون جنبش زنان حل میشود. اين يك مبارزه همه جانبه است كه بايد صورت بگيرد. در هر تلاطم اجتماعی اين رهبران آگاه و سوسياليست هستند كه مردم را سازمان ميدهند. اگر اين صف مخدوش شود همان اتفاقی مي افتد كه در انقلاب ٥٧ افتاد. در لحظه اي كه همه ي نيروها بايد براي كنار زدن  ضدانقلاب بسيج شونداغتشاش در صفوف رهبران سوسياليست يعنی خودكشی سياسی. يعنی امتياز به ضد انقلاب. اين جنگ فكری امروز بايد اتقاق بيفتد. نبايد اين گرايشات را دستكم گرفت. بايد رهبران جنبش برابری طلب را امروز آموزش داد تا فردا در دامن اين گرايشات نيفتند. يكی از اين راه بردن برنامه يك دنيای بهتر و جمع كردن اين رهبران به دور اين برنامه است. بايد با سايه روشنهای ذهنی اكنون مقابله کرد. در تحولات سياسی اتفاقات سريع می افتد. بايدنگاه كرد و ديد كه با توجه به تغييرات در دنيا امروز براي سازماندهی زنان چه اهرمهایی را بايد بدست گرفت و كدام راه و سازماندهی بيشترين آمادگی را بوجود می آورد. يك مسئله ديگر مبارزات روزمره زنان است . اين را چگونه می بينيم؟ هنگاميكه زنی را بدليل بد حجابی مورد حمله قرار ميدهند چه بايد كرد ؟ زنان را چگونه باید برعلیه فقر و گرسنگی سازمان داد؟ اینها سئوالاتی هستند که باید در رابطه با امر سازماندهی زنان جواب  بگیرند و روشن شوند. جنبش های زیادی مثل جنبش محیط زیست، علیه ناموسپرستی، علیه اعدام،  وجود دارند. در همه ی اینها زنان یک ستون اصلی این مبارزات هستند. باید دید چگونه میشود در این روند فکری و سیاسی حلقه های وصل این جنبش ها را پیدا کرد.

امر رهایی زنان را باید بيشاز پیش به امر جامعه تبديل نمود.