مصاحبه -اکتبر می پرسد. در خصوص بازداشت فعالین کارگری- اجتماعی در شهر سنندج با عبدالله دارابی

اکتبر می پرسد. در خصوص بازداشت فعالین کارگری- اجتماعی در شهر سنندج
اکتبر: نیروهای انتظامی رژیم اسلامی، اول نوامبر در روز همبستگی جهانی با مقاومت کوبانی، به تظاهرات مردم شهر سنندج یورش بردند دهها نفر را مصدوم و دستگیر کردند که بعدا با قرار وثیقه های سنگین آزاد شدند. اما فضای اختناق به همینجا ختم نشد بدنبال آن، نیرو های سرکوبگر رژیم شبانه به منازل بخشی از فعالین کارگری- اجتماعی یورش برده و تا حال تعدادی را دستگیر و بازداشت کرده اند. دستگیری های اخیر با حمایت از مقاومت مردم کوبانی که علیه ارتجاع داعش بود صورت گرفته است. اما گسترش مساله گرانی، بیکارسازی، مساله اضافه دستمزد سالانه کارگر و … هم بحث حاد امروز محافل کارگری و جامعه هستند اینها چه ارتباطی با همدیگر دارند؟ داستان چیست؟ و چکار باید کرد؟

عبداله دارابی: در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، غیر از اعتراضات سازمانیافته توسط خودِ رژیم، برگزاری هرنوع تظاهرات و اجتماعات که با خواست و انگیزه حق طلبی، آزادیخواهی و رفاه و خوشبتخی مردم همسو باشد ممنوع و مخالف” امنیت نظام ” محسوب میشود. در نتیجه برای مقابله با آن، رژیم بلافاصله نیروی های مسلح و چماقدار خود را به خیابانها گسیل می دارد. طول عمر این سیاست، به قدمت خودِ این رژیم میرسد و ابزاری است در خدمت بقای این نظام کثیف که توانسته به کمک آن تا کنون سرپا باقی بماند و بدینوسیله به طول عمر ننگین خود ادامه دهد. با توجه به آن، سیاست و ابزار سرکوب همزاد جمهوری اسلامی است و در تمام طول عمر آن نیز همراه او باقی خواهد ماند. اگر این ابزار از جمهوری اسلامی گرفته شود، آنوقت اثری از جمهوری اسلامی باقی نخواهد ماند، یا اگر بماند پدیده دیگر غیر از جمهوری اسلامی باقی خواهد ماند. حربه اختناق به تنهایی معرف کامل خصوصیات جمهوری اسلامی ایران نیست و تنها با این ویژگی بازگو نمیشود. بگروگان گرفتن سطح معیشت اکثریت جامعه نیز دومین خصوصیات جمهوری اسلامی را تشکیل میدهد که از بدو پیدایش آن تا امروز با آن همراه بوده است. چون مشتی لات و لمپن اریکه قدرت را بدست گرفته اند که در موارد زیادی قواعد بازی خودِ نظام سرمایه داری داخلی را نیز در میان خود بهم زده و آنرا رعایت نمیکنند. این سکاندار سیاسی امروز جمهوری اسلامی، از بدو تولد تا به امروز، در مورد پیشبرد اقتصاد مملکت نیز عاجز و ناتوان بوده و از ارائه یک سیاست اقتصادی باب طبع خودِ سرمایه داری جهانی آنطور که توجه سرمایه را بخود جلب کند نیز رنج برده است. اما در عالم واقع، رژیم بار سنگین این ناتوانی را همواره با تحمیل فقر و فلاکت و سیه روزی کم نظیر به طبقه کارگر ایران پر کرده و از سود ناشی از نیروی کار ارزان کارگر به عمر ننگین تا کنونی خود ادامه داده است. با توجه به آن، اختناق و گرسنه نگاه داشتن اکثریت جامعه، بعنوان دو رکن همزاد و لایتجزای نظام جمهوری اسلامی ایران بشمار می روند.
رژیم جمهوری اسلامی ایران، بحران اخیر خاورمیانه را به فال نیک گرفت چون به بهانه آن نفوذ خود را در عراق بیش از پیش گسترش داد و برای پوشاندن چهره واقعی خود نیز از ماسک جنگ با داعش نیز استفاده نمود. که دیری نپایید با ایستادگی مردم کوبانی در مقابل داعش، و حمله رژیم به صف تظاهرات ضد داعش در کردستان ایران، چهره دروغین رژیم را نیز باز فاش ساخت و آنرا بیش از پیش رسواتر کرد. چون در عالم واقع تظاهراتهای گسترده مردم سنندج علیه داعش، با مقابله شدید نیرو های سرکوبگر جمهوری اسلامی ایران مواجه گردید و به مصدوم شدن و دستگیر کردن ده ها نفر از شرکت کنندگان آن منجر گردید. این رویداد واقعی و انکار ناپذیر، چهره تروریستی و ضد انسانی رژیم را بیش از همیشه به نمایش گذاشت. ولی با یادآوری مجدد این نکته بار دیگر خاطرنشان میکنم که، روند و چگونگی انجام دستگیری رهبران و فعالین کارگری در کردستان بویژه شهر سنندج و یورش شبانه به منازل آنها، در مقطع زمانی تظاهرات مردم شهر های کردستان ایران بدفاع از کوبانی، آغاز شده و تا متوقف کردن آن توسط خودِ مردم نیز ادامه خواهد یافت. همه می دانیم سیاست ارعاب و وحشت رژیم تازگی ندارد ولی ابعاد و چگونگی یورش وحشیانه امروز آنها برای دستگیری فعالین با شرایط دور گذشته تا حدودی متفاوت است. چون در آن دوره، نقش مقاومت مردم کوبانی تأثیرات آنچنانی بر روحیه مردم منطقه و کردستان ایران گذاشته بود که توانایی بگیر و ببند اینچنینی را از رژیم سلب کرده بود و اجازه نمی داد چون امروز فضای ارعاب و وحشت را دامن بزنند. اما در کنار این اختناق، مساله گرانی سر سام آور و به گرو گرفتن معیشت مردم توسط دولت” تدبیر و امید روحانی”، و بیکاری روزافزون و….نیز در قالب یک پکیج بزرگتر و کم نظیر تر به لیست مصائب و مشکلات مردم افزونتر گردید، که آه در بساط اکثریت جامعه باقی نگذاشته و از نظر فکری و روحی و روانی به مشغله روز اکثریت جامعه ایران تبدیل گشته است. اکنون فشار بی حد و حصر سیاسی و اقتصادی رژیم، جامعه را در خود فرو برده و ادامه حیات و ممات اکثریت مردم را در معرض خطر جدی قرار داده است. دولت بی شرم روحانی نیز، علیرغم وعده و وعید های فریبنده اش، بار مسئولیت این وضعیت اسف بار زندگی مردم را به همپالگی های خود در حاکمیت نسبت داده و با دراز کردن انگشت اتهام بسوی دولت ماقبل خود میکوشد از زیر بار واقعیت حاکم بر جامعه ایران شانه خالی کند و بدینوسیله خود را از آنچه بر سر جامعه آورده اند مبرا سازد! این دولت آدمکش و ارتجاعی، بخاطر حفظ بقای نظام کثیف شان، به اعدام های روزافزون تا کنونی بسنده نکرد این بار هم با کمک و یاری دیگر نهاد های پست و بی پایه خود سفره بی رمق اکثریت جامعه را نیز مورد حمله قرار داد و با گران کردن نان تنها کالای بخور و نمیر اکثریت جامعه، معیشت مردم را به گروگان گرفت. تا بلکه با این کار عبث و بی نتیجه، بتواند چند صباح دیگری را به طول عمر این نظام کثیف و ضد انسانی بیفزاید.
ما بار ها گفتیم و باز تکرار خواهیم کرد که، در برابر این وضع اسفبار جامعه، هیچ راه دیگری غیر از کنار زدن این رژیم از اریکه قدرت وجود ندارد. در نتیجه، باید با تمام توان تلاش نمود تناسب قوای فعلی بین جامعه و رژیم را بمنظور سرنگونی تمام و کمال این نظام بهم زد و از اینطریق زمینه را برای نیرومند کردن جامعه فراهم ساخت. 35 سال حاکمیت جمهوری اسلامی نشان داد که همه جناحهای رنگارنگ رژیم، در راستای ادامه بقای این نظام هار و ارتجاعی از هیچ جنایتی در حق بمردم ایران دریغ نکرده اند و در ایجاد تمام مصائب و مشکلات مردم نیز با هم سهیم و شریک بوده اند. دعوا هایشان با همدیگر هم چیزی غیر از چگونگی ادامه بقای نظام و نا سازگاری آن با یک جامعه متمدن و آزادیخواه و برابری طلب نیست و نخواهد بود. همه جناح های رژیم بر این امر واقف هستند که مردم تشنه آزادی و برابری در ایران، این رژیم را نمی خواهند و در برابر آنهم سر فرود نخواهند آورد. با توجه به آن، رهایی مردم از قید و بند سیاسی، اقتصادی و اجتماعی امروز حاکم بر جامعه و ایجاد یک دنیای شاد و مرفه و آزاد و برابر، بدوا در گرو سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی است. تا این نظام سر کار باقی باشد برای اکثریت جامعه خبری از آزادی و رفاه و شاد زیستن ممکن نخواهد بود. بهبود بسیار ناچیز سیاسی و اقتصادی و اجتماعی امروز مردم نیز بدون مبارزه سازمانیافته و متشکل طبقه کارگر و مردم آزادیخواه ممکن مقدور نیست.

21  دیماه 1393- 11  ژانویه 2015