مصاحبه اکتبر با مریم افراسیابپور – در رابطه با جایگاهجنب آزادیخواهانه زنان در کردستان

کرردستان همیشه پایگاهی برای مبارزات آزادیخواهانه در جهت دفاع از حقوق برابر زن و مرد زن بوده است. بنظر شما چرا چنین است؟ پیشینه تاریخی این مسئله چیست؟

جایگاه 8 مارس و مبارزات زنان در کردستان برای همه آشکار است. برگزاری 8 مارس در کردستان به یک سنت اجتماعی تبدیل شده، منتها نباید فراموش کنیم که این  پیشروی و درجه بالا از خوداگاهی صرفا و به تنهایی از کردستان شروع نشده بلکه انعکاس  ابعاد سراسری مبارزه زنان در سایر شهرهای بزرگ ایران  و جنبش دفاع از حقول زن در تثبیت این دستادوردها و تبدیل ان به یک سنت قوی و ارزشمند اجتماعی تاثیر بسزایی داشته است. تثبیت و تحمیل گرامیداشت 8 مارس بعنوان روزجهانی زن ، بعنوان روز اعتراض به تبعیض و نابرابری بعنوان روز اعتراض علیه قوانین ضد زن در جمهوری اسلامی و در بسیاری موارد برگزاری مراسم و تهیه قطعنامه های پیشرو و رادیکال از جمله این دستاوردها بوده است.  علیرغم  تلاشهای جمهوری اسلامی و عوامل ارتجاعی ارگانهای ضد زن  برای از بین بردن  این روز و جانشین کردن  روز فاطمه زهرا به جای آن هنوز روز 8 مارس در هر شکل ممکن بنا به توازن قوا برگزار میشود. جنبش برابری زن ومرد در سه ده اخیر در مقابل حجاب اجباری در مقابل حزب الله ، منکرات و ارگانهای سرکوب و فشار ایستاده و مقابله کرده است. .این جنبش توانسته 8 مارس را که از دستاوردهای جنبش سوسیالیستی و گارگری است، در جامعه تصویب کند نشان میدهد که گرایش سوسیالیستی، چپ و رایکال در جنبش دفاع از حقوق زن در ایران قوی است و درواقع جمهوری اسلامی و کل دستگاه سرکوبش در مقابل این جنبش رایکال نا توان است. اگر بطور مشخص بخواهیم به تجارب 8 مارس در شهر های کردستان نگاه کنیم باید این واقعیت را برسمیت بشناسیم که 8 مارس در  کردستان  روز اعتراض به نابرابری زن و مرد روز و تقابل مردم آزادیخواه علیه قوانین ضد زن درجمهوری اسلامی است. این روز  به درجه ای تبدیل به  اگاهی توده ای شده است. امروز به جرات میتوان گفت حتا در دورترین نقاط  کردستان 8 مارس شناخت شده است.

 هر سال فعالین قبل از فرا رسیدن 8 مارس در تلاش برای برگزاری مراسم 8 مارس و تدارک این روز مثل تجمع و راهپیمایی ، نوشتن قعطنامه و سایرای ملزومات از جمله نمایشگاه کتاب ، گرفتن مجوز و تعین سخنرانها بکار میشوند . با وجود اینکه فعالین حقوق زن هر سال پیش بینی کرده اند که با دادن مجوز مخالفت میشود اما منتظر اجازه برگزاری و صدور مجوز نشده اند.   گاها تحت شرایط شدید پلیسی  و امنیتی مراسم را بر پا کرده اند . یک فاکتور واقعی در برگزاری موفقیت امیز این مراسم ها را میتوان  میزان شرکت کنندگان دانست. به هر اندازه میزان شرکت کننده گان زن و مرد در این مراسمها بیشتر بوده تضمین موفقیت آمیز آن بالا بوده.

برگزاری مراسم 8 مارس در سنندج از درجه بالایی از آمادگی ، تدارک و آگاهگری و شرکت زنان و مردان بر خودار بوده. فضای شهر در طی کل پروسه از زمان تدارک و قبل از 8 مارس تحت تاثیر این روز و بزرگداشت این روز قرار میگیرد. ، بحث در مورد روز زن بین کارگران ، دانشجویان ، در محلات و محافل دوستانه و خانواده گی شروع میشود. وجود سازمانها و تشکل های زنان و کوکان در دهه های اخیر و به هم پیوستگی و تحرکات جنبش های مترقی و آزادیخواهانه در شهرهای کردستان تا حدی برای برگزاری مراسم روز زن شرایط مناسب فراهم نموده است .با وجود جنبش های دیگر مانند جنبش فمنیسم اسلامی، فمنیسم کرد و و وجود ناسونالیسم کرد ، اما  فعالین جنبش 8 مارس در شهرهای کردستان بخصوص در سنندج باصدای رسا اعلام کرده اند هیچ هویت قومی، مذهبی را به رسمیت نمی شناسد ، به دلیل دست بالا پیدا کردن جنبش برابری طلبی زنان انقلابی و چپ فمنیستها  چه اسلامی و چه قومی نتوانسته اند با این جنبش مقابله کنند و خوشبختانه تا امروز درحاشیه بوده اند.

مسئله دیگر که در کردستان قابل توجه بوده وجود ناسونالیسم کرد است. آنها چه تاریخا و چه در دهه های اخیر در واقع در رابطه با جنبش های رایکال و اجتماعی در کردستان  نقش چشمگیری نداشته اند، خصوصا در رابطه با مسئله زن و مطالبات برابری طلبانه آن نداشته و گاها اگر هم نقشی داشته اند منفی بوده و حداقل در دفاع از حقوق زنان بطور مستقل  نداشته. اگر هم گاها شاهد ابراز وجود آنها بوده ایم اساسا بدلیل و وجود چپ و کمونیسم در کردستان بوده است.

این را باید نتیجه یک جدال و کشمش دایمی بین آزادیخواهی و برابری طلبی خصوصا در کردستان دانست. .وجود قطعنامه هایی که در 8 مارس مارس مخصوصا سالهای اخیر از طرف برگزار کنندگان مراسمها و تجمعات زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب صادر شده نشاندهنده یک واقعیت غیر قابل انکار است زنان و مردان آزادیخواه  که در جنبش برابری زن و مرد حضور فعال دارند عمیقا با تقسیم جامعه براساس قومیت و جنسیت مخالف هستند و آزادی و برابری خواست غالب بر این قطعنامه ها بوده اند.

در استانه 8 مارس انچه که باید زنان در جامعه کردستان حول ان متشکل شوند و در راس مطالبات و خواسته های خود قرار دهند چیست؟

قبل از اینکه به این سئوال پاسخ دهم دوست دارم در رابطه با موانع و محدویتهایی که برسر راه جنبشهای کارگری، زنان و دانشجویان است اشاره ایی بکنم.  این جنبش ها بدلیل اینکه گاها ظرف سازمانیابی بخشی از نخبگان و روشنفکران جامعه بوده و فاقد پایگاه اجتماعی و نقش موثر و حضور فعال دخالت وسیع  رهبران واقعی و شبکه های وسیع اجتماعی بوده است.  عدم حضور فعال طیف گسترده رهبران و فعالین سوسیالیست سازمان یافته  در شبکه های وسیع اجتماعی، یک مانع جدی وگاها فلج کننده چه در جنبش کارگری و چه جنبش زنان و جوانان بوده است. جمع کردن تعدادی فعال در کمیته ها و کانون ها  مثل کمیته های موجود و یا نهاد های زنان در گذشته بدون اتکا به شبکه وسیع فعالین یکی از موانع و محدودیتهای  تا کنونی این جنبش بوده.

 فعالین حقوق زن در شهرهای کردستان  باید به این مسئله اگاه باشند. به امرسازماندهی و جلب و جذب  دختران  و زنان جوان، رایکال، سنت شکن و پیشرو باید توجه کرد. سازمندهی و متشکل کردن طیف وسیعی از زنان و دختران جوان در جامعه درمحافل خانواد گی،  در بین دوستان و همکاران در سالن های ورزشی در گروه های کوهنوردی و غیره باید امر فعالین زن و زنان سوسیالیست ومبارزان برای آزادی زن و رهایی از اپارتاید جنسی  باشد.  چه کسی میتواند مانع سازمانیابی تو ده ای از پایین بشود؟  تنها در این صورت است که تشکل  وسیع زنان در محلات و محل کار و زندگی ممکن میشود. مسئله دیگر متاسفانه بدلیل دستگیری فعالین  زن ،اخراج و تهدید آنها این فعالین یا مجبور به ترک محل زندگیشان میشوند و به خارج کشور مهاجرت میکنند یا دستگیر و زندانی.  امروز جای تعداد  قابل توجهی از فعالین رایکال حقوق زن در 8 مارس که در  سالهای اخیر منشا اثر بوده و عامل اصلی تدارک 8 مارس های باشکوه بوده اند  خالی است.  در نتیجه این خلاء در بین نهاد های مدنی و سازمانهایی که هنوز حضور دارند  فعالیت چشمگیری دیده نمیشود، حتی بدون اینکه رژیم آنها منحل کند خود دچار کم کاری و سکون هستند. بعضی از این فعالین این وضعیت را در نتیجه  سرکار آمدن دولت های اخیر و یا تشدید استبداد میدانند و عدم توازن قوا میدانند اما حتا اگر این واقعیت داشته باشد  فقط یک جنبه جزیی آن مربوط به توازن قوا است. عامل مهمی که از نظر من از عوامل برشمرده بالا مهم تر است همان مسئله عدم جلب و جذب زنان و جوانان رادیکال و پیشرو و بی توجهی به نیروی وسیع سازماندهی توده ایی این طیف معترض و پرورش رهبران جوان از میان آنان میباشد. طیف گسترده ایی از فعالین زنان و دختران جوان در غیاب فعالین قبلی که به هر دلیلی اکنون حضور ندارند هستند که میتوانند سنت و تجارب و پرچم برابری طلبی را درعمل در محل کار و زیست بدست بگیرند و بلند  نگهدارند. شناختن توازن قوا بین مردم و حاکمیت قطعا یک عامل تعیین کننده است اما این عامل نمیتواند مانع اصلی در پرورش رهبران اجتماعی در جنبش آۀزادی زن باشد..

در  8 مارس و به بهانه روز زن  با برگزاری سمینارها و کنفرانسهای اگاهگرانه  نه تنها امکان آشنایی وسیع مردم به برابری بی قید و شرط حقوق زنان را میتوان فراهم کرد بلکه میتوان شبکه  ارتباطی وسیعی برای تدارک کارهای مشترک دیگر را نیز ایجاد کرد. این جمعها باید در شرایط سرکوب جمهوری اسلامی که تقریبا تمامی ابزار تبلیغی در دست عوامل رژیم است، طرق مختلف تامین پوشش خبری و ارتباطی  مطمئن را نیز در دستور کار خود داشته باشند.

برگزاری مراسم و تجمع ها در روز ۸ مارس مستقیما حکومت اسلامی و سنت و فرهنگ ارتجاعی حاکم را نشانه می گیرد و به چالش می کشد. میتوان و باید از این طریق به تمامی قوانین ضد انسانی و فرهنگ و سنت عقب مانده اجتماعی ” نه ” گفت و عملا و رسما خواهان الغاء تمامی آن قوانین و اپارتاید حاکم بر جامعه شد. برخواست برابری و برخورداری از حق و حقوق انسانی- اجتماعی زنان در تمامی شئون  زندگی  سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پا فشاری نمود و برای تحقق این خواسته ها به تشکل و سازماندهی طیف وسیع زنان در شبکه های وسیع اجتماعی بعنوان یک عامل اصلی تحقق این خواسته ها توجه ویژه داشت و بر ایجاد این شبکه ها پای فشرد.

مریم افراسیابپور فوریه 2016