محمد ولدی طبقه کارگر جبرا خاصیت تشکل یابی و انقلاب اجتماعی دارد .

1.
محمد ولدی

طبقه کارگر جبرا خاصیت تشکل یابی و انقلاب اجتماعی دارد .

خاصیت تشکل یابی و توان رهبری انقلاب اجتماعی نه ساخته و پرداخته ذهن من (م-ولدی) و یا هر فرد کمونیست دیگری ؛ بلکه تشکل یابی و ساخت تشکیلات از سوی طبقه کارگر برای مقابله قوانین ضد کارگری ارگانهای سیاسی و مجریه سرمایه داری ملی ومذهبی همانند جبرـ وجود اکسیژن برای ادامه حیات است و جانبازی و انقلابیگری
طبقه کارگر برای تسریع انقلاب اجتماعی پیش از هرچیز تلاشیست برای کم و کاست رنج و ازارو فلاکت و گرانی و نابرابری و تاثیرات این پدیده های زاده این نظم موجود بر خود بمثابه طبقه اصلی در برابر مقاومت طبقه سرمایه دار و در کل نجات انسانها از عواقب مرگبار سیستم اقتصادی-اجتماعی-سیاسی سرمایه داریست
سرمایه داری در برابر شعار «قدرت طبقه کارگر در تشکل اوست » چه عجایباتی سر هم میکند ؟

بدون شک طبقه کارگر را به قشر مستضعف و مردم ساده دل وساده اندیش تشبیه کردن؛ سیاست اگاهانه ضدیت در برابر رهبران آژیتاتور کمونیست برای جاانداختن ادبیاتی است به هدف سد کردن درک و بروز اگاهی طبقاتی در جنبش کارگران برای بیهوده جلوه دادن مطالبه تشکل مستقل خود.

دشمنان طبقه کارگر با پشتیبانی هنگفت مالی و رسانه یی در تلاشند واژه [طبقه] را در مطالبات جنبش کارگری از معنا و مفهوم اتحاد طبقاتیش تهی و بدون افق برای دستیبابی به خواسته هاش ترسیم کنند و با موفقیت تبلیغات سرمایه داری در این زمینه فقط سیر رشد و نمو اگاهی را تا حد توان کند میکنند وگرنه تشکل یابی در زات زندگی کارگر و تبدیل شدن کارگر به [طبقه] نه با اراده خود- کارگر بلکه دقیقا بازتاب- تولد سرمایه و تولید سیستماتیک سرمایه داری و سیستم برده کردن مدرنش برای بهره کشی از کارگر و بزبان طبقاتی ( از خود بیگانه کردن کارگر از ماهیت خود برای کسب سود و انباشت ارزش اظافی )………

تعریف جامع و همه جانبه طبقه اجتماعی را ولادیمیر ایلیچ لنین بدست داده است.
لنین می گوید:«« طبقات به گروه های بزرگی از افراد اطلاق می گردد که بر حسب جای خود در سیستم تولید اجتماعی دوران تاریخی معین، بر حسب مناسبات خود با وسائل تولید ( که اغلب در قوانین تثبیت و تسجیل شده است )، بر حسب نقش خود در سازمان اجتماعی کار و بنابر این بر حسب طرق دریافت و میزان آن سهمی از ثروت اجتماعی که در اختیار دارند، از یکدیگر متمایزند. طبقات آن چنان گروه هایی از افراد هستند که گروهی از آن ها می تواند به علت تمایزی که میان جای آن ها در شیوه معین اقتصاد اجتماعی وجود دارد، کار گروه دیگر را به تصاحب خود درآورند.»»«««

برخلاف تحریفات و چرندیات آژیتاتورهای پ٫ر چربی مدافعان نظم کنونی جهان ( سیستم سرمایه داری ) ماهیت انقلابی بودن و عینیت طبقه کارگر زاده ذهنیات مارکسیستها نیست و پیش از کارل مارکس؛ کارگر وجود داشت و مارکس صورتبندی اجتماعی ـ اقتصادی نوین طبقاتی را با پشتوانه درک ماتریالیستی از تاریخ را شناساند و توضیح داد و برای شکستن فیتیش مواضع غیره انسانی سرمایه داران مبنی بر نامتغیر بودن و ابدی بردگی نوین کارگر در جهت زنده مانی ه خود و برای زندگانی طبقه بورژاوا را بیرحمانه نقد و استدلالهای متغییر بودنش بدون شک الان استدلال جنب و جوش و مقاومت و مبارزه جنبشهای کارگری و جنبش رادیکال زنان و دانشجویان در سطح جهان بمثابه طبقه به گوربرنده سیستم جهل و جنایت و نابرابری بورژوازیست……………………………..

کلام اخر: قدرت طبقه کارگر در تشکل اوست

طبقه کارگر؛
قلم انقلابی و بدون تزلزل مارکس در افشا و نقد بی امان بورژوازی و
دوستان و همسنگرانی مثال فردریک انگلس و
پراتسین متفکرو رهبری لنین و
گیتار پرولتری جان لنون و
سرود سرخ اوژین پوتیه و
فرمانده انقلاب انترناسیونالیستی ؛ چگوارا و…..دارد.

قلم و ارتش و سیستم فکری شما آیا توان مقابله دارد؟
===============================================
برای تفهیم هرچه بیشتر واژه ها به این لینک بروید
http://www.iketab.com/books.php?Module=SMMPBBooks&SMMOp=BookDB&SMM_CMD&BookId=65685

طبقه {1} کارگر{2} سرمایه داری{3} تشکل{4}انقلاب{5}.
واژه نامه سیاسی نويسنده: امير نيك آئين
http://nehayat.blogfa.com/8501.aspx