محمد حسین مهرزاد – داعش،عراق، و ایران

داعش،عراق، و ایران

محمد حسین مهرزاد

حمله ی گروه داعش( ارتش شام و عراق) به عراق و اشغال بخش قابل توجهی از آن کشورباعث تعجب و شگفتی بسیاری شد. گروه داعش که از القاعده انشعاب یافته و تا حدود زیادی وابسته به عربستان سعودی است، در خلال جنگ داخلی سوریه نه تنها با حکومت مرکزی بلکه با گروه های رقیب نیز درگیر بود و حتی با گروه النصر که خود سلفی و اهل تسنن است نیز درگیری های نظامی متعددی داشت. گروه النصر بیشتر وابسته به قطر می باشد. داعش با پیشروی ارتش حکومت بشار اسد مثل دیگر گروه ها در حال عقب نشینی بود، البته می توان گفت که از قوی ترین گروه های در حال جنگ با ارتش سوریه است. این گروه به رهبری شخصی به نام البغدادی که چند سال در زندان گوانتاناموی آمریکا بود، رهبری می شود. این گروه با تفکرات سرتا پا ارتجاعی و بخشا پیشا سرمایه داری تحت لوای مذهبی سلفی است، اما در حال حاضر ثروتمند ترین گروه نظامی خارج حکومتی شناخته شده است.

عراق که پس از حمله ی آمریکا با بحران اقتصادی و سیاسی فزاینده ای روبرو است، تحت حاکمیت نوری المالکی نیز نه تنها وضعیت بهتری پیدا نکرد بلکه بحران عمیقتر گردید و دولت نوری المالکی بیشتر به جمهوری اسلامی نزدیک شد و رقابت منطقه ای در عراق نیز خود را بیشتر نشان داد. دولت اقلیم کردستان عراق هر چه بیشتر به ترکیه و غرب نزدیک شد و نافرمانیش با توجه به ضعف حکومت مرکزی افزایش یافت تا آنجا که از چند ماه قبل صادرات نفت به ترکیه را مستقلا و بر خلاف توافقات با دولت مرکزی شروع کرد. چند هفته پیش نیز اولین محموله ی نفتی اش به اسراییل از طریق ترکیه صادر شد. حکومت اقلیم کردستان تمایل به تبدیل شدن به اسراییل منطقه را در سر می پروراند و تلاش زیادی برای نزدیکی به آمریکا و ترکیه دارد.

مطابق پیش بینی ها با افول قدرت منطقه ای آمریکا در چند سال گذشته به مثابه قدرت تعیین کننده که بیشتر دولت های منطقه خاور میانه گوش به فرمان و پیرو سیاست خارجی آمریکا بودند، قدرت های منطقه ای جدید شکل گرفتند که هر یک در تلاش برای سهم بری بیشتر سیاسی و اقتصادی هستند. رقابت بین آنها ابتدا آرام و پنهان بود، اما به مرور علنی گردید و خود را در بحران های سیاسی و جنگ داخلی و منطقه ای نشان داد. تا حدود یک دهه پیش تنها جمهوری اسلامی در تلاش بود در رقابت با آمریکا قدرت منطقه ای باشد و در این زمینه فعالیت وسیعی داشت. اما طی چند سال گذشته کشور های ترکیه، مصر،عربستان و قطر نیز فعالیت وسیعی را برای تبدیل شدن به قدرت منطقه ای آغاز کردند. مصر با افزایش بحران داخلی و کنار رفتن حکومت اخوان المسلمین تا حدودی از گردونه ی رقابت خارج شد. اما حکومت های ترکیه، عربستان و قطر در کنار جمهوری اسلامی هر یک از زاویه ای و در رقابت و در تنش با یکدیگر تلاش کردند و می کنند تا به قدرت منطقه ای تبدیل گردند. حتی روسیه نیز که در خاور میانه قدرت مطرحی نبوده ، سعی دارد برای خود منافعی کسب کند. آمریکا نیز خود به یکی از قدرت ها در منطقه تبدیل شده و تلاش دارد تا منافعش را حفظ کند. تبلور تشدید این رقابت ها در سوریه خود را نشان داد و هر گروه و دسته ای تحت حمایت یکی از کشورهای فوق، فاجعه ی انسانی بزرگی را رقم زدند. دولت مرکزی تحت حمایت ایران و روسیه، گروه داعش تحت حمایت عربستان، گروه نصرت وابسته به قطر، ارتش آزادیبخش سوریه وابسته به ترکیه جناح های درگیر جنگ هستند.

همانطور که اشاره شد با تحت فشار قرار گرفتن گروه های نظامی اپوزیسیون دولت اسد، و بحران وسیع در عراق داعش که مناطقی را در مجاورت مرز عراق تحت تسلط داشت، فرصت را غنیمت شمرد و نیروهای خود را که با پول عربستان مجهز به سلاح های سبک و نیمه سنگین پیشرفته هستند، روانه ی عراق کرد. به طور تخمینی داعش ده هزار نیروی نظامی دارد که در حال حاضر سه هزار نفر آن در سوریه و هفت هزار نفر در عراق به سر می برند. البته با تصرف تعداد زیادی از شهرها و مناطق هر چند بیشتر آنها از سکنه خالی شده اند اما این گروه تلاش دارد تعداد نیروهای خود را افزایش دهد. تعدادی از نیروهای این گروه از دیگر کشورها مثل، افغانستان، تاجیکستان، پاکستان و حتی از مسلمانان ساکن اروپا هستند، اما عمده آنها از عراق و سوریه می باشند. طبق گزارشات حاکی از آن است این گروه با پرداخت دستمزد زیاد در حال جذب مزدور است. حمله گروه داعش تا اینجا بازنده و برنده هایی داشته است. گروه داعش با حمله ی سریع و برق آسا و در شرایطی که ارتش عراق همانند جامعه دچار تفرقه و چند دستگی است و انگیزه برای مقاومت در آن کم است، فتوحات بسیاری داشته است. هزاران نظامی عراقی در مقابل حمله ی داعش تسلیم شدند و یا فرار کردند. دومین شهر بزرگ عراقسامرهبه اشغال این گروه درآمده و شهرهای مهم دیگری از جمله تکریت نیز تصرف شده. داعش کنترل بزرگترین پالایشگاه عراق را در اختیار دارد و هم اکنون به حدود شصت کیلومتری بغداد رسیده است. در غرب عراق مناطق مرزی و گذرگاه هایی را به تصرف در آورده که لجستیک بین بخش عراقی و سوریه ای این گروه را آسان و تسریع می کند. در غرب کشور نیز در حال پیشروی است.

در این بین حکومت اقلیم کردستان عراق نیز از فرصت استفاده کرد و شهر نفت خیز کرکوک و چند منطقه دیگر را نیز به تصرف در آورد و به سرعت اعلام کرد که از این مناطق خارج نخواهد شد و جغرافیای سیاسی عراق به شکل گذشته باز نخواهد گشت. طبیعتا ترکیه نیز در این مورد منافع اقتصادی و سیاسی دارد. حکومت بارزانی که نزدیکی زیادی به ترکیه دارد قوی تر می شود و تضعیف حکومت عراق و حتی تقسیم آن به چند منطقه، از متحد با اهمیت و بزرگی مثل جمهوری اسلامی برای ترکیه بهتر است. البته ترکیه تمایلی به قدرت گیری دولتی سلفی در منطقه ندارد اما به هر شکل قدرت گیری دولت اقلیم کردستان عراق برای ترکیه در الویت قرار دارد.

جمهوری اسلامی در این تهاجم پس از حکومت عراق متضرر ترین طرف است. بیشترین صادرات غیر نفتی ایران به عراق است و متحد بزرگی مثل عراق برای جمهوری اسلامی بسیار با اهمیت است بخصوص که عراق در همسایگی ایران و سوریه است و هلال متحدین جمهوری اسلامیدولت عراق، دولت سوریه و حزب الله لبنان را تکمیل می کند . با فروپاشی عراق این وضعیت کاملا دستخوش ضعف می گردد. لذا جمهوری اسلامی تلاش دارد به سرعت به دولت نوری المالکی کمک کند. هم اکنون فرماندهان سپاه برای مشاوره ی نظامی در عراق هستند و روزانه دو هواپیمای نظامی تسلیحات از ایران به بغداد پرواز می کند که هر یک هفتاد تن تسلیحات حمل می کنند. شایعاتی مبنی بر حضور پانصد تن از نیروهای سپاه قدس که در کنار نیروهای نظامی عراقی برعلیه داعش می جنگند نیز وجود دارد. پروازهای شناسایی هواپیماهای بدون سرنشین جمهوری اسلامی بر فراز مناطق تحت اشغال داعش برای کمک اطلاعاتی به ارتش عراق مدتی است آغاز شده است. واضح است که جمهوری اسلامی بیش از اینها نیز به دولت نوری المالکی کمک خواهد کرد تا حکومت متحدش در عراق پیروز گردد. عربستان سعودی به جمهوری اسلامی هشدار داده تا در عراق دخالت نکند و سعی دارد به عنوان نیروی بازدارنده عمل کند.

اما آمریکا سیاستی دیگر در رابطه با عراق در پیش گرفته است. ضمن اینکه منافع آمریکا ایجاب می کند که گروه هایی مثل داعش، القاعده، و طالبان در منطقه قدرت نگیرند، اما دولت نوری المالکی به دلیل نزدیکیش به جمهوری اسلامی مورد حمایت کامل آمریکا نیست و در نتیجه اولین واکنش آمریکا این بود که نیروی زمینی به عراق گسیل نخواهد کرد و سپس خواهان ایجاد دولت فراگیرشد. واضح است که منظور آمریکا دولتی است که بتواند منافع بیشتری برای آمریکا تامین کند و تعداد هر چه بیشتری از نزدیکانش در آن حضور داشته باشند. دولت نوری المالکی به این درخواست جواب منفی داد، زیرا می ترسید قدرت را از کف بدهد. در حال حاضر آمریکا سیصد نظامی به بغداد فرستاده تا از تاسیسات آمریکا محافظت کنند ولی بیشتر آنها مشاوران نظامی هستند که به حکومت عراق مشاوره می دهند. پروازهای شناسایی آمریکا از ناو هواپیما بر بوش بر فراز مناطق تحت اشغال داعش آغاز شده است.

آمریکا که تا کنون در جنگ های منطقه ای و بخصوص خاور میانه هزینه های گزافی کرده است، برای بهره برداری خود از شکست داعش نه تنها عجله ای ندارد بلکه خواهان همکاری جمهوری اسلامی شده تا هر چه بیشتر هزینه نظامی اش کاهش یابد و خود با مهندسی جنگ منافع بیشتری کسب کند. جمهوری اسلامی که نمی خواهد منافعش در عراق را با آمریکا تقسیم کند بلافاصله به این پیشنهاد جواب منفی داد. اما موقعیت جمهوری اسلامی در رابطه با عراق در شرایط جنگی تغییر خواهد کرد. دولت نوری المالکی انتظار داشت جمهوری اسلامی وسیعا وارد کارزار شود، اما در طول همین مدت کوتاه جنگ صادارت ایران به عراق به شدت کاهش یافته و در عوض جمهوری اسلامی ناچار شده با کمک های تسلیحاتی و مالی هزینه بکند و این در شرایطی است که بار جنگ دولت سوریه نیز بر دوش جمهوری اسلامی و در نهایت مردم ایران سنگینی می کند. بنابر این وضعیت وخیم اقتصادی ایران ممکن است بدتر شود و به همین دلیل جمهوری اسلامی نیز در هراس از تبدیل بحران اقتصادی به بحران سیاسی ناچار است کمک های محدود و حساب شده ای به عراق بکند. آنچه به ظاهر استراتژی جمهوری اسلامی در رابطه با عراق است استراتژی مثل سوریه یعنی کمک مشاوره ای و تسلیحاتی و مالی است. بعید است جمهوری اسلامی دخالت مستقیم و وسیع به شکل حمله ی نظامی ارتش و سپاه در جنگ داشته باشد. اگر جنگ به سرعت به نفع حکومت عراق پایان یابد، قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی تقویت خواهد شد اما چنانچه جنگ به درازا بکشد هزینه های سنگین و دو متحد ناپایدار و درگیر جنگ، باری بر دوش جمهوری اسلامی هستند.

در پی افزایش تضادهای روسیه و غرب نیز امکان دخالتگری روسیه و کمک به جمهوری اسلامی و دولت نوری المالکی بیشتر شده و این نیز می تواند بر روند جنگ تاثیر گذار باشد. از هم اکنون صحبت از تقویت نیروی هوایی عراق توسط روسیه مطرح شده است.

ارتش عراق از ضعف های بسیاری برخوردار است و تمایل به دخالت وسیع و مستقیم از جانب آمریکا و جمهوری اسلامی هم وجود ندارد. گروه داعش هر چند پیشروی سریعی داشته اما به هر شکل روبنای سیاسی داعش با توحش و اعمال جنایتکارانه همراه است . مثلا بلافاصله زنان را خانه نشین کرده ، حدود هزار و هفتصد نفر را اعدام کرده ، به بسیاری از زنان و دختران تجاوز شده است و بیش از یک میلیون نفر آواره گشته اند. چنین شرایطی این گروه را با وجود امکانات مالی و تسلیحاتی زیاد فاقد اعتبار توده ای کرده و در دراز مدت داعش به گروهی ناپایدار تبدیل می شود. هر چند جمهوری اسلامی در کشور ایران که ساختارهای اجتماعی پیشرفته تری دارد همین جنایات را مرتکب شد اما شکل و دوره ی آن متفاوت بوده و هست. جمهوری اسلامی با یک انقلاب اجتماعی قدرت گرفت و به مرور پایه های خود را تقویت کرد. اما داعش با جنگ و اشغال و فراری دادن سکنه پیشروی کرده و در محاصره ی تقریبی چند دولت و قدرتدولت عراق، جمهوری اسلامی، سوریهقرار دارد که خواهان نابودیش هستند. آمریکا نیز با وجود تمام تضادهایشان با دولت عراق و جمهوری اسلامی در زدن داعش با کمترین هزینه موافق است . داعش حتی با نیروهای بارزانی نیز چند مورد درگیری داشته است. اما با آنها، بیشتر سعی در بهره بردن و بازی بردبرد دارد. به هر شکل در جنگ همه چیز از قبل قابل پیش بینی نیست و حوادث غیر منتظره زیادی ممکن است به وقوع بپیوندد. ارتش عراق هر چند بسیار در هم ریخته و ضعیف عمل کرده اما جنگ آن را ناچار خواهد کرد تا به مرور انسجام و تحرک بیشتری داشته باشد.

در حال حاضر عراق به سه منطقه کرد نشین، سنی نشین و شیعه نشین تقسیم شده است و یا در حال تقسیم است. اما آیا این وضعیت پایدار است؟ و آیا واقعا مسئله ی مورد مناقشه و جنگ، شیعه و سنی بودن و یا کُرد و عرب بودن است؟ همانطور که پیشتر اشاره شد، با کاهش قدرت آمریکا در منطقه قدرت های منطقه ای شکل گرفته اند و یا در تلاشند که به چنین قدرتی تبدیل شوند. در نتیجه اهداف سیاسی را دنبال می کنند که هر محمل و جریانی که آن را بتواند برآورده کند، مورد استفاده و حمایت قرار می گیرد. شیعه بودن یا سنی بودن و یا ملیت و نژاد تنها بهانه ای برای تامین اهداف سیاسی آنها است. تنها چیزی که در این میان برای آنها اهمیت ندارد، منافع کارگران و مردم است. جمهوری اسلامی که به ظاهر نماینده شیعه در منطقه است بارها از جریانات و دولت های غیر شیعه که بتوانند منافعش را تامین کنند حمایت کرده و می کند. دولت ارمنستان یکی از این نمونه ها است که نزدیکی زیادی به ایران دارد و در جنگ با آذربایجان نیز مورد حمایت و کمک جمهوری اسلامی بود و یا اتحادیه ی میهنی عراق که جریانی مذهبی و شیعه نیست، اما رابطه نزدیکی با جمهوری اسلامی دارد.

نکته ی با اهمیت دیگر این است که آیا ممکن است ایران مثل سوریه و عراق بشود؟ با توجه به فقدان آلترناتیوی قوی در ایران که مانع بزرگی در پیشروی جنبش کارگری است و با توجه به اینکه آلتر ناتیو های غیر کارگری نیز ضعیف هستند، هراس از سوریه ای، لیبیایی و یا عراقی شدن، یعنی جنگ داخلی فرسایشی و سربرآوردن گروه های ارتجاعی متعدد و بی رحم وجود دارد. با شعله ور شدن جنگ در عراق این مسئله پر رنگتر هم می شود که به نوبه ی خود عامل بازدارنده ای برای جنبش توده ایست. اما وضعیت ایران با لیبی، سوریه و عراق متفاوت است. ساختار اجتماعی ایران متفاوت است و تحولات سیاسی پنجاه سال گذشته وضعیت ایران را در یک شرایط بحران سیاسی با دیگر کشورهای مورد بحث متفاوت می کند. در کشورهای لیبی، سوریه و عراق هنوز طوایف و عشیره ها نقش بسزایی دارند و در جنگ های داخلی در توازن قوا موثر بودند. در ایران هر چند طبقه کارگر هنوز از ضعف های زیادی رنج می برد و فاقد آلترناتیو و سازماندهی قوی می باشد، اما فعالین کارگری و سوسیالیستی وجود دارند که ریشه در مبارزه طبقاتی دارند ومطالبات مردم به مراتب رادیکالتر از آن کشور ها است. در ایران، اساسا واکنش مردم در یک شرایط بحرانی به سرعت رو به جلو گام بر می دارد. در سال ٨٨ با وجود فقدان حضور مستقل طبقه کارگر ، جنبش خودبخودی به سرعت به سمت رادیکال شدن و افزایش مطالبات ضد حکومتی و ضد دیکتاتوری رفت. حال با افزایش فشارهای اقتصادی، بیش از پیش مطالبات اقتصادی و کارگری مطرح شده اند و استبداد حاکم با وجود میلیاردها هزینه برای تبلیغات در چند دهه ی گذشته از کمترین مقبولیت برخوردار است. تضادهای طبقاتی در ایران حادتر از تضادهای طبقاتی در کشورهای مورد بحث هستند و طبقه کارگر از آمادگی بالقوه بیشتری برخوردار است. البته همانطور که گفته شد هنوز ضعف ها و کاستی های زیادی در طبقه کارگر وجود دارد و جریانات پرو غربی و راست ارتجاعی نیز در ایران کم نیستند. اما در ایران تضادهای طبقاتی خود را بیشتر به شکل آنتاگونیستی نشان داده و هیچ راه حلی به جز راه حل کارگری باقی نگذاشته اند. واضح است که به درجه ای که تقویت سوسیالیست ها و یا متشکل شدن کارگران می تواند امید به موفقیت در اوضاع بحرانی را بیشتر کند، راه بازگشت به عقب و سوریه ای شدن و یا عراقی شدن ایران دیگر متصور نیست.

تیر ماه 1393