محمد حسین مهرزاد – جمهوری اسلامی و تحولات منطقه ای و فرا منطقه ای

جمهوری اسلامی و تحولات منطقه ای و فرا منطقه ای
محمد حسین مهرزاد
جنگ در سوریه حکومت این کشور را در آستانه ی سرنگونی و بحرانی شدید قرار داده بود. حاصل این جنگ خونین داخلی که تا کنون منجر به کشته شدن حدود یکصد و سی هزار نفر و آوارگی ٩ میلیون نفر شده ، فاجعه ای بزرگ را رقم زد که همچنان ادامه دارد. تقریبا تمام قدرت های جهانی و منطقه ای در بحران سوریه دخالت داشتند و در چند سال گذشته سوریه به کانون تضادهای جهانی تبدیل شد. عربستان، قطر و عمان نیروهای سلفی و شبه القاعده را سازمان دادند و بودجه ی کلانی صرف تقویت آنها شد. قدرت های غربی و ترکیه اپوزوسیون سکولار و مسلمانان مخملی را تقویت کردند. کردها به رهبری جریان اتحاد دمکراتیک که شاخه سوریه ای پ ک ک است، مناطقی را به تصرف در آوردند. در چنین شرایطی دولت بشار اسد هر چند تا حدودی از حمایت نیروهای علوی و مسیحیان و پایتخت نشینان برخوردار بود و و مورد پشتیبانی لجستیکی و تسلیحاتی روسیه و جمهوری اسلامی قرار داشت، به شدت در موقعیت وخیم قرار گرفت و بیشتر مناطق کشور را یا از دست داده بود و یا درگیر جنگ بودند. حتی جنگ به حومه ی دمشق کشیده شد و پایتخت در معرض محاصره و تسخیر قرار داشت.
با گذشت زمان تحولاتی در جنگ سوریه رخ داد که معادلات را دگرگون کرد و موقعیت جریانات درگیر و حکومت اسد را تا حدود زیادی تغییر داده است. جریانات اپوزوسیون یعنی گروه موسوم به “اتحاد شام و عراق” و دیگر احزاب سلفی اسلامی مورد حمایت وسیع عربستان و قطر، که بزرگترین ارتش و نیروی نظامی مخالف را تشکیل می دادند و از امکانات لجستیکی و نظامی وسیعی برخوردار بودند، در مناطق تحت اشغال نه تنها به همان روش سرکوب ،شکنجه و کشتار اسیران نظامی مبادرت کردند، بلکه حداقل آزادی های اجتماعی و فردی را نیز صلب کرده و حجاب اجباری و محدودیت های شدید دیگر برای زنان، و بعضا نماز جماعت اجباری و شلاق زدن و دیگر قوانین شرع اسلام را به اجرا گذاشتند. خطر شکل گیری قدرتی جدید در منطقه که می توانست از زاویه ی ارتجاعی برای غرب و اسراییل خطرناک باشد، باعث شد که قدرت های غربی از کمک تسلیحاتی به این جریانات سرباز بزنند و بیشتر به حمایت از بخش دیگر اپوزوسیون اسلام مخملی و سکولار روی بیاورند که بیشتر در شمال سوریه و نزدیک به مرزهای ترکیه قرار داشتند. در این رابطه اختلاف آمریکا و عربستان و قطر بالا گرفت و در نهایت به عقب نشینی عربستان منجر شد و حمایت تسلیحاتی خود را از قوی ترین جریان اپوزوسیون – اتحاد شام و عراق- قطع کرد. اختلافات دیگر عربستان و قطر نیز که در حمایت و عدم حمایت از اخوان المسلمین مصر خود را نشان داده بود بیشتر منجر به شکاف بین این دو قدرت عربی در ارتباط با سوریه شد.
همه ی این تحولات تغییراتی را در آرایش نظامی سوریه باعث شد. اما آنچه بیش از همه تغییراتی را رقم زد دلسرد شدن مردم سوریه از جریانات ارتجاعی اپوزوسیون اسلامی سلفی بود. بیشتر مهاجرین سوریه شدیدا نسبت به اپوزوسیون بدبین شده و از آن بریده اند و بدین شکل بخش زیادی از نیروهای درگیر جنگ حمایت مردم را از دست داده و دچار ریزش نیرو شدند. استفاده ی دولت سوریه از موقعیت ایجاد شده با کمک روسیه و ایران و از سویی با شرکت وسیع حزب الله لبنان درجنگ سوریه به مرور موقعیت این دولت را تغییر داد و طی یکی دوسال گذشته بسیاری از شهرها و مناطق استراتژیک مثل القسیر و جنوب سوریه را از دست مخالفان بیرون آورد و موقعیت خود را بهبود بخشید. طی چند ماه گذشته نیز با تصرف مناطق بسیاری در شمال سوریه پیروزی های بزرگی بدست آورد و مخالفان را از حومه ی دمشق عقب راند.
جنگ ارتجاعی در سوریه که همه ی قدرت های جهانی و منطقه ای در این فاجعه ی انسانی در آن شریک جرم هستند، همچنان ادامه دارد و همه ی تغییر و تحولات در آینده این جنگ قابل پیش بینی نیست، ترکیه که سرنگونی دولت بشار اسد برایش منافع زیادی دارد و نه تنها به این دلیل که سوریه بزرگترین متحد منطقه ای ایران است بلکه به این دلیل نیز که پ ک ک حالا در سوریه و در جوار مرز ترکیه مناطقی را تحت اختیار دارد و بدین شکل موقعیت پشتیبانی و تدارکاتی آن بهبود یافته و به همین دلیل دولت ترکیه شدیدا نگران تحولات اخیر در جنگ سوریه است و حتی نوارهای صوتی پخش شده مذاکره بین وزیر اطلاعات و یکی از سران ارتش و اردوغان نشان داد که آنها حمله ی نظامی به سوریه را بررسی می کنند. اما ترکیه در شرایطی که درگیر بحران سیاسی درونی است و تضادهای حکومتی افزایش یافته بعید به نظر می رسد که توان چنین دخالتی را داشته باشد. بخصوص درگیر شدن در جنگی که انتهای آن دقیقا مشخص نیست موضوع را برای حکومت اردوغان پیچیده تر می کند و همه ی اینها عوامل بازدارنده ای در این رابطه هستند. اما برتری نسبی دولت بشار اسد در جنگ داخلی موضوعی است که بر موقعیت جمهوری اسلامی نیز شدیدا تاثیر گذار است. در شرایطی که دولت اسد- به عنوان بزرگترین متحد منطقه ای ایران- در آستانه ی سرنگونی قرار داشت و بیشتر مناطق کشور را از دست داده بود و در حال عقب نشینی بود، چشم انداز افول قدرت منطقه ای حکومت ایران کاملا ملموس بود. درجریان جنگ سوریه حماس از ایران فاصله گرفت، راه تدارکاتی با حزب الله لبنان تا حدود زیادی مسدود شده بود، دولت نوری المالکی که تا حدودی به ایران نزدیک شده بود، با مشاهده ی موقعیت متزلزل ایران و تحت فشار غرب حتی تن به بازرسی هواپیماهای ایران داد و روابطش که شامل تحریم های جهانی میشد را با ایران تقلیل داد. اما با تغییر توازن قوا در سوریه به نفع حکومت اسد، مجددا دولت مالکی روابط سیاسی و تجاریش را با ایران افزایش داد، در حال حاضر بیشترین صادرات ایران در منطقه به عراق است. دیدارهای سیاسی نیز بیشتر شد و در حال حاضر نیز ایران دهها پروژه ی عمرانی در عراق دارد که تعداد آنها در حال افزایش می باشند. به همین دلیل در راتباط با انتخابات مجلس عراق پشتیبانی جمهوری اسلامی از نوری المالکی و تلاش عربستان برای کاهش قدرت هواداران نوری الملکی و قدرت گیری جریانات نزدیک به خود شدیدا جریان دارد. در کردستان عراق نیز حزب گوران و اتحادیه میهنی هنوز از متحدین ایران هستند و فقط حزب دمکرات به رهبری بارزانی است که با ترکیه و غرب روابط نزدیکی دارد و البته در کردستان عراق همچنان دست بالا را دارد. تغییر مسیر جنگ در سوریه به نفع حکومت، حزب الله لبنان را نیز در موقعیتی بهتر قرار داده، حزب الله لبنان که پس از دولت سوریه مهمترین متحد سیاسی نظامی جمهوری اسلامی است، وسیعا در جنگ داخلی سوریه شرکت داشت و دارد و همانطور که از سخنان حسن نصرالله مشخص بود، حزب الله لبنان را یکی از فاتحان جنگ در سوریه می داند و جنگ را در آستانه ی اتمام به نفع حکومت بشار اسد ارزیابی می کند.
بنابر این جنگ سوریه که ضربه ای بزرگ به منافع منطقه ای ایران بود و هم زمان با اوج گیری تحریم های جهانی علیه ایران، جمهوری اسلامی را شدیدا به عقب رانده بود، و می رفت که ایران را به کشوری دست چندم در منطقه تبدیل کند، ظاهرا دستخوش تغییر قرار گرفته و شکنندگی موقعیت ایران در منطقه تا حدود زیادی در گروی سرنوشت جنگ در سوریه است. البته حمایت وسیع جمهوری اسلامی از حکومت اسد بالفعل نه تنها نمی تواند برای حکومت ایران نفع اقتصادی داشته باشد بلکه هزینه های سنگینی را تا کنون به همراه داشته و در ادامه ی جنگ خواهد داشت، اما در صورت تثبیت موقعیت حکومت اسد، منافع سیاسی و اقتصادی منطقه ای جمهوری اسلامی- بخصوص در بازسازی سوریه- تا حدود زیادی تامین خواهد شد. واضح است که جمهوری اسلامی که درگیر بحران اقتصادی عمیقی است، با تغییر ژئوپلوتیک سیاسی منطقه قادر نیست بالفعل از این بحران خلاص شده و وضعیت اقتصادیش بهبود بیابد، اما برای بدتر نشدن وضعیت نهایت تلاش را می کند تا با تغییر و یا حفظ ژئوپلوتیک منطقه موقعیت خود را حفظ کرده و یا بهبود ببخشد. جمهوری اسلامی تلاش دارد تا موقعیت حلال سیاسی متحدینش- عراق،سوریه،حزب الله لبنان- در منطقه را تثبیت کرده و بدین شکل همچنان به مثابه یک قدرت منطقه ای باقی بماند.
اما به هر شکل قدرت های غربی و ترکیه نیز بیکار ننشسته و تلاش دارند تا اپوزوسیون نزدیک به خود را در سوریه تقویت کنند و آتش جنگ را همچنان شعله ور نگهدارند تا در موقعیتی بهتر بتوانند شرایط را به نفع خود تغییر دهند. اما در گفتار آنها آشکار است که بر سر قدرت ماندن دولت بشار اسد در چند سال آینده را پیش بینی می کنند. در جریان مذاکرات اپوزوسیون و دولت سوریه که قرار بود ادامه یابد، روسیه پیش شرط کنار رفتن بشار اسد بعنوان شرط مذاکره و سازش را کنار گذاشته و عملا مذاکرات انجام نمی شود و این نشان از موقعیت بهبود یافته ی حکومت بشار اسد است.
اما فقط تحولات در منطقه و به طور مشخص سوریه نیست که بر موقعیت ایران در مقابل غرب تاثیر گذاشته بلکه وضعیت اکراین و تشدید تضادهای امپریالیستی روسیه و غرب نیز برمعادلات سیاسی بین ایران و غرب نیز می تواند تاثیر گذار باشد. اختلافاتی در این سطح بین روسیه و غرب پس از فروپاشی شوروی تا کنون بی سابقه بوده است. مانور بزرگ چند ماه پیش روسیه و چین و بالا رفتن روابط اقتصادی و تجاری بین چین و روسیه آنها را بیشتر به هم نزدیک کرده وسرنگونی دولت متحد روسیه در اکراین و بر سرکار آمدن غرب گرایان ناسیونالیست، حمله ی نیروهای نظامی روسیه به کریمه و در نهایت جدایی آن از اکراین و اعلام استقلال شرق کشور با حمایت روسیه، اکراین را در معرض تجزیه قرار داده و قربانی منافع و تضادهای امپریالیستی شده است. غرب تحریم هایی را علیه روسیه به اجرا گذاشته و روسیه در مقابل راه کارهایی در دستور قرار داده از جمله تهدید به نادیده گرفتن تحریم ها علیه ایران است. پیشنهاد خرید پانصد هزار بشکه نفت ایران در مقابل کالا علنا نادیده گرفتن تحریم های بین المللی است که البته به دلیل تهدید های غرب علیه ایران ممکن است عملی نشود اما به هر شکل از تشدید تضادهای روسیه و غرب جمهوری اسلامی می تواند بهره مند شود و در راستای حفظ موقعیت منطقه ایش و دور زدن تحریم ها از آن بهره ببرد. این سطح از اختلافات روسیه و غرب، باعث نزدیکی بیشتر ایران و روسیه خواهد شد که در شرایط فشارهای غرب بر ایران، موقعیتی برای مقاومت بیشتر جمهوری اسلامی است. تا کنون قدرت های جهانی توانستند بازدارندگی در مورد تبدیل ایران به قدرت اتمی منطقه ای ایجاد کنند و در این مورد با وجود تمام تضادهای امپریالیستی اجماعی وجود داشت تا قدرت دیگر اتمی و منطقه ای ایجاد نشود و جمهوری اسلامی در این مورد با دادن هزینه های زیاد ناچار به عقب نشینی شد، اما اکنون با تحولات ذکر شده و بخصوص تشدید تضادهای امپریالیستی جمهوری اسلامی روزنه ای دیگر برای بقای قدرت منطقه ایش یافته است. اینکه تا چه حد تضادهای روسیه و غرب بر وضعیت جمهوری اسلامی تاثیر بگذارد هنوز مشخص نیست، اما آنچه مسلم است اینکه روسیه یک برگ مهم بازیش جمهوری اسلامی است و بدین شکل تلاش دارد تا از فشارهای غرب بر خود بکاهد و در این بین شکستن تحریم ها ی یک جانبه از سوی روسیه بزرگترین تهدید از طرف روسیه برای غرب است. در رابطه با مسئله ی اکراین چین سیاست بینابینی در پیش گرفت و ممکن است در رابطه باتحریم های ایران و تغییر سیاست روسیه ، سیاست چین نیز دستخوش تغییر گردد.
انتخابات در افغانستان نیز بر وضعیت جمهوری اسلامی بی تاثیر نیست. هر چند هنوز نتیجه ی انتخابات مشخص نیست اما عبدالله عبدالله که تا کنون بیشترین آرا را به خود اختصاص داده ضمن اینکه اضهار داشته پیمان نظامی با ناتو رامضا خواهد کرد اما از ضرورت روابط نزدیک اقتصادی با ایران نیز سخن گفته و ظاهرا تلاش دارد تا هم با غرب و هم با جمهوری اسلامی تعامل داشته باشد.
اکنون وضعیت منطقه ای ایران تحت تاثیر روند جنگ در سوریه و اوج گیری تضادهای روسیه و غرب قرار گرفته واین چشم انداز بوجود آمده که قدرت جمهوری اسلامی در منطقه که به سرعت رو به افول بود، مجددا و و حداقل برای دوره ای دیگر تثبیت گردد. سرنوشت جنگ در سوریه و روند تضادهای روسیه و غرب می تواند موقعیت جمهوری اسلامی در منطقه را رقم بزند.