محمد حسین مهرزاد (احمد شقاقی) -احزاب سیاسی کردستان و کنگره ملی کرد

احزاب سیاسی کردستان و کنگره ملی کرد
محمد حسین مهرزاد (احمد شقاقی)
دسامبر 2013
با فراخوان بارزانی رهبر حزب دمکرات کردستان عراق و رهبر فعلی کردستان عراق احزاب ناسیونالیست کرد در چهار کشور عراق، ترکیه ،ایران و سوریه گرد هم آمدند تا تدارک کنگره ی احزاب کرد را ببینند. حزب دمکرات کردستان عراق و بارزانی رهبر حکومت اقلیم کردستان عراق که از موقعیت برتری نسبت به دیگر احزاب در چهار پارچه کردستان برخوردار است، بانی برگزاری این کنگره شده و استراتژی خودشان را الگویی برای دیگر احزاب کرد قرار داده اند. احزاب ناسیونالیست در تدارک برای خلاصی از ستم ملی در تلاشند تا با استراتژی ناسیونالیستی متحد گردند و طبیعتا اتحاد و نزدیکی آنها می تواند راه حل ناسیونالیستی کُرد را هر چه بیشتر تقویت نماید. تلاش برای این بلوک بندی سیاسی در مناطق کردستان، بیش از آنکه در تقابل با حکومت های مرکزی باشد تقابلی با راه حل انقلابی و نقش طبقه کارگر در آن است. بخصوص در این رابطه در کردستان ایران که گرایش سوسیالیستی و راه حل انقلابی همیشه از سابقه طولانی برخوردار بوده است، تلاش برای شکل دادن به بلوک سیاسی ناسیونالیستی هر چه بیشتر تقابلی با جنبش کارگری است. نه تنها ماهیت احزاب ناسیونالیست کرد مشخص است و نزدیکیشان نیز بر اساس ماهیتشان معنا و مفهوم دارد،بلکه بر اساس بیانیه شان نیز می توان خط و استراتژیشان را شناخت. مسعود بارزانی در سخنرانیش در نشست احزاب ناسیونالیست کُرد چنین گفته است:
“هدف اصلي ما در اين کنگره عبارت از اين است که همه احزاب سياسی هر چهار بخش کردستان  صاحب يک گفتمان و استراتژي واحدي بشوند و اين استراتژي بر مبناي آشتي (صلح) و همزيستي با مليتهاي ديگر بنياد گذاشته شود… ما نميخواهيم عليه هيچ مليت و دولتي در همسايگی خود و در منطقه باشيم. رسيدن به هيچکدام از اهداف ما هم با اسحله ممکن نميشود بلکه ما به صلح و آشتی نياز داريم”.

آنها می خواهند بر مبنای استراتژی واحد که همانا استراتژی ناسیونالیستی است با چاشنی سازش در مقابل دولت خودی و منطقه ای بلوک سیاسی جدیدی را شکل بدهند تا هر چه بیشتر ظرف مناسبی برای همه ی گرایشات ناسیونالیستی باشد. پ ک ک نیز که مدتی است راه سازش با دولت مرکزی ترکیه را در پیش گرفته. نه فقط کنار گذاشتن مبارزه ی نظامی بلکه پروسه سازش و مذاکره بجای مبارزه سیاسی از سوی پ ک ک، عدم دخالت آن در مبارزات چندی پیش مردم ترکیه، خارج نمودن نیروهایش از کردستان ترکیه، و همچنین تغییر و تحولات در سوریه و قدرت گرفتن اتحاد دمکراتیک کردستان سوریه- شاخه ی سوریه ای پ ک ک – که مناطقی را در آنجا تحت اختیار دارد، معادلات سیاسی را تغییر داده و سردمداری بارزانی در کنگره ملی کرد را با چالش مواجه کرده است. در واقع پ ک ک حالا بیش از پیش خود را یک قدرت منطقه ای در کردستان می بیند و حاضر نیست تحت رهبری بارزانی بلوک سیاسی قدرت را تشکیل دهد و سهم خواهی بیشتری می کند. در واقع پ ک ک چشم انداز قدرت گیری بیشتر دارد و بخصوص در سوریه در بین احزاب کرد دست بالا را دارد، تلاش می کند تا رهبری را در بین احزاب کرد بدست آورد. اما تا اینجای مسئله هیچ چیز غیر عادی وجود ندارد و انتظار بیشتری از این احزاب و گرایشات ناسیونالیستی کرد نمی رود. ولی مبارزه ی سیاسی و راه آشتی و سازش با حکومت های مرکزی از زمین تا آسمان متفاوتند و دو راه مغایر و متضاد با هم اند. هر چند آقای شمسی عضو کمیته ی مرکزی کومله در این رابطه انتقاداتی به بیان بارزانی مبنی بر پیام سازش می کند، اما در نهایت نه تنها همراه با نشست احزاب کرد برای برگزاری کنگره کرد می شود بلکه کومله بعنوان عضو کمیته ی تدارک آن کنگره انتخاب شده و در واقع یک ستون شکل گیری آلترناتیو ناسیونالیستی در منطقه کرد می گردد. کومله از چنان موقعیت و تاریخی برخوردار است که به عنوان یک جریان شناخته شده در کردستان حتی در شرایطی که در این نشست شرکت نمی کرد، مورد توجه و سوال قرار می گرفت و می توانست دلایل و استدلال خویش برای عدم همراهی با شکل گیری جریانات ناسیونالیست را اعلام نماید و فراتر از آن خود را در مقابل آن و در کنار طبقه کارگر نشان دهد. اما همراهی کومله ی حزب کمونیست ایران با این نشست و تلاشش برای راه اندازی کنگره ملی کرد جای تعمق دارد.
کومله برگزاری کنگره ملی کرد را حرکتی در راستای رفع ستم ملی می داند، در صورتی که این واقعیت- ستم ملی – پدیده ای در خود و انتزاعی نیست بلکه از جانب دولت های مرکزی اعمال می شود و در نتیجه برای رهایی از ستم ملی تنها راه مبارزه با حکومت مرکزی است. اینکه نوع مبارزه چگونه و چطور باید باشد طبیعتا بحث دیگری است اما پر واضح است که از کانال صلح و آشتی با آن حکومت ها که خود علت وجود ستم ملی هستند، میسر نمی گردد. سال ها مبارزه برای رفع ستم ملی در چهار منطقه کرد نشین در چهار کشور و بخصوص مبارزه رادیکالتر در کردستان ایران دست آوردهایی ببار آورده و نه تنها در راستای زدودن ستم ملی بلکه در جهت منافع طبقه کارگر گام های با ارزشی برداشته شده؛ و حال با طرح صلح و سازش قصد دارند نه تنها روند مبارزه رفع ستم ملی را خدشه دار کنند و به انحراف بکشانند بلکه مبارزه طبقاتی را نیز تحت شعاع این سازش و بی پرنسیبی قرار دهند. مبارزه برای رهایی از ستم ملی و نان و آزادی در کردستان ایران سالیان طولانی است که ادامه دارد و طی سه دهه ی گذشته هزاران نفر سوسیالیست و آزادیخواه در این راه جان باختند و حالا برگزار کنندگان کنگره ملی کرد برای جمهوری اسلامی که باعث و بانی همه ی جنایت ها و فجایع انسانی در کردستان ایران بوده پیام صلح آشتی می فرستند. در همین رابطه بهرام ولدبیگی سر پرست انستیتوی ملی کرد و مدیر انستیتو فرهنگی کردستان در تهران، در گفتگویی با روزنامه روداو اربیل چنین گفته:
“سرپرست انستیتو کردستان افزود: همراه آقایان جلال جلالی زاده و محمد رئوف قادری برای جناب دکتر روحانی رئیس جمهور ایران نامه ای ارسال کردیم و از او خواسته بودیم که جمهوری اسلامی با رویکردی مثبت به این کنگره بنگرد و پیشنهاد دادیم در دو هیات در این کنگره شرکت کنیم. هیاتی از مسئولان جمهوری اسلامی و و هیاتی هم از شخصیتهای سیاسی و فرهنگی کوردستان ایران و یا اینکه هیاتی مشترک هم از مسئولان نظام و هم از شخصیت های سیاسی و فرهنگی کوردستان مشترکاً در این کنگره مشارکت بکنند تا در اربیل پیام مشترکی داشته باشیم.
مدیر انستیتو کردستان گفت: ریاست جمهوری اسلامی ایران دستور داده که چندین جلسه مشترک پیرامون این مسئله برگزار شود تا نتایج مشترکی عاید شود و ما در این مدت با دو نفر از مسئولان بلندپایه جمهوری اسلامی ایران گفتگو کرده و به نتایج آن خوشبین هستیم و آنها هم نظر مساعد دارند.”
باید توجه داشته باشیم که کومله ی حکا نیز با این جریانات برگزار کننده کنگره که اهداف و مقاصدشان روشن است همراه شده، و باید در نظر گرفت که داشتن موضع انتقادی هر گاه عمل متناقضی را همراه داشته باشد ذره ای ارزش ندارد. معیار حقیقت پراتیک هر جریان است و نه صرفا موضع انتقادی داشتن. کومله با آگاهی از استراتژی چنین کنگره ای با آن همراه شده و یک ستون برگزاری آن گردیده است. آیا این پراتیک با منافع طبقه کارگر کردستان در تضاد نیست؟
در این رابطه هر چند کومله در مبارزه با ناسیونالیست ها همواره متزلزل و ضعیف عمل کرده، اما به هر شکل راه متمایزی از احزاب ناسیونالیست داشته و در نتیجه همراهی کومله با نشست احزاب کرد برای تدارک کنگره کرد جای شگفتی دارد. اما از همه مهمتر استراتژی جریانات شرکت کننده در این نشست است که کاملا واضح است، و در نتیجه همراهی کومله با آنها تن دادن به راه حل ناسیونالیستی برای حل ستم ملی است. در این رابطه حسن شمسی از اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست و کومله در توجیه و دفاع از عملکرد خود اظهار می دارد که هشت جریان از نه جریان شرکت کننده در این نشست از کردستان ایران، به کومله رای داده اند تا در کمیته تدارک کنگره شرکت کند و این موضوع را نشانه ی برخورد صادقانه ی این جریان طی سال های گذشته می داند. اما واقعیت دیگری در پس این موضوع قرار دارد. همانگونه که روزی ببل رهبر کارگران آلمان در جریان سخنرانی خود در پارلمان آلمان شگفت زده شد که چرا بیشتر نمایندگان دست راستی برای سخنرانی او کف زدند و سخنان او را تایید کردند، سپس با شک نمودن به بیان مطالب خود، به باز نویسی و اصلاح آن پرداخت و در دور دیگر سخنرانی همان ها که برای او کف می زدند اورا هو کرده و مورد ناسزا قرار دادند، کومله نیز باید به این رویکرد خود شک کند و رای دادن گرایشات ناسیونالیست و راست کردستان به خود را نه نقطه قوت رویکرد خود بلکه نقطه ضعف خود بداند. تلاش برای کسب هژمونی در جنبش رفع ستم ملی کردستان از کانال تقویت آلترناتیو ناسیونالیستی ممکن نیست، بلکه با تقویت گرایش سوسیالیستی که بخش قابل توجهی از آن در کردستان در تقابل با ناسیونالیسم است معنا می یابد. موضع دو پهلوی کومله در مقابل ناسیونالیسم در کردستان که همانا ناشی از خط سانتریستی است هر روز بیشتر این جریان را با تناقض مواجه می کند.
آقای حسن شمسی در مصاحبه با رادیو پیام در باره ی نشست احزاب و سازمان های سیاسی کردستان برای تشکیل کنگره ملی کرد (27 ژوئیه 2013)، برای توجیه این فعل کومله، سعی دارد رویکرد ضد جنبشی جریانات ناسیونالیست را کمرنگ نشان دهد و انسجام آنها را پیشروی برای جنبش رفع ستم ملی قلمداد نماید. و در این رابطه اظهار می دارد که حزب دمکرات اگر یکبار به کومله حمله کرد، میان احزاب ناسیونالیست دفعات بسیار بیشتری درگیری وجود داشته؛ و این استدلال را به عنوان توجیهی برای ضرورت شکل گیری و نزدیکی احزاب کرد پیش می کشد. اما آنچه در پیش روی ما در حال شکل گیری است همانا تلاش دولت اقلیم کردستان عراق به رهبری بارزانی برای منسجم شدم و شکل بندی بلوک سیاسی ناسیونالیستی در چهار منطقه کُرد نشین در چهار کشور است. در این رابطه سوال این است آیا متفرق بودن و عدم انسجام جریانات ناسیونالیست در این مناطق به سود طبقه کارگر و گرایش سوسیالیستی است و یا انسجام و قدرتمند شدن آنها؟ کومله نه تنها چشم خود را به روی این واقعیت بسته است بلکه خود یک پایه ی اصلی شکل گیری بلوک سیاسی ناسیونالیستی در کنگره کرد است. آیا ماهیت حزب دمکرات کردستان ایران که ید طولایی در جنگ و مبارزه با سوسیالیست ها دارد و دهها انقلابی و سوسیالیست را به خاک و خون کشید تغییر کرده، یا راه کومله در تقابل با آن جریانات تغییر کرده است؟آیا پیشروی مبارزه طبقاتی نتیجه اش فاصله و تقابل بیشتر طبقه کارگر با ناسیونالیست ها باید باشد یا نزدیکی و همکاری با آنها؟ آیا استراتژی سوسیالیست ها در جریان شکل گیری بلوک سیاسی ناسیونالیستی به رهبری اقلیم کردستان باید سیاست افشا و مبارزه با آن باشد و یا شرکت و همکاری برای شکل گیری این بلوک ناسیونالیستی؟
جنبش های دمکراتیک و از آن جمله جنبش رفع ستم ملی از اهمیت بسزایی برای طبقه کارگر برخوردار است. اما در شرایطی طبقه کارگر از این جنبش ها حمایت می کند و یا با آنها متحد می گردد که قادر به کسب هژمونی در آنها باشد. به عبارتی دیگر طبقه کارگر از جنبش هایی که در آنها هژمونی نداشته باشد و یا از حد اقل نفوذ موثر و تعیین کننده ای با چشم انداز کسب هژمونی برخوردار نباشد، حمایت نمی کند. به طور مثال می دانیم که بخش قابل توجهی از جنبش زنان در ایران تحت هژمونی گرایش لیبرالی کمپین یک میلیون امضا است، فعالین جنبش کارگری اگر بخواهند برای جنبش زنان اقدامی بکنند ناچارند تا با نقد و مبارزه با این گرایش در راستای کسب هژمونی و تقویت گرایش سوسیالیستی در آن حرکت کنند و در غیر این صورت به زیر چتر گرایش لیبرالی رفتن دردی از جنبش زنان و طبقه کارگر دوا نخواهد کرد. حال آیا در کنگره ملی کرد که اجماعی از احزاب بزرگ ناسیونالیست کرد است چشم اندازی برای کومله در این ارتباط – کسب هژمونی- وجود دارد؟ و یا کومله دنباله روی استراتژی این کنگره شده است؟
اما واقعیت این است که کومله تلاش دارد راه حل بینابینی را در این رابطه همچون دیگر سیاست هایش بکار ببندد. اما سیاست سانتر خود دامنه ی وسیعی را شامل می شود از تزلزل در مبارزه با ناسیونالیست ها و کمرنگ بودن این مبارزه تا همکاری برای شکل دهی بلوک بندی ناسیونالیستی منطقه، و این حرکتی است از سمت چپ سانتر به سمت راست آن. واقعیت این است که ریشه های چنین پراتیکی در سیاست عمومی سانتر که همانا راهنما زدن به چپ و حرکت به راست می باشد، نهفته است. برای حزب کمونیست ایران که با سرو صدای زیاد تلاش کرد قطب چپ سوسیالیستی را با تجمعی از تناقضات ایجاد نماید، همکاری با احزاب ناسیونالیست برای ایجاد قطب ضد ستم ملی نیز دور از انتظار نیست. همانطور که آقای شمسی می گوید پ ک ک حتا در جریان اعتراضات ترکیه هیچ تحرک و فراخوانی برای شرکت در مبارزات مردم نداشت- البته کومله نیز در جریان جنبش سال 88 منفعل بود که ما به طور مفصل در مورد آن بحث کرده ایم- ولی چگونه می توان با آنها قطب سیاسی برای رهایی از ستم ملی ایجاد کرد. ما سوسیالیست ها اعتقاد داریم که ستم ملی تنها در صورتی به نفع اکثریت جامعه از بین خواهد رفت که توسط طبقه کارگر کردستان و به موازات نابودی سرمایه داری تحقق یابد. سیاست یک بام و دو هوای کومله عملا آب به آسیاب ناسیونالیست ها می ریزد و در نهایت وزنه ی ناسیونالیست ها را در جنبش ضد ستم ملی و حتی به طور کلی مبارزات کارگران سنگین تر می کند. هرگز ممکن نیست که سوسیالیست ها هم با ناسیونالیست های منطقه ای همراهی کنند و هم منافع جنبش کارگری را پیش ببرند. به دلیل دوران گندیدگی سرمایه داری- عصر امپریالیسم و جهانی شدن سرمایه داری- و گندیده شدن همه ی گرایشات سیاسی متعلق به بورژوازی، و از آن جمله ناسیونالیسم، بین دو گرایش سوسیالیستی و ناسیونالیستی تضاد آنتاگونیستی وجود دارد. ناسیونالیسم در عصر امپریالیسم و جهانی شدن سرمایه داری تا بن گندیده و مرتجع است و تنها نقش واپسگرایانه و بازدارنده در مبارزه طبقاتی ایفا می کند و در واقع دو استراتژی متضاد بین منافع طبقه کارگر و جریانات ناسیونالیستی وجود دارد.
جامعه ی کردستان نیز با تمام ویژگی هایش از این قاعده ی جهانی و تاریخی مستثنا نیست. بلعکس در شرایطی که کردستان ایران طی چند دهه شاهد مبارزات کارگران و فعالیت وسیع سوسیالیست ها و آزادیخواهان بوده، نمی توان و نباید به سمت سازش و همکاری با ناسیونالیست ها سوق داده شود. پیشروی جنبش کارگری در کردستان در گروی مبارزه هر چه بیشتر با ناسیونالیست ها و دیگر گرایشات بورژوایی است. طبقه کارگر کردستان و دیگر مردم زحمتکش بیش از سه دهه مبارزه همه جانبه نکردند تا در نهایت به سمت سازش طبقاتی با ناسیونالیست ها بروند. بلعکس گرایش سوسیالیستی در کردستان ایران باید الگویی باشد برای دیگر بخش های کرد نشین در دیگر کشورها در جهت تعمیق مبارزه شان به سمت انقلاب کارگری وسوسیالیسم.
ستم ملی به عنوان یک واقعیت که از جانب حکومت مرکزی در ایران اعمال می شود. حکومت مرکزی حق برخورداری از تحصیل به زبان مادری و آداب و رسوم را از مردم سلب کرده است، وحتی با ایجاد محدودیت هایی برای رشد صنایع باعث تحمیل مهاجرت به بخشی از کارگران برای یافتن کار و تن دادن به دستمزدی کمتر و بدون بیمه و در واقع استثماری مضاعف شده است. همه ی اینها به همراه دیگر محرومیت ها ستم ملی را شکل داده که در کنار تضادهای طبقاتی شرایط ویژه ای را بوجود می آورد. در این موقعیت و شرایط سوسیالیست ها و به معنای وسیعتر طبقه کارگر نمی تواند و نباید نسبت به مسئله ی ستم ملی بی تفاوت باشد. در واقع مبارزه ی طبقاتی کارگران نه تنها تناقضی با مبارزه برای رفع ستم ملی ندارد بلکه به بهترین و وسیعترین شکلی می تواند آن را از میان بردارد و در نتیجه سوسیالیست ها همواره در کنار مبارزه طبقاتی، باید برای از بین بردن این ستم مبارزه کنند. اما همانطور که ذکر شد این مبارزه نه تنها باید از راه حل ناسیونالیستی فاصله بگیرد بلکه جبرا در تقابل با آن قرار دارد و بدون کنار زدن راه حل ناسیونالیستی ممکن نیست راه حل سوسیالیستی تحقق یابد.
همانطور که ذکر شد خط سانتر کومله در ارتباط با مسئله ی ستم ملی نیز خود را نشان می دهد و به طور مثال ابراهیم علیزاده که مسئله ی استفاده از تریبون کنگره کرد را برای کومله مطرح می کند باید به چند سوال پاسخ دهد. اولا مسئله ی استفاده از این تریبون مسئله ای ثانویه است. مسئله ی اصلی این است که ارزیابی کومله از استراتژی این کنگره چیست؟ باید با آن استراتژی مقابله کرد یا همراهی؟ دوم اینکه کومله که تلویزیونی 24 ساعته دارد و حتی ساعات زیادی از آن را نمی تواند با برنامه های سیاسی پر کند چه نیازی به تریبون ناسیونالیست ها دارد. به هرشکل کومله به مثابه تنها جریان غیر ناسیونالیست در کنگره کُرد در یک موقعیت دوگانه قرار دارد که ناشی از سیاست سانتریستی است که باعث سرگردانی است و نمی تواند نه تنها به کسب هژمونی نایل گردد بلکه حتی امکان اینکه منشاء اثری در کنگره باشد نیز برایش وجود ندارد. در واقع انتقاد به کومله ی حکا نه فقط شامل موضوع شرکت در کنگره کرد است، بلکه بخاطر موضوعی بسیار فراتر در این رابطه است. مسله بر سر استراتژی است که برای رفع ستم ملی وجود دارد. استراتژی های متفاوت ناسیونالیست ها و کارگران کرد می رود که هر چه بیشتر خود را نمایان کند، و این دو استراتژِ در تقابل با هم صف آرایی می کنند؛ اما متاسفانه نقش کومله ی حکا در این میان نه تنها تقویت موضع کارگران کردستان نیست بلکه مخدوش نمودن تمایز بین این دو می باشد، و این موضعی بسیار خطرناک برای جنبش کارگری کردستان است.
با گذشت زمان بسیاری از اختلافات درونی کنگره ی ملی کرد بروز کرد. احزاب و گروه های ناسیونالیست آن بنا به موقعیت و منافع گروهی خود، نمی توانند استراتژی واحدی را اتخاذ نمایند. هر چند ناسیونالیسم وجه مشترک آنها است، اما همین ویژگی- ناسیونالیسم- با توجه به خصلت طبقاتی بورژوایی خود، منافع و موقعیت جریانی خود را بر منافع و موقعیت جنبش ارجح می داند و زدو بند، بی پرنسیبی ، سازش و … را راهی برای کسب قدرت می داند. اتحاد دمکراتیک کردستان، شاخه ی سوریه ی پ ک ک خود را در میدان سیاسی نظامی سوریه در حال پیشروی می بیند، و در نتیجه رهبری و هژمونی بارزانی برایش زیر سوال است و خواهان موقعیت تعیین کننده تری در کنگره کرد است. بارزانی و دولت اقلیم کردستان نیز به هیچ وجه تمایل ندارند نقش رهبری در کنگره ملی کُرد را با کسی تقسیم کنند. دیگر جریانات نیز سهم خواهی بیشتری می کنند و اساسا بنا به موقعیت سیاسی که در کشورهای خود دارند، راه های متفاوتی را دنبال می نمایند. تعهدات دولت اقلیم کردستان عراق به ترکیه و رابطه ی نزدیکش با این کشور و تقویت حزب دمکرات سوریه، برای پ ک ک خوشایند نیست . اتحاد دمکراتیک کردستان سوریه که اصلی ترین حزب کردستان سوریه است در حال حاضر مناطق بیشتری را به کنترل خود در آورده و در نتیجه خود یک نیروی منطقه ای کردستان است. اما حزب دمکرات کردستان به رهبری بارزانی، به حمایت و تقویت حزب دمکرات سوریه که از متحدین بارزانی است مشغول است و این مانع پیشروی پ ک ک است..و احزابی مثل یک یه تی- اتحادیه میهنی کردستان عراق- بیشتر به جمهوری اسلامی نزدیک اند. احزابی مثل حزب دمکرات کردستان ایران- هر دو شاخه- نیز خواهان این هستند که به عنوان حزب برتر و اصلی کردستان ایران در این کنگره به رسمیت شناخته شوند. در واقع اختلاف آنها هر چه هست، این واقعیت را نشان می دهد که منافع کارگران و زحمتکشان در سیاست آنها غایب است، و در نتیجه هر چه بیشتر اختلافات این چنینی زمینه ی برآمد یافته اند. کومله نیز در این گیرودار که به کنگره ملی کرد امیدوار است و عضو هیئت برگزار کننده کنگره است، منفعل و بهت زده از شرایطی که ایجاد شده، سکوت کرده و راه حلی برای این چالش ها ندارد. بدین سرعت ایجاد واگرایی در کنگره ی ملی کرد نشان از به بن بست رسیدن استراتژی سیاسی آنها دارد، و در مقابل هر چه بیشتر ضرورت راه حل کارگری که کارگران کردستان در بیانیه ی خود، با توجه به منافع کارگران در راستای رفع ستم ملی، ارائه می نمایند را تعیین کننده می کند.
تغییر و تحولات منطقه کردستان هر چه بیشتر کارگران و زحمتکشان را – بخصوص در کردستان ایران- بر سر دو راهی ، راه حل ناسیونالیستی و راه حل کارگری، قرار می دهد. بارزانی و دولت اقلیم کردستان عراق با توجه به تثبیت نسبی موقعیت خود و تغییر و تحولات در عراق و قدرتمند شدن دولت اقلیم کردستان به رهبری بارزانی، تلاش دارند تا سردمداری جریان ناسیونالیستی در چهار پارچه کردستان را بدست گرفته و می روند تا راه حل ناسیونالیستی را به کارگران و دیگر مردم زحمتکش تحمیل کند.
اما با انتشار بیانیه ی کارگران کردستان موضوع در ارتباط با رفع ستم ملی وارد مرحله ای دیگر گردید. همانطور که در بیانیه آمده سرمایه داری جهانی در بحرانی شدید به سر می برد و جنبش های کارگری و اعتراضی مردم هر روز دامنه ی بیشتری می یابد. نمونه های چند ساله ی اخیر آن در منطقه و شمال آفریقا است. و باز همانطور که بیانیه توضیح می دهد در صورت عدم آمادگی کارگران و تلاش برای کسب هژمونی بر این جنبش ها، جریانات ارتجاعی بر موج مبارزات سوار شده و این وضع در نهایت تنها منجر به جابجایی قدرت از دست یک جناح بورژوازی به دست جناح دیگری می گردد. بیانیه کارگران کردستان توضیح می دهد که جنبش رفع ستم ملی نیز از این قاعده خارج نیست و در نتیجه کارگران آگاه باید تلاش کنند تا با صف مستقل هژمونی خود را بر این جنبش اعمال کنند، در غیر این صورت ناسیونالیست ها پیروز میدان مبارزه علیه رفع ستم ملی خواهند بود. همانطور که در کردستان عراق در غیاب آلترناتیو سیاسی متشکل کارگران این اتفاق افتاد و در بسیاری مناطق دیگر دنیا نیز چنین بوده است. بنابر این تلاش کارگران آگاه در کردستان که در بیانیه کارگران کردستان تبلور یافته، تلاشی است در این راستا و بر همین مبنا از اعتبار زیاد و جایگاه طبقاتی کارگری برخوردار است. هر چند ناسیونالیست ها و سانتریست ها بلوک های قدرتمند سیاسی در کردستان ایران هستند، اما این تلاش و تلاش هایی از این دست با تکیه بر جنبش کارگری و سابقه ی مبارزاتی آن در منطقه، زمینه ی رشد و گسترش دارد و هر چه بیشتر مبارزه برای رفع ستم ملی را با مبارزه ی طبقاتی تلفیق می کند. تداوم فعالیت برای رفع ستم ملی در چارچوب مبارزه طبقاتی از جانب کارگران کردستان هر چه بیشتر مبارزه برای رفع ستم ملی را دو قطبی می کند.
اما در این بین کارگران کردستان برای کسب هژمونی در جنبش رفع ستم ملی ناچارند نقش دوگانه ی سانتریست ها را نقد و در مقابل چراغ سبز آنها به کنگره ی ملی کرد و دیگر راه حل های بینابینی و متناقض عکس العمل نشان دهند. سیاست کومله از این واقعه تا واقعه ی دیگر تغییر می کند و دچار سردرگمی است. با شروع کنگره ملی کرد کومله امیدوارانه و خوش بینانه به آن برخورد می کرد و حال که مشخص شده آن کنگره در ابتدای راه دچار چالش شده و برگزاری آن به زمانی نامعلوم موکول شده است بدون هیچ انتقادی از خود آن احزاب را مقصر می داند و به این سوال جواب نمی دهد که مگر ماهیت این احزاب در این مدت تغییر کرده؟ و چرا او خود را درگیر چنین بازی ناسیونالیستی کرد؟
در واقع تنها قدرتمند شدن راه حل کارگران در کردستان ایران می تواند در تغییر و تحولات چهار منطقه ی کردستان نیز موثر باشد.
بیانیه ی کارگران کردستان ایران نشان می دهد که کارگران نه تنها نسبت به مسئله ی ستم ملی بی تفاوت نیستند و راه حل طبقاتی خود را دارند، بلکه در تلاشند تا با اتحاد طبقاتی با دیگر کارگران و مشخصا با کارگران در مناطق دیگر ایران هر چه بیشتر صفوف خود را منسجم نمایند و از تشتت و جدال ملی و ارتجاعی ملی بین کارگران در مناطق کرد نشین و غیر کرد جلوگیری کنند. راه حل آنها نه با جدایی بین کارگران و توده ها در قالب ملیت، بلکه با اتحاد و در تلاش برای برخوردار شدن از تمام حقوق ملی- تحصیل به زبان مادری، و برخورداری از حق فرهنگ منطقه ای- در کنار دیگر کارگران برای نابودی سرمایه داری معنا می یابد. محو هر گونه ستم و استثمار تنها با اتحاد وسازماندهی وسیع طبقاتی کارگران و زحمتکشان ممکن خواهد بود، و جدایی بین توده ها آنها را در مقابل بورژوازی- چه از نوع دولت مرکزی و چه از نوع ناسیونالیست های منطقه ای- هر چه بیشتر تضعیف خواهد کرد.
بنابر این دوقطبی ایجاد شده بر سر موضوع رفع ستم ملی در کردستان را باید به فال نیک گرفت و همه ی سوسیالیست ها و کارگران آگاه وظیفه دارند تا هر چه بیشتر به تقویت راه حل گرایش کارگری برای رفع ستم ملی ادامه دهند، و به تداوم مبارزه علیه سرمایه داری و رفع ستم ملی در تقابل با هر مانعی در این راه و از جمله ناسیونالیست ها بپردازند. هر چند راه حل کارگری هنوز دست بالا را ندارد اما نمی توان برای همیشه در این عرصه ی پیکار دو قطبی بین دو صندلی نشست. نمی توان هم با طبقه کارگر بود و هم کنگره ملی کرد را مثبت ارزیابی کرد. چنانچه در پیکارهای طبقاتی بین گفتار و کردار تناقضی وجود داشته باشد عملا آب به آسیاب دشمنان کارگران ریخته خواهد شد.
جمعبندی بیانیه ی کارگران کُرد خود به بهترین شکلی از این موضوع نتیجه گیری می کند:
ما برای رفع ستم ملی نیز چاره ای جز این نداریم که به نیروی طبقه‏ی کارگر و متحدان طبقاتی آن تکیه کنیم و دست همکاری و همیاری به سوی کارگران سایر نقاط کشور بلند نماییم.سال هاست که کارگران در کردستان این افتخار را داشته اند که همپای دیگر کارگر ان خود در سایر نقاط ایران در صفوف اول اعتراض و مبارزه کارگران حضور داشته باشند.اکنون بیش از ده سال است که، به اقرار دوست و دشمن،تکاپو و ابتکارات کارگران کردستان، فعال ترین و امیدبخش ترین نیروی اجتماعی درجامعه کردستان بوده است. در مقطع حساس حاضر نیز کارگران کردستان عزم راسخ دارند تا همپای آگاه ترین بخش کارگران ایران ضروریات این دوره را دریابند و به نوبه خود در طرح راه حل هایی برای معضلات عمومی جامعه ایفای نقش کنند. کارگران و فعالان کارگری درکردستان ایران،به عنوان بخشی از جریان سیال وخروشان جنبش سراسری طبقه‏ی کارگر، به وحدت طبقاتی و همبستگی عمیق تر این طبقه می اندیشند و در صددند تا برای رفع این شکل از ستمگری ملی، به جای توجه به نیروهای ناسیونالیست و البته مرتجع کرد، به این طبقه و جنبش اصیل و انقلابی آن تکیه نمایند.
برقرار باد اتحاد طبقاتی کارگران برای رفع
هرگونه ستم و استثمار طبقاتی و ملی!

به نقل از به پیش! شماره 82، دوشنبه 2 دی 1392، 23 دسامبر 2013