محمد آسنگران: خطر جنگ در کردستان عراق, راه حل استقلال کردستان است!

محمد آسنگران: خطر جنگ در کردستان عراق, راه حل استقلال کردستان است!
(ایسکرا 651)

نسان نودینیان: اوضاع سیاسی در عراق وارد دوره پر از تنش و التهاب شده است. درگیری مسلحانه در “دوز خورماتو” ميان نيروي ارتش عراق (سپاه عملياتي دجله) و نيروي پيشمرگ احزاب حاکم در کردستان عراق يک کشته و بيش از ده نفر زخمي به جا گذاشت. هم اکنون نيروهاي مسلح دو طرف در حال آماده باش کامل هستند. با سنگربندی نظامی در مناطق مرزي کرد نشين و عرب نشين٬ که شامل استانهاي کرکوک٬ موسل٬ دياله و…. ميشود٬ در یک طرف دولت مرکزی تحت حاکمیت نوری مالکی با اعزام سپاه نسبتا قوی “سپاه عملیاتی دجله” با ظرفیتها و تجارب نظامی فرماندهان ارتش “بعث” دوره صدام حسین و در جبهه اقلیم کردستان، نیروهای مسلح پیشمرگ با ارقام هزاران نفره٬ عملا صف آرایی در مقابل همدیگر را فراخوان و آماده باش داده اند.
بوی باروت و توپ و خمپاره و در یک کلام جنگ اين دو نيرو٬ فضای سیاسی در عراق و کردستان عراق را تحت تاثير خود قرار داده است. به منظور روشن کردن جوانب و تبعات سیاسی و مشقات ناشی از این جبهه بندی ها٬ سوالات زیر را با محمد آسنگران دبیر کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری درمیان گذاشته ام.
اولين سوال من اينست که آخرين تحولات و اخبار اين مناقشات از چه قرار است. چرا اين شرايط پيش آمده است؟ سابقه تاریخی مرزهای توافقی یا منطقه تحت حاکمیت اقلیم کردستان از کی مورد منازعه و دعوا است.؟

محمد آسنگران: ريشه اين موضوع اساسا به جدال دو جنبش ناسيوناليستي عرب و کرد برميگردد. اين جدالي قديمي است و تاريخ آن طولاني است. با تحولات دهه نود ميلادي در عراق از آن هنگام تا کنون عملا احزاب ناسيوناليست کرد حاکميت کردستان را از آن خود کرده و دولت مرکزي دخالت چنداني در کردستان نميتواند بکند. به اين معنا اعمال ستم ملي هم منتفي شد. اما مسئله کرد مبني بر تعيين چگونگي حاکميت مناطق کرد نشين و حد و حدود آن همچنان حل نشده باقي مانده است.
بعد از اشغال عراق بوسيله آمريکا و متحدينش در سال ۲۰۰٣ متعاقبا دولت توافقي جريانات ناسيوناليست و اسلامي در عراق شکل گرفت و احزاب ناسيوناليست کرد يک پاي قدرت در عراق شدند. اما همزمان اقليم کردستان به عنوان يک دولت”فدرال” شکل گرفت و بر اساس قانون مصوب دولت عراق قانونيت يافت. از اين تاريخ به بعد کشمکش و جدال حاکمين بغداد و اربيل بر سر تسلط بر مناطق مرزي عرب نشين و کرد نشين شکل گرفت. چگونگي حاکميت بر استان و شهر کرکوک عمدتا به دليل ذخاير نفتي آن در مرکز اين جدال قرار دارد. اما همزمان استانهاي موسل و دياله و کل مناطق مرزي مورد بحث هم بخشي از اين جدال را تشکيل ميدهند. بر اين اساس ماده اي قانوني که معروف به ماده ۱۴۰ ميباشد براي تنظيم و تقسيم قدرت دو طرف بر اين مناطق تدوين و تصويب شد. اين ماده قانوني مورد توافق دو طرف اجرا نشده باقي مانده است و همچنان مورد مناقشه است.
جدال ناسيوناليسم عرب و کرد در يک سال گذشته بر محور جدال و اختلاف مالکي نخست وزير و فرمانده کل قواي عراق و بارزاني به عنوان رهبر اقليم کردستان حاد و حاد تر شد. مالکي در عراق به ارتباط نزديک با حکومت اسلامي و سپاه پاسداران اسلامي معروف است و گفته ميشود نيروي ايران در عراق است. ائتلافهايي از احزاب کرد و غير کرد که عمدتا شامل حزب دمکرات کردستان عراق٬ اتحاديه ميهني کردستان عراق و دو جريان علاوي و مقتداصدر براي عزل مالکي شکل گرفت. در ميانه راه با دخالت و اعمال فشار جمهوري اسلامي جلال طالباني و مقتدا صدر از پيگيري پروژه عزل مالکي پشيمان شدند. مالکي در قدرت ماند. طالباني و جريان علاوي و مقتدا صدر سعي کردند با سازش همراه با ديالوگ انتقادي با مالکي موقعيت خود را تحکيم کنند.
اما مالکي از اين فرصت استفاده کرد و براي قدر قدرتي خود و تعيين تکليف جدالش با بارزاني يک سپاه عملياتي به اسم “سپاه عملياتي دجله” سازمان داد و يکي از فرماندهان شناخته شده قبلي ارتش صدام حسين را به فرماندهي اين سپاه تعيين کرد و آنها را همراه انواع سلاح سبک و سنگين روانه کرکوک کرد. هدف اين سپاه اسما حفاظت از مرزهاي عراق در مناطق کردستان تعيين شد. اما اولين اقدامش سنگر بندي و اعمال قدرت در اطراف شهر کرکوک بود. با اين تحرکات نيروي پيشمرگ احزاب حاکم بر کردستان عراق هم به تقويت نيروي مسلح خود در اين مناطق پرداختند. اين دو نيروي مسلح در شهر “دوز خرماتو” با هم درگير شدند و چند نفر زخمي و کشته نتيجه درگيري آنها بود. به دنبال اين برخورد نظامي دو طرف نيروهاي بيشتري به مناطق مورد اختلاف اعزام کردند و اعلام آماده باش نظامي دو طرف براي جنگي بزرگتر از نتايج اين جدال تا کنون است.
با اين تحولات رئيس پارلمان عراق طي سفري به کردستان و ملاقات با بارزاني زمينه مذاکره و توافق را فراهم کرد و اين مذاکرات تا اين لحظه همچنان ادامه دارد. طرفهاي مذاکره عبارتند از دو هيئت نظامي از وزارت دفاع عراق و وزارت پيشمرگ کردستان عراق٬ بعلاوه يک هيئت از نمايندگان آمريکا که تلاش ميکنند تعادلي ميان نيروهاي دو طرف ايجاد کنند. بر اساس نتايج اعلام شده اين مذاکرات قرار است هر دو طرف نيروهاي اعزامي خود را به جاهاي قبلي برگردانند و از درگيري نظامي پرهيز کنند. اما معلوم است که اين توافق موقتي است و تا کنون هيچ تضميني براي عدم از سر گيري جنگ نظامي تمام عيار وجود ندارد.
مناقشات بین دولت عراق و حاکميت اقلیم کردستان عراق هردم حادتر میشود و در هفته گذشته به رودرویی های نظامی منجر شد. این مساله مهمی است که کل منطقه را تحت تاثیر خود قرار میدهد. رقابت دو جريان حاکم در کردستان عراق و بغداد تازه نيست. آنچه تازه است حاد شدن اين مناقشات و نزديک شدن به فاز نظامي است.

 

نسان نودینیان: به گفته مسعود بارزانی اختلافات دو طرف اين جدال از این قرارند: عدم پایبندی مالکي به قانون اساسی عراق (اجرا نشدن ماده ۱۴۰)، مسئله حاکميت بر کرکوک و دیگر مناطق کُردنشین خارج از محدوده اقلیم، بودجه پیشمرگ، مسئله نفت و گاز و به قول بارزانی عدم تمرکز قدرت که هم اکنون نوری مالکی آنرا در دست خود قبضه نموده است.
به نظر شما بر متن این زمینه ها که روزانه از طریق میدیا و رسانه ها در میان جامعه کردستان افکار عمومی مردم را احاطه کرده اند، جنگ و درگیری مسلحانه یا راه حل دیپلماسی مثلا راه حل دخالت دولتهای آمریکا و ائتلاف و یا راه حل استفلال کردستان کداميک ميتواند مردم را از نگراني کنوني نجات بدهد؟.

محمد آسنگران: اختلافاتي که مسعود بارزاني به آن اشاره کرده است هر کدام گوشه هايي از مناقشات دو طرف را تشکيل ميدهد. اما اصل مناقشه بر سر حاکميت و سهم خواهي دو طرف براي تصاحب قدرت و کسب امکانات بيشتر در کردستان است. در اين ميان تسلط بر شهر کرکوک به دليل وجود ذخاير عظيم نفت و گاز و گوگرد آن در مرکز اين جدال قرار دارد. البته ديگر ذخاير نفتي در مناطق کرد نشين هم به اندازه کافي وسوسه کننده است و هر کدام تلاش ميکنند بر آن ذخاير مسلط شوند. بنابر اين قدرت سياسي و کسب حاکميت بر مناطق کرد نشين در شرايط فعلي اساس اختلاف آنها را تشکيل ميدهد. ولي ناگفته پيدا است که اين قدرت و حاکميت را براي تسلط و بهره برداري از ذخاير عظيم نفتي و گازي و ديگر منابع اين مناطق ميخواهند. به اين معنا هيچ کدام از دو طرف جدال٬ نماينده خواست و اميال مردم نيستند. در اين ميان هيچکدام از دو طرف درگير٬ به فکر مردم و زندگي آنها و مطالبات آنها نيستند.
اما در مورد راه حلها بايد بگويم جنگ و راه حل نظامي فقط به کشتار مردم و ويراني بيشتر اين مناطق منجر ميشود و نهايتا دو طرف به هر نتيجه و سازشي برسند مردم بازنده اصلي آن و قرباني آن خواهند بود. راه حل ديپلماسي و مذاکره با دخالت آمريکا براي ايجاد تعادلي جديد در ميان اين نيروهاي ارتجاعي حاکم بر عراق هم جواب نيست. زيرا تا هنگاميکه مسئله کرد حل نشده باقي بماند اين جدال و کشمکش ميتواند هر آن سر باز کند و مردم را گوشت دم توپ دو طرف کند. آمريکا هم به نسبت منافعي که دارد در هر دوره اي در کنار جريانات و دولتهاي خاصي قرار ميگيرد. نزديکي آمريکا به احزاب حاکم بر کردستان عراق هم هميشگي و استراتژيک نيست که احزاب ناسيوناليست بتوانند به آن دل خوش کنند. فرداي بعد از تحولات سوريه امکان اينکه ترکيه و آمريکا سياست ديگري را در پيش گيرند و همين احزاب حاکم بر کردستان عراق را به نفع دولت مرکزي عراق تحت فشار قرار دهند کم نيست.
بنابر اين تنها راه حل مسئولانه و کم دردسري که ميتواند براي هميشه جدال ناسيوناليسم کرد و عرب را پايان دهد و مانع درگيري و جنگ و خونريزي شود و در عين حال مسئله کرد را يک بار براي هميشه حل کند٬ به رسميت شناختن کردستان عراق به عنوان يک دولت مستقل و تشکيل دولت کردستان است. اگر مردم ساکن کردستان عراق بتوانند دولتي مستقل غير قومي و غير مذهبي را در کنار دولت عراق برپا کنند٬ امکان اين را فراهم ميکنند که مردم کرد و عرب در کنار همديگر زندگي کنند. اين راه حل امکان دخالت مردم در تعيين سرنوشت خود را بيشتر از هر راه حل ديگري فراهم ميکند.

 

نسان نودینیان: حزب کمونیست کارگری در رابطه با این مساله اطلاعیه ای داده است. فراخوان شما چیست؟

محمد آسنگران: من فکر ميکنم مردم و نيروهاي چپ و سکولار عراق بايد خطر جنگ و جدال دو طرف درگير را بيش از هميشه درک کنند و ماهيت ارتجاعي دو طرف را بيش از هميشه متوجه شده باشند. براي مهار و کنار زدن اين جريانات ارتجاعي ناسيوناليست و اسلامي حاکم بر عراق٬ مردم و در راس آنها جريانات چپ بايد اقدامات عملي مشخصي را در دستور قرار دهند.
جريانات چپ بويژه جريانات کمونيسم کارگري در عراق لازم و ضروري است يک جبهه مستقل از دو طرف اين جدال را نمايندگي کنند. به يک معنا جبهه سوم يا همان مردم فراموش شده که هست و نيستشان اکنون در معرض خطر جدي جنگ دو طرف ارتجاع اسلامي و ناسيوناليستي قرار گرفته است٬ بايد به ميدان بيايند.
مردم بايدعليه سياستهاي جنگ طلبانه متحدانه به ميدان بيايند و اعمال حاکميت خود را به عنوان آلترناتيو طرفين درگير مطرح کنند. مردم و در راس آنها نيروهاي چپ و آزاديخواه و حق طلب کرد و عرب٬ بايد دولت مالکي را تحت فشار قرار دهند که دست از ماجراجويي و لشکر کشي به سبک صدام حسين بردارد و به او بفهمانند که مسئله کرد راه حل نظامي ندارد. تجربه تاريخي عراق٬ ترکيه و ايران اينرا ثابت کرده است. مردم بايد براي برکناري مالکي و همه جريانات اسلامي و ناسيوناليست از قدرت و اعمال حاکميت خود به ميدان بيايند. تنها راه حل انساني و مترقي در کردستان هم اين است که مردم کردستان به منظور اعمال حاکميت خود دست به کار ايجاد سازمانها و تشکلهاي توده اي خود بشوند و تلاش کنند جريانات مافيايي ناسيوناليست و اسلامي کرد را حاشيه اي کنند و با اجراي يک رفراندوم در مناطق کرد نشين شرايط و زمينه تشکيل دولت مستقل کردستان را فراهم نمايند.

 

نسان نودینیان: مردم عراق بطور کلی و مردم کردستان عراق چه نفعی در این میان دارند؟

محمد آسنگران: هيچ نفعي ندارند. مردم تا وقتيکه نتوانند با اعمال حاکميت متشکل خود اين جريانات ارتجاعي اسلامي و ناسيوناليست را حاشيه اي کنند٬ زندگيشان همچنان در معرض خطر جنگ و خونريزي و خانه خرابي اين جريانات قرار دارد.

 

نسان نودینیان: نقش دولت های منطقه و مواضع آنها چیست؟

محمد آسنگران: جمهوري اسلامي تماما در کنار مالکي و دست اندر کار تقويت ديگر جريانات اسلامي تروريست در عراق است و از راههاي مختلف جريانات حاکم بر کردستان را هم تحت فشار قرار داده است که با مالکي و ديگر جريانات اسلامي همراه شوند. دولت ترکيه فعلا و در شرايط کنوني که موضوع سوريه حاد شده است٬ خود را نزديک احزاب حاکم در کردستان عراق ميداند و علاقه مند است که دولت مالکي به دليل همراهيش با جمهوري اسلامي را تحت فشار بگذارد. در عين حال ترکيه از طريق کمک احزاب ناسيوناليست حاکم بر کردستان عراق تلاش ميکند که در کردستان سوريه نيروي متحد خود را سازمان بدهد و همين چند روز گذشته در شهر اربيل نيرويي به اسم “ارتش آزاد کردستان سوريه” تشکيل شد٬ که اين هدف را دنبال ميکند. دولتهاي عربي به دليل مناقشات منطقه اي و اختلاف منافعي که با جمهوري اسلامي دارند٬ نيروهاي اسلامي متحد جمهوري اسلامي در عراق را مانع اعمال نفوذ خود در اين کشور ميبينند و خود را در جبهه ترکيه و از اين طريق نزديک به احزاب حاکم در کردستان عراق ميبينند. دولت آمريکا هم اگر چه تلاش ميکند که تعادل قواي جديدي در عراق را به نفع احزاب کرد حاکم بر کردستان عراق تقويت کند اما اين نقش را اساسا در چهار چوب منافع عمومي تر خود در تحولات منطقه از جمله تحولات سوريه و احتمالا در قدم بعدي ايران دنبال ميکند. لازم به تاکيد است که اين موقعيت حاصل دوره کنوني و اوضاع حاد سوريه است. بدون شک بعد از سقوط اسد٬ جمهوري اسلامي در موقعيت ضعيفتري قرار خواهد گرفت و ناچار به امتياز دهي بيشتري به ترکيه و کشورهاي عربي خواهد شد. ناگفته نماند که جمهوري اسلامي همزمان تلاش ميکند راه سازش با غرب را هم مطرح کند. اما کل اين پروسه به تضعيف جبهه جمهوري اسلامي و تبعا مالکي مي انجامد. با اين حال در دراز مدت تا هنگاميکه مسئله کرد لاينحل مانده باشد امکان جنگ و خون ريزي بين ناسيوناليسم کرد و عرب وجود دارد. *