محمدرضا پویا – در پاسخ به یک سوال قانون کار در ایران و کشورهای غربی

در پاسخ به یک سوال

قانون کار در ایران و کشورهای غربی

محمدرضا پویا

یکی از خوانندگان نشریه با ارسال ایمیلی سوال کرده: “اگر ممکن است، درباره تفاوت ها ونقاط اشتراک قانون کار درایران  و غرب توضیحاتی ارائه بفرمایید ایا این مطلب که گفته میشود دستمزدها درجهان غرب واقعی تر است صحت دارد.”؟

نقطه اشتراک قانون کار جمهوری اسلامی با قوانین کار کشورهای غربی، خرید نیروی کار بعنوان بخشی از پروسه تولید و پرداخت “دستمزد” به کارگر است. فی الواقع پرداخت دستمزد پایان پروسه ای است که طی آن کارگر استثمار میشود، ارزش اضافه تولید میکند و در انتها بدون هیچگونه اختیاری در کل پروسه تولید، مزد دریافت میکند.

اما در مورد نقاط افتراق قوانین کار ایران با کشورهای غربی:

ابتدا باید بگویم که محتوای قانون کار و میزان رفاه کارگر مندرج در قانون کار، از یک توازن قوای سیاسی عمومی تر پیروی میکند. اینکه کارگر و شهروندان به چه میزان در جامعه صاحب حق هستند، بلافاصله در قانون کار منعکس میشود. طبقه کارگردر کشورهای غربی در دو دوره مهم سیاسی یعنی سالهای پس از انقلاب اکتبر روسیه و در دهه شصت، توانست دول حاکم را به عقب نشینی وادار نماید و وضعیت معیشت و کار خود را بهبود ببخشد. حق اعتصاب، حق داشتن تشکل، بستن قردادهای دسته جمعی و داشتن حقوق بیکاری برای همه بیکاران، از جمله مهمترین دستاوردهای پیشروی سیاسی کارگر در غرب بوده است که همینها در قانون کار منعکس شده است. جنگ کارگر با دول و طبقه حاکم تنها به کسب حقوق ذکر شده بالا محدود نماند. حقوق شهروندی، عد دخالت دولت در امور خصوصی شهروندان، آزادیهای سیاسی نسبی و آزادی در بیان حقوقی است که کارگر از دل این جدال بریا خود کسب نمود. هر چند برخی از اینها در یک دهه اخیر مورد هجوم دول غربی قرار گرفته است، اما مهمترین انها در توازن قوای سیاسی جامعه نهادینه شده و کسی جرئت نزدیک شدن به آنها را ندارد. هیچ دولتی در غرب نمی تواند اعتصاب و حق داشتن سندیکا و اتحادیه را ممنوع اعلام کند، زیرا که با عکس اعمل شدید مردم روبرو خواهد شد. بطور کلی باید گفت که چگونگی قانون کار در هر جامعه ای نشان میدهد که کل شهروندان آن جامعه به چه میزان دارای حقوق هستند و به چه میزان از ثروت اجتماعی سهم دارند. شما جامعه ای را نخواهید دید که مثلا اعتصاب کارگری در ان ممنوع باشد اما مطبوعات آزاد داشته باشد. با نگاه به موارد بالا، مقایسه قانون کار در ایران با قانون کار در کشورهای غربی دیگر کار سختی نخواهد بود. ما در ایران چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی با یک شرایط متعار و تثبیت شده روبرو نیستیم. اقتصاد کشور فرو پاشیده، اهرمهای اقتصادی و سیاسی در دست نظامیان، اخوندها و نزدیکان حکومتی است که اگر زورشان میرسید، حتی وجود قانون کار را هم ملغی اعلام میکردند. همانطوریکه در پیش نویس اول قانون کار رژیم اسلامی، وجود کارگر را بطور کلی منکر شده بود که با مبارزات و مقاومت کارگران مجبورشد انرا پس بگیرد. در ایران اعتصاب ممنوع است، کارگر حق ایجاد تشکل خود را ندارد، بیمه بیکاری برای خیل عظیم و میلیونی جویندگان کار، وجود ندارد. سالهاست که دولت، کارفرمایان و تشکلات دست ساز دولتی بعنوان “نماینده کارگر” در مورد افزایش دستمزد کارگران تصمیم میگیرند و نمایندگان واقعی کارگران از نظر حکومت و قانون کارش، اجازه شرکت در این پروسه را ندارد. نتیجه انرا هم همه میبینند: زندگی زیر خط فقر ٩٠ در صد مردم در ان کشور. ده ها تن از فعالین کارگری به صرف تلاش برای ایجاد تشکلات کارگری و دفاع از حقوق کارگران، توسط رژیم اسلامی دستگیر و تحت ضد انسانی ترین شرایط در زندان بسر میبرند. در واقع دفاع از هر گونه حقوق معیشتی و سیاسی کارگر در ایران رسما “جرم” میباشد. جمهوری اسلامی همین بی حقوقی و سرکوب را فرموله کرده و آنرا را “قانون کار” مینامد. با وجود فقر گسترده و سرکوبهای وحشیانه، طبقه کارگر در ایران همواره با این شرایط ضد بشری تحمیلی مقابله کرده است. میزان اعتصابات کارگری در سالهای اخیر گواهی بر همین امر است.

اگر منظورتان از “واقعی تر بودن دستمزد”، قدرت خرید کارگر است، پاسخ مثبت است. اما این امر ثابت نیست. در دوره هایی وضعیت معیشت کارگر بدرجاتی سقوط میکند و در دوره هایی به یمن مبارزات کارگری و مقاومت در برابر طرح های “صرفه جویی” دولت ها، از شرایط بهتری برخوردار بوده است. اما بطور کلی کارگر شاغل در غرب میتواند با دستمزد خود کرایه خانه بپردازد، غذا و آشامیدنی تهیه کند، تلفن و اینترنت داشته باشد، ماشین بخرد و چند هفته در سال به مرخصی برود. همه شهروندان بدون استثنا بیمه درمانی هستند، هر چند که قیمت آن در سالهای اخیر بالا رفته است، ولی کسی دغدغه پول بیمارستان و پزشک را ندارد. هر چند که در سالهای اخیر برخی از رفاهیات کارگر در جوامع غربی پس گرفته شده است، اما مثلا کماکان کارفرما و دولت بخشی از هزینه های مهد کودک را میپردازند و به همین جهت زنان میتوانند در زندگی اجتماعی و اقتصادی شرکت فعال داشته باشند. معنای فقر در ایران و جوامع غربی کاملا متفاوت میباشد. فقر در ایران امروز یعنی گرسنگی به معنای اخص کلمه ولی برای مثال در کشورهای اروپایی نداشتن تلفن ثابت در خانه، به معنای فقر است. هر چه سطح رفاه جامعه بالا باشد، سطح مواردی که به فقر معنا میشود، بالاتر میرود. کارگر در غرب با دستمزدش میتواند مهمترین مایحتاج زندگی خود را تامین کند، امری که در ایران به یک محال غیر ممکن تبدیل شده است. امیدورام پاسخ سوالتان را گرفته باشید. پیشنهاد میکنم برای آشنایی بیشتر با قانون کار در ایران و محتوای یک قانون کار پیشرو به کتاب کار ارزان، کارگر خاموش در سایت منصور حکمت مراجعه نمایید. لینک این سات را در پایین مشاهده میکنید:

http://hekmat.public-archive.net/