فرهاد شعبانی -در سوگ همسنگر دیرینم رفیق محمد غلامزاده ( حه مه چیانه )

در سوگ همسنگر دیرینم رفیق محمد غلامزاده ( حه مه چیانه )

پرچم سرخ ات را روز اول ماه مه برافراشته نگاه خواهیم داشت پرچمدار کمونیست

فرهاد شعبانی

سحرگاه روز شنبه نهم آوریل پیامی مبنی بر بستری شدن رفیق محمد بعلت سکته مغزی را دریافت کردم. بلادرنگ با رفیق خالد باغیاری از مسئولین حوزه حزبی در شهر یتبوری تماس گرفتم و جویای حالش شدم. خالد با کوله باری از غم و اندوه برایم نوشت : “رفیق فرهاد ! متاسفانه حال رفیق محمد مناسب نیست و پزشکان معالج به زنده ماندنش امیدوار نیستند.”

نفس در قفسه سینه ام حبس شد. نمی توانستم باور و قبول کنم که یکی از متحدین و یاران دیرینم، یکی از همسنگران زحمتکش، دلسوز و بمعنای واقعی کلمه کمونیست و کومه له ائی را از دست بدهم. “حه مه” سرحال و سرزنده بود. پرکار و پر تحرک بود. ظاهرش جوانتر از سن و سالش را نشان می داد و آنچه را که هرگز به آن فکر نمی کرد مرگ بود.  او  به زندگی و پیروزی اعتقاد عمیقی داشت. هرگز باور نمی کردم که مرگ رفیق محمدمان  را از پا دربیاورد.

***

32 سال پیش در جریان ماموریتی تشکیلاتی به منطقه پیرانشهر با ایشان و شمار دیگری از پیشمرگان زحمتکش کومه له در این ناحیه آشنا شدم. این آشنائی به دوستی، این دوستی به رفاقت و این رفاقت به همفکری و هم جهتی پایدار حزبی بخصوص  در 26 سال گذشته و بعداز انشعاب اول در حزب کمونیست ایران تبدیل شد. در 26 سال گذشته و بعلت حضورم در تشکیلات خارج از کشور حزب کمونیست ایران ارتباط تنگاتنگی با بسیاری از اعضاء و دوستداران حزب در خارج از کشور و رفیق محمد داشتم.

کاراکتر رفیق محمد غلامزاده، این زحمتکش کمونیست صفوف حزب کمونیست ایران را با چند ویژگی می توان توضیح داد.

باور او به کمونیزم و آرمانهای کمونیستی عمیق و طبقاتی بود. بر مبنای این باور عمیق و درک طبقاتی از مبارزه بود که رفیق محمد به شهادت خود من در لحظات سرنوشت ساز و تندپیچ های تاریخی تصمیمات طبقاتی و انقلابی گرفت و هرگز در تصمیم گیریهایش دچار تردید دودلی نشد.

 رفیق محمد نقش موثری در ایجاد تحرک در فعالیت اعضاء و تشکیلات محل فعالیتش داشت. به زبان خودمانی بگویم، اهرم فشاری بر همه ما بود و در برخورد به نقطه ضعف هایمان بود. سلاح انتقاد را بخوبی و بدرستی بکار می گرفت و الحق که نشانه رویهایش دقیق، هدفمند و هوشمندانه بود. شجاعانه انتقاد می گرفت و روحیه رزمنده ائی در برخورد به کمبودها داشت.

زندگی ساده و فقیرانه  ائی داشت اما انصافا” سخاوتمند و از خود گذشته بود. سفره فقیرانه اش را با حزب کمونیست ایران و کومه له تقسیم کرده بود. باور کنید که، سهم بیشتر را به کومه له و حزب کمونیست ایران می بخشید. با پیداشدن آثار مشکلات مالی در کومه له آنچه را که داشت با کومه له تقسیم کرد.

اغراق نیست اگر بنویسم که، کمتر صحنه ائی از مبارزه حزب و جنبش ما را می توان نام برد که این پیشمرگ زحمتکش و رزمنده، این کادر برجسته حزب کمونیست ایران با وجود اینکه  هیچ ادعائی نداشت در آن حضور فعالی نداشته باشد. آکسیون، تظاهرات، متینگ، روز اول ماه مه، روز جهانی زن، روز کومه له، جلسات حزبی و هر جا که اعتراضی به نابرابری برپا می شد، حه مه چیانه علمدار و در صف مقدم حاضر بود.

رفقا و دوستان عزیز !

 ما همسنگری جسور، رزمنده، پرتحرک و دلسوز کومه له و حزب کمونیست ایران را از دست داده ایم. مرگ نابهنگام رفیق محمد غلامزاده خسارت بزرگی برای حزب کمونیست ایران و کومه له بود. این ضایعه را به خودمان، به فرزندان و خانواده و بستگانش، به مردم مبارز پرور و مقاوم چیانه و کردستان تسلیت می گویم.

یاد “حه مه چیانه” برای همیشه در دلهایمان عزیز و گرامی است.