فرشید شکری-نگاهی به جلسه ی فرهنگ و اخلاقِ کمونیستی در مجادلاتِ سیاسی- قسمت دوم –

نگاهی به جلسه ی فرهنگ و اخلاقِ کمونیستی در مجادلاتِ سیاسی

– قسمت دوم –

فرشید شکری

در قسمتِ نخستِ این مقاله بخش هایی از گفته های رفیق ابراهیم علیزاده در جلسه ی فرهنگ و اخلاقِ کمونیستی در مجادلاتِ سیاسی، مرور شدند و ایرادهایی که از نظرِ صاحبِ این مطلب به آن سخنان وارد بودند، به رشته ی تحریر درآمدند. ( 1 )

در ادامه ی نگاه به این سخنرانی، ابتداء روی عنوان یا تیترِ ” رواجِ فرهنگِ غیرِ دموکراتیک ” تمرکز می شود. رفیق ابراهیم در مبحثِ فوق، واردِ مسأله ی تصفیه ی درون تشکیلاتی شد، و با بیان گوشه ایی از تجربیات اش، نهایتاً « انشعاب » را مکانیسمِ آن تصفیه اعلام کرد. وی آنگاه وجوه دیگری از فرهنگِ غیرِ دموکراتیک را توصیف نمود: « این فرهنگ غیر دموکراتیک وجوه دیگری هم دارد. از جمله وقتی کشمکش های درونی ربطی به تحولات اجتماعی پیدا نمی کنند، بهانە های مختلفی برای آن کشف می شود. در این فرهنگ کشف و شناسائی ” گرایش های اجتماعی ” به یک ” تخصص ” تبدیل می شود. با ذره ‌بین می ‌گردد مخ رفیقش را زیر و رو می ‌کند، رفتارش را زیر نظر می‌ گیرد، مثل ملا نقطی‌ها، بین کلمات، فتحه و ضمه‌ ها را بررسی می ‌کند، نوشته‌ ها را زیر و رو می کند تا شاید چیزی برای توجیه آن چه که در ذهنش نسبت به رفیقش دارد پیدا کند. اگر هم کم آورد به آنچه خود آنرا ” تئوری مارکسیسم ” می داند، متوسل می شود و نامش را هم می گذارد ” مبارزه ی ایدئولوژیک“.  »

اولاً، مجدداً رفیق ابراهیم در این گوشه از سخنرانی اش، و در بطنِ یک بحثِ به ظاهر کلی و فراسازمانی که در واقع « به در می گوید تا دیوار بشنود » ، عامدانه از این نکته ی اساسی فاکتور گرفت که، هر سازمان و حزبِ سیاسی چپ یا راست از جامعه تأثیر می گیرد و متقابلاً روی جامعه تأثیر می گذارد. صرفِ نظر از نزاع و جَدل بر سرِ ” پست و مقام ” که غالباً در سازمان ها و احزابِ دستِ راستی، و نیز خرده بورژوایی دیده می شود؛ واقعیت این است، روندهای سیاسی نه تنها در تعیینِ جهتگیری و مواضعِ رسمی در یک تشکیلات، و ائتلاف ها و اتحادِ عمل های موردی میان چند سازمان و حزب، بلکه در وقوعِ اختلافِ نظرِ سیاسی و پدیدار شدنِ خط مشی های ناهمگون، و بعضاً انشعاب و جدایی، نقش دارند. ثانیاً، ایشان می خواهد به افکارِ عمومی، و رفقایی که بنا به هر دلیلی از چند و چونِ اختلافاتِ درونی اطلاعِ چندانی ندارند، این را القا کند که، اگر تا به حال کشمکش هایی در حزبِ کمونیستِ ایران و سازمانِ کوردستان آن ( کومه له ) مشاهده کرده اید، این جر و بحث ها تماماً مشکلاتِ شخصی هستند و بی ربط به اختلافِ نظرِ سیاسی و وقایعِ داخلِ جامعه! آیا این حرف ها اقدامی آگاهانه برای جلوگیری از تنویرِ افکارِ کارگران و ستمدیدگان جامعه که به این تشکیلات دل بسته اند، و همچنین بدنه ی حزب از حقایق نیست؟ علاوه بر این نکته، هدفِ رفیق ابراهیم از آن سخنان این است تا مخالفینِ یا مُنتقدینِ برخی از آراء خود و همفکرانش ( رفقایی که به زعمِ ایشان از طریقِ گذاشتنِ ذره بین روی مُخ ها، و کنکاش و جستجو بینِ کلمات و واژه ها، گرایش تراشی می کنند ) را حاملانِ فرهنگِ غیرِ دموکراتیک در این حزب معرفی کند!

رفیق ابراهیم در نگیختن و تشریحِ فرهنگِ غیرِ دموکراتیک، از بد گمانی و سوء ظن، پیشداوری، شایعه سازی، پشتِ سر گویی، و محفلیسم به عنوانِ نمودهای این فرهنگِ تقبیح شده نام می برد. بی تردید اینها از مؤلفه ها یا نشانه های یک فرهنگِ غیرِ کمونیستی می باشند. این مظاهر برای همه شناخته شده اند، اما جا دارد از رفیق ابراهیم پرسید که، در گذشته تا چه اندازه علیه این فرهنگِ بورژوایی و غیرِ دموکراتیک، و شنیع و آزار دهنده، جنگیدید؟

در این دوره ( سه – چهار سالِ اخیر ) چطور؟ آیا با اشخاصی که به رفقا و همسنگرانِ قدیمی اتان برچسبِ وابستگی به حزبِ کمونیست کارگری زده اند، و یا آنان را به تلاش برای برچیدنِ اردوگاه و کنار زدنِ شخصِ شما از دبیر اولی کومه له – سازمانِ کوردستانِ حزبِ کمونیستِ ایران متهم کرده اند، برخوردی قاطعانه داشته اید؟

سوای این اتهامات، بارها و مکرراً به مُنتقدین، تعدادی از رهبری حزب، و اعضاء و کادرهایی که از برنامه، استراتژی و مواضعِ رسمی حزب دفاع کرده و می کنند، در شبکه های اجتماعی، و در اردوگاه، اهانت و بی حرمتی شده است. در این رابطه واکنش اتان چگونه بوده است؟ آیا تذکری خشک و خالی به مرتکبینِ این اعمالِ ناشایست، داده اید؟

رفیق ابراهیم بر این باور است که: « گویا جدی بودن در مبارزه ی سیاسی این است که دو چشم دارید دو چشم دیگر هم قرض کنید، و دو گوش دارید دو گوش دیگر هم قرض کنید که مواظب باشید، به انحرافت نبرند. کاملا” مشخص است که این نگرش و این فرهنگ فضای دوستانه و رفیقانه را تخریب می کند. آیا نام دیگری جز پارانوائی می توان بر این پدیده نهاد؟ » ( خط تأکید از من است )

ایشان این مطلبِ مهم را از یاد برده یا اساساً وقعی بدان نمی نهد که، بورژوازی با تمامی امکاناتِ مادی و تبلیغی و… درصددِ به بیراهه کشانیدنِ جنبش های کارگری – کمونیستی است. تاریخاً بورژوازی همپای بهره بردن از دَم و دستگاه سرکوب، از حربه های گوناگون جهتِ مُنحرف شدنِ مبارزاتِ کارگران و کمونیست ها، استفاده کرده است. برعکسِ نکوهش های رفیق ابراهیم که همچون یک روانشناس، هشیاری و غفلت نکردن از مبارزه ی به موقع با کجروی را ابتلاء به بیماری ” پارانویا ” می پندارد، اتفاقاً کمونیست های انقلابی، برحسبِ تجاربِ تاریخی کسب شده در اطراف و اکنافِ دنیا، بایستی بسیار مواظب باشند. نبردِ طبقاتی به آدم های مسلحِ به سوسیالیسم و کمونیسمِ علمی، و باهوش مُحتاج است تا در میدانِ نبرد علیه طبقه ی حاکم، انحرافاتِ فکری و تئوریک را تشخیص داده، و با صراحت به نقد کشند. ضمناً، مبارزه ی ایدئولوژیک بخشِ لاینفک و جدا ناشدنی از پیکارِ طبقاتی، و در حقیقت عرصه ی بس مهم آن است. در حیرت ام چرا رفیق ابراهیم فکر می کند که، بیداری کمونیست ها، و جدالِ ایدئولوژیک ایشان فضای دوستانه و رفیقانه را تخریب می سازد!؟

رفیق ابراهیم در آن نشست اضافه کرد: « در چنین فرهنگی پیشداوری ها به جریان می افتند. در مورد کسی ذهنیتی پیدا می کنید، سپس بر اساس آن ذهنیت داوری خواهید کرد و در ذهن خودت آنقدر آن ذهنیت را تکرار می ‌کنید تا اینکه برای خود شما به حقیقت مطلق تبدیل می‌شود و آن را باور می‌ کنید در حالی که حقیقت جای دیگری است. »

اینکه در فرهنگِ غیرِ دموکراتیک پیشداوری جای تعمق و تفکر در ایده ها را می گیرد، همینطور است. با این تفاصیل، ذهنیت خودبخود شکل نمی گیرد. چنانچه فردی دیدگاهی را طرح نماید که با اسناد و مصوبات، و مواضعِ رسمی یک تشکیلات در مُغایرت و تضاد باشد، در این صورت باید گفت که، ذهنیتی نسبت به صاحبِ فلان دیدگاه پیدا شده است؟ آیا در موردِ عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی زاده و یارانشان، و چند سال بعد، فراکسیونِ ” روندِ سوسیالیستی کومه له ” بیخود و بی جهت ذهنیتی پیدا شد؟ کدامیک از نظرات آنان با برنامه، استراتژی و اسناد و مصوباتِ کنگره ها همخوانی داشتند و در خدمتِ کامیابی سیاست های رسمی حزبِ کمونیستِ ایران و کومه له بودند؟

رفیق ابراهیم ادامه می دهد: « در این فرهنگ شایعات و پشت سرگوئی رواج پیدا می کند. اختلافات سیاسی شخصی می شوند و اختلافات شخصی به شیوه ی مصنوعی و من در آوردی بیان سیاسی پیدا می کنند. در مواردی هم کار به درون کاوی و روان کاوی هم می رسد، گاهی هم به خود زنی تحت عنوان انتقاد از خود. »

شکی نیست در این فرهنگِ بورژوایی، بازارِ شایعات و پشتِ سرگویی گرم و پُر رونق است. حاملانِ این فرهنگِ مذموم، که اکثراً در عرصه های سیاسی و نظری ناتوانند و حرفی برای گفتن ندارند، در ازای پاسخ به بحث های مُنتقد، به مسائلِ شخصی و خصوصی اش می پردازند. در این فرهنگِ غیرِ دموکرانیک، لشکرِ ” سلم و تور ” را علیه مُنتقدِ زبان سوخته بسیج می کنند و آنگاه چنان آماج حمله واقع میشود که گویی به صفِ دشمن پیوسته است!

به هر روی، شنونده ی نطقِ رفیق ابراهیم یا خواننده ی نقلِ قولِ بالا خواهد پرسید، واقعاً روی سخنِ ایشان با چه کسانی است، و دارد چه کسانی را مؤاخذه می کند؟ و اینکه، چه کسانی به درونکاوی و روانکاوی اتکاء، و از علمِ ” روانشناسی ” به قصدِ ریشه یابی هر سوژه ایی از آن جمله انشعاب در سازمان ها و احزاب، استفاده می کنند؟

رفیق ابراهیم پس از صحبت در ارتباط با خاصیت و حُسنِ گشاده رویی، و زشت شمردنِ تُرش رویی در هنگام بروزِ اختلافِ نظر سیاسی، اضافه کرد: « این دقیقاً رفتار و اخلاق مغازه ‌داری است، که در مرز ورشکستگی قرار دارد. این یک نگرانی طبقاتی از این نوع است. و گرنه انسان کمونیست، انسان متعهد و آرمانخواه کارگری که خود را بدهکار کسی نداند، همیشه حرف خودش را خواهد زد، همیشه شاد و لب به خنده است و رفاقتش را در درون تشکیلاتش با هیچ کس به هم نمی‌ زند. اینها همه عوارض دیکتاتور زدگی است. این فرهنگ طبقه ی حاکم در کشورهای عقب ماندە ای مانند ایران است که درون فعالین سیاسی را هم تسخیر می کند. این روح طبقه ی متوسط سرخورده و نا امید است که به درون فعالین سیاسی چپ و کمونیست حلول کرده است. شما مشاهده می کنید که به هر درجە ای در هر گوشە ای از جهان که مبارزات طبقه ی کارگر و جریان های پیشرو اجتماعی توانسته است طبقه ی حاکم و قدرت سیاسی را به عقب نشینی هائی وادار نماید، این فرهنگ کمتر رواج پیدا کرده است. »

انصافاً این گفته ها خوب اند و تصور نمی کنم احدی مخالفتی داشته باشد. چپ های خرده بورژوا وقتی کم می آورند، و وقتی موقعیت و جایگاهِ حزبی خود را در خطرِ می بینند به این اعمالِ کریه و غیرِ کمونیستی متوسل می شوند. این قسم کرده ها بلای جان جنبش شده اند. بی گمان، یک کمونیستِ واقعی در مجادلاتِ سیاسی خوش رو و صبور است.

علی ای حال، پراتیک وسیله ی سنجش و معیار حقیقت می باشد. خیلی از کمونیست ها استادِ خوب صحبت کردن هستند، و حرف های قشنگ و همه پسندی می زنند. با این وجود برخی از این “سخنورانِ” باصطلاح کمونیست یک ذره به گفته های خود پایبند نیستند و همان فرهنگِ طبقاتِ حاکم _ که در گفتار به نقد می کشند _ در تار و پودشان رسوخ کرده است! در این مقطع دیدیم که چگونه به بحث های مُنتقدینِ نظرگاههای راست روانه در حزبِ کمونیستِ ایران با سعه ی صدر و گشاده رویی جواب داده شد!

رفیق ابراهیم در بخشِ بعدی خطابه اش سراغِ ” نقشِ عنصرِ عقل در مبارزه ی سیاسی ” رفت. (2) ذیلِ این تم، ” تبلیغات به عنوانِ یک بررسی موردی “ قرار گرفته است. رفیق ابراهیم سعی داشت مسأله ایی را یادآوری، و بَعد دیدگاهِ خود را بر اساسِ آن تذکار تقدیم کند. به این پاراگراف عنایت کنید: « هر چه بیشتر علیه اپوزیسیون بورژوازیی ایران، علیه مجاهدین، علیه سلطنت طلبان، علیه احزاب ناسیونالیست کُرد و احزاب ناسیونالیست ایرانی و علیه همه ی اینها، سال هاست تبلیغ می‌کنیم، بیشتر شاهد کم تأثیر بودن آن هستیم. باید بدانیم که چرا این چنین است؟ »

رفیق ابراهیم در آن نشست می خواست شنوندگان را مُتقاعد کند که دلیلِ اصلی بی تأثیر بودنِ تبلیغاتِ جریاناتِ کمونیست، بی توجهی به عنصرِ ” عقل ” در مبارزه است. گویا کمونیست ها در تبلیغ علیه طیف های رنگارنگِ اپوزیسیونِ بورژوایی رژیم، عاقلانه رفتار نکرده اند، و یا در افشاگری هایشان “عنصرِ عقل” دخالتی ندارد!

از دیدِ رفیق ابراهیم، گویا کاربردِ ” زبانِ یکسان “ در زمینه ی امور و فعالیت های تبلیغی بر ضدِ رژیم سرمایه داری – اسلامی حاکم، و اپوزیسیونِ بورژوایی آن، غیرِ عقلانی است! بر پایه ی عقیده ی او، کمونیست ها میباید از بکارگیری زبانِ ” زبر ” علیه جریاناتِ راستِ سرنگونی طلب پرهیز کنند!

به سطور زیر که از صحبت های رفیق ابراهیم حول موضوع فوق در این جلسه است، دقت کنید: « اما ما در عین حال علیه اپوزیسیون بورژوائی هم تبلیغ می کنیم. اگر این نیروی بورژوائی یک گروه محدود و بدون نفوذ و منزوی هستند و کسی دور و برشان نیست، که تبلیغ کردن علیه آنها وقت تلف کردن است و موضوعیتی ندارد. اما اگر این نیروی اپوزیسیون دارای نفوذ است و حرفش در جامعه در حدی گوش شنوائی دارد و حتی کسانی که قاعدتا می بایستی در صفوف ما باشند، به خطا با آنها رفتە اند، تبلیغ و روشنگری در مورد چنین نیروئی یک وظیفه است. اما آیا می توانید با همان زبانی که علیه رژیم تبلیغ می کنید، علیه آنها سخن بگوئید و انتظار هم داشته باشید که کسان متمایل به آنها راه خود را عوض کنند و با شما همراه شوند؟ آیا می‌توانید با آژیتاسیون و تعرض این مردم را که با آنها همراه شدە اند، جذب کنید؟ شما باید بدانید کسی که هوادار یک سازمان سیاسی است، کسی که به آرمان و اهداف یک سازمان تعلقی پیدا کرده است، به هیچ شیوە ای جز بکار بردن عقل و منطق و استدلال، جز با زبان نرم نمی توانید وی را به مسیر درست برگردانید. اگر شما به گونه ‌ای صحبت کردید که در همان دقیقه اول آنتی ‌پاتی در شخص مقابل نسبت به شما به وجود آمد، دیگر نمی ‌توانید او را جذب کنید.» ( خطوط تأکید از من است )

نکته ی دیگر این است که سُخنران با دست آویز قرار دادنِ ” جذبِ نیرو ” در میان هواداران و سمپات های اپوزیسیونِ بورژوا – لیبرال و ناسیونالیست از طریقِ ” زبان نرم ” ، بواقع در جستجوی فراهم گردیدنِ شرایطِ مُساعد در داخلِ صفوفِ تشکیلات جهتِ حرکت به سوی اتحادِ عمل های پایدار با سازمان ها و احزابِ بورژوایی در سطحِ سراسری، و به ویژه محلی ( کوردستان ) آنهم بدونِ اعتناء به استراتژی سیاسی متفاوتِ حزبِ کمونیستِ ایران و سازمانِ کوردستانِ آن ( کومه له ) با جریاناتِ مذکور است.

جدیتِ رفیق ابراهیم در چند سالِ گذشته برای نزدیکی بیش از پیش با اپوزیسیونِ بورژوا – ناسیونالیست و مذهبی و مرتجعِ کورد که در قطب بندی های امپریالیستی و ارتجاعی منطقه بخشی از این نیروها به قطبِ روسیه، سوریه، ایران و… پیوسته اند و در کنگره ملی و کمیته ی دیپلماسی اش جمع شده اند، و بخشی هم در قطبِ آمریکا، اسرائیل، عربستان سعودی، و بقیه ی متحدینشان حضور دارند و مرکز همکاری احزاب کوردستانِ ایران را تشکیل داده اند، توضیح دهنده ی چرایی تأکیداتِ ایشان روی “عنصرِ عقل” و سفارش به استفاده از ” زبانِ نرم ” است که مخاطبین اصلی وی کادرهای حزبِ کمونیستِ ایران می باشند. ( 3 )

***

  • لینکِ قسمتِ اولِ مقاله ی نگاهی به جلسه ی فرهنگ و اخلاقِ کمونیستی در مُجادلاتِ سیاسی: http://www.azadi-b.com/G/2019/06/post_117.html
  • در این نوشتار نمی شود به این پرسش پاسخ داد که چرا و از چه سبب سخنران ” عنصر عقل ” در پیکارهای طبقاتی را برجسته می سازد. فوکوس روی این موضوع، نمی تواند بدونِ وارد شدن به بحثی طولانی حول و حوشِ ” عقل گرایی ” ( Rationalism ) باشد زیرا آنوقت باید سراغ ” عقل گرایی کلاسیک ” و سپس ” عقل گرایی انتقادی ” کارل پوپر نیز رفت.
  • امضای بیانیه ی مشترک با حزبِ دموکراتِ کردستانِ ایران، حزبِ دموکراتِ کردستان، هر دو شاخه ی زحمتکشانِ عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی زاده، و خبات؛ و همچنین شرکت در نشست های ” کمیته ی دیپلماسی کنگره ی ملی کورد ” و اعلامِ صریحِ تداومِ رابطه با سازمان ها و احزابِ حاضر در آن کمیته، نمونه های این سمت گیری اند.