فاتح شیخ-جنبش آزادی زن در ایران کاراکتر ضدِ اسلامی آن، پتانسیل آتی تکامل آن

جنبش آزادی زن در ایران

کاراکتر ضدِ اسلامی آن، پتانسیل آتی تکامل آن

فاتح شیخ

اوائل دیماه گذشته چند روز قبل از تظاهرات هفتم دی مشهد، زنی در خیابان انقلاب تهران در اعتراض به حجاب اسلامی، دست به آکسیونی شجاعانە و نمایشگونه زد که خبرِ آن مانند بوی گل آناً همه جا پخش شد. نام آن زن دلیر ویدا موحد است. اشاره مشخص به تاریخ آکسیون خیابان انقلاب از آن رو لازم است تا بدانیم که اقدام ویدا موحد قبل از تظاهرات هفت دی، مستقل از موج خیزش توده ای انجام گرفته است. در حال و هوای نویدبخش خیزش توده ای شهرت “دختر خیابان انقلاب” برای بیان سمپاتی با آکسیون شجاعانه آن زن دلیر سر زبانها افتاد و سریعا ایرانگیر و عالمگیر شد. در زبان انگلیسی عبارت: “گرل آف انقلاب ستریت” (Girl of Enghelab Street) ابداع شد و بیدرنگ در میدیا و انسیکلوپیدیا بازتاب یافت (١). تصویر قامت استوار دختر خیایان انقلاب آیکون اعتراض زنان آزادیخواه ایران علیه حجاب اسلامی شده است.

چرا چنین شد؟

چون آکسیون خیابان انقلاب تهران اعتراضی علیه حجاب به عنوان نماد اسلامی تحمیل شده بر زنان و از این زاویه آکسیونی علیه وضع موجود، علیه رژیم اسلامی حاکم بود. همچون خیزش سرنگونی خواهانه هفت دی که با کمیت و کیفیت و شور و شرر بالاتر در دهها شهر چهارگوشه ایران تکرار شد، آکسیون اعتراضی دختر خیابان انقلاب هم سریعا تکثیر شد. این رویداد جلوه ای از جنبش آزادی زن در ایران است که ریشه در اعماق جامعه دارد. از شمار زنانی که به شیوه دختر خیابان انقلاب حجاب اسلامی را بر چوب تحقیر آویزان کردند، نیروهای سرکوب اعلام کردند که ٢٩ زن را دستگیر کرده اند. دستگیر نشدگان را نشمرده اند. علی مطهری معاون مجلس اسلامی رژیم گفت “چهار نفر بودند” تا این اعتراض را کوچک نشان دهد. سران آختاپوس قضائی رژیم همگفتند “حرکت کوچک کودکانه” و همان تلاش بیهوده را ادامه دادند. اما زوزه تهدیدهایشان روز به روز بالاتر رفت. بعضی هم سعی کردند آن را یواشکی جلوه دهند. اما آکسیونهای دیماه زنان شجاع نه چهار نفری، نه کوچک ونه یواشکی بود. آکسیون علنی جسورانه ای بود که در اشکال چه بسا جسورانه تر، ابتکاری تر، زیباتر و نمایش وارتر باز جلوه خواهد کرد. آکسیونهای اعتراض به حجاب اسلامی، بروز آن روز جنبش آزادی زن علیه وضع موجود در ایران زیر حاکمیت رژیم تا مغز استخوان اسلامی داعشی است.

به یاد داریم یک سال و اندی قبل، روزی صفی از کارگران در اعتراض به دستمزد چند پله زیر خط فقر، پشت بنر بزرگی ایستادند که روی آن نوشته بودند: “نان بریدن با سر بریدن چه فرق دارد؟” کارگران با آن سوال بُرا و گویا، به جامعه ایران و به جهان گفتند که از نگاه آنان جمهوری اسلامی سرمایه با داعش فرق ندارد. داعش سرمیبرد، رژیم اسلامی هم نان دهها میلیون انسان کارگر و کارکن جامعه را میبرد. آن تک پرسش پرمعنا میرساند که تحرک بخش رادیکال و آگاه طبقه کارگر در ایران مهر و محتوای ضداسلامی دارد. چنانکه خیزش توده ای دیماه داشت. بگذارید امثال علی مطهری به عظمت اجتماعی جنبش کارگری ما و جنبش آزادی زن ما و خیزش توده ای ما گیر بدهند. اما آن جمع از کارگران با نوشتن و انتشار علنی آن بنر درخشان کار خود را کردند و به هدف مورد نظر خودشان رسیدند.

دختر خیابان انقلاب هم با ایفای نقش زیبا و گیرای خود در نمایش تک نفره آن روز علیه حجاب اسلامی، همانجا همان لحظه کار خود را کرد و به هدف مشخص خود رسید. اولین تیر کاراکتر ضداسلامی جنبش آزادی زن در ایران را از کمان رها کرد و به خال زد. روزهای بعد زنان نام نهان دیگری هم نمایش اعتراض علیه حجاب اسلامی را بازآفرینی کردند. چنین شد که خصلت ضد اسلامی آکسیونشان در قالبی جنبشی نمایان گشت. جنبش آزادی زن در ایران ویژگی اجتماعی و سیاسی ضدِ اسلامی دارد، چون رژیم حاکم مقابل آن رژیمی اسلامی است. رژیمی است برخاسته از جنبش اسلام سیاسی معاصر در منطقه خاورمیانه، در جغرافیای سیاسی حساسی که انباشته از تناقض و تنش و جنگ و جدال مذهبی و قومی است. رژیمی که هیکل حکومتی اسلام سیاسی در ایران است و در عین حال نماینده اول جنبش ضد بشری اسلام سیاسی در منطقه و جهان است.

ایدئولوژی حاکمی که جنبش آزادی زن در ایران در چهار دهه تاریخ اخیرش با آن روبرو شده، اسلام زن ستیز است. ایدئولوژی اسلامی بخشی از ایدئولوژی طبقات حاکم ایران در یک قرن گذشته است که در تندپیچ انقلاب توده ای ١٣٥٧/١٩٧٩ به کمک همه قدرتهای امپریالیست آن روزگار، فرصتی بیسابقه پیدا کرد و به حاکمیت رسید. و باز به کمک همان قدرتها که روز اول زیر بغلش را گرفتند و بر کرسی قدرتش نشاندند، چهار دهه در حاکمیت تا مغز استخوان ضد بشر و به طور ویژه ضد زن مانده است. اسلامیزمی که صاحب ماشین دولتی سرکوب ضد انسان، ضد کارگر و ضد زن شده است. ماشین دولتی سرکوبش را به هیکل آختاپوس کم سابقه  و کم نظیری در آورده و در برابر مبارزات محرومان و محروم شدگان اعماق جامعه به خط کرده است. امروز اقیانوس مبارزه رهائی خواهانه کارگران، زنان، جوانان، محرومان، نان بریده ها و ستمدیده ها به خیزش در آمده است تا با امواج سهمگین و پی درپی، این آختاپوس اسلامی را به صخره بکوبد و متلاشی کند.

جنبش آزادی زن در ایران از روز اول به حاکمیت رسیدن آختاپوس اسلامی ضدِ زن، در برابرش قد علم کرده است. ایدئولوژی اسلامی در حکومت، در گذشته های دورتر هم رابعه بلخی ها را به خون نشانده و طاهره قرة العين ها را سنگسار کرده است. انقلاب مشروطیت برای مهار کردن آن به میدان آمد. حتی آخوندی از راس هیرارشی اسلامی به نام فضل الله نوری را در قفس کرد و در میدان توپخانه تهران به دار آویخت. اما نتوانست مهار ایدئولوژی اسلامی را تا به آخر برساند. آختاپوس از گور برخاسته ارتجاع اسلامی با دستیاری آشکار همه دولتهای بزرگ امپریالیستی، چهار دهه قبل در ایران به قدرت نشانده شد تا انقلاب کارگران و زنان و محرومان جامعه علیه رژیم شاه “اسلام پناه” را سرکوب کند. آن سرکوب خونین اسلامی فاشیستی ضد کارگر و ضد زن را در فاصله ١٣٦٠- ١٣٥٧ به اجرا در آورد. در جنگ با رژیم فاشیست بعثی اسلامی عراق میلیونها انسان را در هر دو کشور گوشت دم توپ کردند. بعد از جنگ هم در جنایت بزرگ تابستان ١٣٦٧ دهها هزار انسان را وحشیانه اعدام کرد و پورمحمدی وزیر “دادگستری” روحانی با نام “امر خدا” وقیحانه از آن اعدامهای بیشمار و گورهای جمعی بی نشان خاوران دفاع کرد. کوهی از انبوه جنایات اسلام سیاسی حاکم بر ایران که در چهار دهه گذشته علیه اکثریت عظیم جامعه و به طور اخص علیه زنان، انجام گرفته بیگمان در تاریخ معاصر جهان شانه به شانه کارنامه جنایات فاشیسم هیتلری و نظایر آن زده است.

امروز نسلهای بعدی توده های سرکوب شده اما شکست نخورده جامعه ایران به میدان آمده اند تا در قامت جنبش طبقه کارگر با توان رهایی خود و جامعه و با افق آفرینش یک دنیای بهتر، در قامت جنبش قائم به ذات آزادی زن برای تحقق رهایی و برابری کامل زن و مرد در جامعه، در قامت مبارزه نسل پرانرژی و میلیتانت جوانان برای تحقق زندگی امن و شاد و خلاق و پیشرو در جامعه آزاد و برابر و مرفه و خوشبخت، رژیم اسلامی حاکم و ایدئولوژی اسلامی حاکم را به زیر بکشند. به میدان آمده اند تا با تحقق پیروزی کارگری و برقراری سوسیالیسم ریشه های کاپیتالیستی تغذیه ایدئولوژی اسلامی دوران معاصر را بخشکانند، آن را به هزیمت بکشند، به گور بسپارند و رنسانس عظیمی در نقد ریشه ای مذهب و به طور ویژه مذهب اسلام، به راه اندازند.

پتانسیل تکامل آتی جنبش آزادی زن در ایران، در موقعیت اجتماعی سیاسی دوره اخیر آن ریشه دارد. حاصل تاریخی این موقعیت، کاراکتر ضد اسلامی آن است. کاراکتری که در خلال چهار دهه تقابل با رژیم اسلامی حامی سرمایه داری امپریالیستی افسارگسیخته آخر قرن ٢٠ و اول قرن ٢١ شکل گرفته و انسجام یافتە است. بر این زمینه تاریخی اجتماعی، رفیق عزیزمان منصور حکمت در مارس ٢٠٠١ گفت: “… انقلابی که میشود، میتواند خیلی زنانه باشد” (٢). امروز شاهد آن هستیم که عبارت “انقلاب زنانه” چگونه مصداق ابژکتیو امروزی پیدا کرده است. پتانسیل جنبش آزادی زن در ایران به زودی در قامت واقعی موقعیت اجتماعی خود، درخشان و پرهیجان و قدرتمند، در صحنه نبرد سیاسی علیه جمهوری اسلامی خواهد خروشید. باش تا صبح دولتش بدمد، این هنوز از نتایج سحر است.

١٥ فوریە ٢٠١٨

١ – لینک دختر خیابان انقلاب در ویکیپیدیا (انگلیسی):

https://en.wikipedia.org/wiki/Girl_of_Enghelab_Street

(همانجا ویکیپیدیای فارسی درباره دختر خیابن انقلاب قابل دسترس است)

٢- این روزها عبارت “انقلاب زنانه” در نوشته ها و سایتها زیاد به کار برده میشود. ندیده ام از رهبر کمونیستی که این دو واژه را به هم وصل کرد، نام ببرند. منصور حکمت در سخنرانی مشهور مارس ٢٠٠١ با تیتر “تحولات ایران:  آیا کمونیسم میتواند پیروز شود؟” این مفهوم را در ارتباط با مساله زن و پیوند آن با انقلاب آتی در ایران چنین بیان کرد: “… انقلابی که میشود میتواند خیلی زنانه باشد”. او بود که عبارت “انقلاب زنانه” را همچون یک رنگ و یک ویژگی انقلاب آتی ایران رواج داد و سر زبانها انداخت (رجوع کنید به کتاب “منصور حکمت، ضمیمه 1 منتخب آثار”، انتشارات حزب کمونیست کارگری – حکمتیست، خرداد 1385 – ژوئیه 2006، ص 530).

پایان