علی ناظر -چرخش آری یا نه؟

چرخش آری یا نه؟
علی ناظر

عربستان سعودی چند روز پیش یکی از مخالفان شیعه را به علت انتقاد و بلند کردن صدایش، پس از یک محاکمه تشریفاتی، مجرم شناخت و اعدام کرد. درپی این اعدام، چندین بسیجی و حزب الهی دبش، ولی بقول مقامات جمهوری اسلامی، «نفوذی»، در مقابل سفارت عربستان سعودی در تهران و مشهد، گرد آمده، و با پرتاب کوکتل مولوف و فریادهای ماشاءالله گفتن موجب خساراتی به سفارت شدند. شایان توجه اینکه، هیچ یک از مقامات دیپلماتیک و یا محافظان سفارتخانه مجروح نشدند، مورد تعدی قرار نگرفتند، و یا به گروگان گرفته نشدند (چرا؟ الله اعلم).

عربستان پس از این واقعه، روابط دیپلماتیک خود با جمهوری اسلامی (ایران) را قطع کرد و از یاران نزدیکش (بحرین و سودان و کویت، جیبوتی و اردن) خواست که رسم برادری را بجا آورده و آنها هم سفیر خود را فراخوانده و سفیر جمهوری اسلامی را اخراج کنند. شایان توجه اینکه، جمهوری جیبوتی تنها کشور مسلمان نشین در آفریقا است که میزبان پایگاه نظامی آمریکا است.

هرچند مقامات جمهوری اسلامی، یکی بعد از دیگری صف کشیدند و این اقدام نه چندان «خودجوش» را محکوم کردند، و ظریف هم سعی کرد با ظرافت دیپلماتیک پوزش بخواهد و جان کری به هر دو کشور هشدار داد که زیاد گرد و خاک به پا نکنند وگرنه همان اتفاقی می افتد که پیش از آغاز جنگ جهانی اول رخ داد، اما گویی، مرغ عربستان سعودی فقط یک لنگ نعلین دارد، و ظاهرا بیشتر از پوزش انتظار دارد. وزیر عربستان می گوید که پوزش به درد نمی خورد، رفتار رژیم اسلامی باید مطابق عرف بین المللی بشود (دقت شود که تأکید فقط بر روی تغییر رفتار جمهوری اسلامی است). انتظارات عربستان قابل پیش بینی است. اول از همه رژیم پایش را از یمن بیرون بکشد. دوم اینکه رژیم اسلامی، مخالفین بشار اسد را که مورد تفقد عربستان است، بعنوان اپوزیسیون رسمی بپذیرد، و سوم اینکه در امور کشورهای عرب، دخالت نکند. شایان توجه اینکه، این درگیری دیپلماتیک و شاخ و شانه کشیدن های عربستان، پس از تشکیل ائتلاف نظامی اسلامی صورت می گیرد – شاید عربستان روی مؤتلفین خود حساب باز کرده و فکر می کند که توانش بیشتر از رژیم شده است. به هر روی، خواست های عربستان سعودی چندان زیاد نیست، و می شود همه آن را در یک کلمه خلاصه کرد، ایزوله شدن جمهوری اسلامی.

ایزولاسیون خوبست. اما، این فقط یک گوشه از سناریو است.

جنبه دیگر این سناریو نفوذ اسرائیل است. عربستان و چند کشور همطراز اخیرا علائمی نشان داده اند که می خواهند روابط دیپلماتیک با اسرائیل را در دستور کار خود قرار دهند. این همسویی با اسرائیل، در بلند مدت، می تواند به هژمونی اسرائیل در خطه فلسطین افزوده، و به اشغال هرچه بیشتر آن خطه بینجامد. بنا به شواهد تاریخی، شیوخ و سلاطین عرب، در عرض چندین دهه اخیر، سکوت قابل تأملی در قبال اشغالگری اسرائیل نشان داده اند، و طبیعتا، در مقابل افزون طلبی جدید اسرائیل، هم سکوت خواهند کرد.

در کنار این آفندهای دیپلماتیک، گوشه اقتصادی سناریو خود نمایی می کند. کنگره آمریکا می خواهد تحریم های جدیدی را بخاطر برنامه موشکی (بالستیک) رژیم، بر «ایران» تحمیل کند. بنا به ظواهر امر، تحریم ها در زمانی طراحی می شوند که رژیم به تعهدات برجام پایبند بوده، و بخش بزرگی از ذخیره اورانیوم غنی شده بالای 20 درصد را از ایران خارج کرده است. خروج این سرمایه هنگفت ملی، که می توانست در دست هر دولت ملی و مردمی بمثابه ژتونی گرانمایه استفاده شود، باعث تشدید درگیری های درون نظام و بین جناحین شده، که می تواند به بحران فروپاشی منجر شود.

واقعیت اینست که بحران دیپلماتیک، همسو و همزمان با مذاکرات یمن و سوریه، و انتخابات درون نظامی مجلس و خبرگان و پایین آمدن قیمت نفت خام، دست در دست هم جمهوری اسلامی را در برابر یک سوال قرار می دهد: چرخش به راست میانه آری یا نه؟

پیش از این در سلسله نوشتار از خواستن تا توانستن (ماهنامه دیدگاه سوم – بازتکثیر در سایت دیدگاه) خاطر نشان کرده ام که خواست رژیم خروج از ایزولاسیون، و ورود به جهان قانونمند است، اما از خواستن تا توانستن راهی بس پر پیچ و خم است. زایش رژیمی (راست میانه) از دل این رژیم جانی و بی ثبات بدون شک همراه با درد، خونریزی، و تبعات متعدد پیش و پس از زایمان است. رژیم عملا ثابت کرده که توان تحمل این زایش و تولد را ندارد، اما تا روز تعیین تکلیف، هنوز چند صباحی مانده و آنچه امروز در صحنه دیپلماسی، داخلی و برجام می بینیم علائم طبیعی این زایمان است، و نه بیشتر. در فروردین 94 نوشتم «سال 94، سال سرنگونی نخواهد بود اما، سالی سرنوشت ساز برای رژیم است. بخصوص که خامنه ای 78، رفسنجانی 80، محمدتقی مصباح 81، محمد یزدی 84، مکارم شیرازی 91 ساله هستند. رژیم هر لحظه منتظر مُردن یکی و یا همه این حضرات است، و چاره ای ندارد بجز ارزیابی امکانات موجود برای رسیدن به راهبردی جدید.» رژیم چاره ای ندارد بجز تدوین این راهبردتا پایان سال 1395، که بخشی از آن تنظیم روابط دیپلماتیک، تغییر رفتار در منطقه، و به رسمیت شناختن حقوق شهروندی در ایران، از جمله بازنگری به قانون اعدام است. در یک کلام، بقای نظام در گروی چرخش است. رژیم در سال 94 باید پاسخ بدهد: چرخش آری یا نه؟

پاسخ رژیم هرچه باشد، یک واقعیت نباید از نظر دور نگاه داشته شود: جنگ بین عرب و عجم نه به نفع مردم ستمدیده خاورمیانه است و نه به نفع مردم خمینی زده ایران. نباید بر طبل جنگ کوبید چرا که به نابودی ایران و ایرانی می انجامد (نگاه کنید به سلسله نوشتار اشتباه محاسبه – سایت بحران ). منافع جنگ فقط به جیب جهانخواران می ریزد و مردم منطقه را به کاسه لیسی می کشاند.

علی ناظر

16 دی 1394

6 ژانویه 2016

اشتباه محاسبه در سایت بحران

http://irancrises.net/pfiles/13911111_miscalc_parts_1-11.pdf