علی مطهری -موقعیت جامعه و دولت یک سال بعد از برجام

موقعیت جامعه و دولت یک سال بعد از برجام

علی مطهری

یک سال قبل، جنجال برجام گوش فلک را کر میکرد، دوره هلهله روحانی و رفسنجانی، ملی اسلامی ها و خویشاوندان جمهوری اسلامی در داخل و خارج بود.  دوره هیاهو و دعوت از مردم برای شادی و جشن و پایکوبی، بخاطر پیروزی تاریخی جمهوری اسلامی، روحانی و تیم مذاکره کننده بود. البته مردم همان وقت نیز برایشان تره خورد نکردند. اما امروز با گذشت یک سال از برجام اثری از آن جار و جنجال و تبلیغات باقی نیست، جمهوری اسلامی دارد خسارت برجام را می شمارد، روحانی و تیم مذاکره کننده به بی کفایتی و عدم رعایت خط قرمزهای رهبری متهم میشوند، کشمکش حاد و بی سابقه ای جناح های حکومتی شکاف درونی را عمیق تر از هر زمانی کرده و افشای همدیگر به اوج خود رسیده است و این جمهوری اسلامی را با بن بست سیاسی و اقتصادی روزافزونی روبرو نموده است.

برجام و مناسبات سیاسی با امریکا و غرب

بعد از برجام تلاش روحانی این بود که مناسبات ایران با کشورهای غربی را در حد قابل قبولی بهبود بخشد و گام های آهسته ولی ضروری نیز برای عادی سازی روابط با امریکا بردارد. روحانی و رفسنجانی، ملی اسلامی ها، بخشی از اپوزیسیون و افراد نان به نرخ روز خور با بزرگ نمایی توافق هسته ای، آنرا واقعه مهم تاریخی نامیدند و تلاش کردند با فعال کردن طیف وسیعی از نیروهای ملی اسلامی در داخل و خارج اهرم فشاری در جامعه جهت جلب رضایت خامنه ای و خنثی کردن اصولگرایان مخالف برجام درست نمایند تا بلکه خامنه ای را به درک شرایط و همسوی با خودشان بکشانند و جمهوری اسلامی را بعد از برجام به سمت یک مناسبات سیاسی و اقتصادی قابل قبول با غرب و ملایمت و آشتی با امریکا ببرند. میخواستند این سیاست را به عنوان راه حل خروج جمهوری اسلامی از بحران به رهبرشان تفهیم کنند و نظامشان را از بحران، بن بست و بی افقی سیاسی بیرون بکشند. توهم دیرین و ذاتی این جناح بار دیگر با واقعیت ساختار سیاسی و حکومتی جمهوری اسلامی و بنیاد های ایدئولوژیکی که با آن متولد شده است و خودشان نیز بخشی از را تشکیل میدهند بر خورد کرد و نتوانستند جناح دیگر از خانواده اسلامیشان و خامنه ای را در این توهم خود سهیم نمایند.

ما همان روزهای اول برجام نوشتیم و گفتیم که نه تنها مناسبات مورد انتظار روحانی و رفسنجانی با غرب و بویژه امریکا بر قرار نمی شود، بلکه کشمکش و شکاف درونی جمهوری اسلامی عمیق تر میشود و خامنه ای و سپاه و اصولگریان تند رو به این روند تن نخواهند داد. خامنه ای و سپاه سازش با امریکا بر سر مسایل منطقه ای را در راستای از دست دادن اهرم های مهمی در منطقه میدانند. آنها بالانس قدرت به نفع خود را در داخل حکومت با تکیه به ارگانهای سرکوب از یک سو و دخالت و نفوذ منطقه ای از سوی دیگر تامین کرده اند. در پروسه یک ساله برجام دخالت در منطقه را ادامه و حتی آنرا افزایش نیز داده اند. کوتاه آمدن در منطقه و کنار آمدن با امریکا و غرب در این زمینه به معنی خودکشی سیاسی برای خامنه ای و کاهش شدید اقتدار سیاسی و اقتصادی سپاه پاسداران است. ساختار سیاسی و ماهیت فکری و ایدئولوژیک رژیم یک مانع اساسی برای ایجاد مناسبات سیاسی و اقتصادی پایه دار با غرب و بویژه امریکا و ادغام شدن در اقتصاد جهانی است، به این خاطر یک سال بعد از برجام ما شاهد بن بست روند مورد نظر دولت روحانی هستیم و با جمهوری اسلامی پر از تناقضات ذاتی با دنیا مدرن و مردم متمدن ایران روبرو هستیم.

برجام و شرایط اقتصادی اجتماعی و فرهنگی

با گذشت یکسال از توافق هسته ای، جمهوری اسلامی قادر به تامین کوچکترین و ابتدائی ترین خواست و مطالبات کارگران، زنان و جوانان نبوده و هیچ برنامه ای برای کمترین بهبود در زندگی مردم در دستور نداشته و ندارد. نه تنها پاسخی به بحران بیکاری و بحران اجتماعی و فرهنگی نداده است، بلکه تعرض خود را به سطح معیشت کارگران و بخش کم درآمد جامعه افزایش داده و طرح ایجاد محدودیت های بیشتر برای زنان و جوانان را در دستور دارد. این یک سال نه تنها کمترین گشایش و تغییر مثبت در اوضاع معیشتی و اقتصادی مردم به ویژه کارگران ایجاد نشده است، بلکه کارگران با فقر و بیحقوقی بیشتری روبرو شده اند، دستمزد ها چهار مرتبه زیر خط فقر رفته و جامعه با شرایط بسیار وخیم اقتصادی دست و پنجه نرم میکند، سرکوب و اختناق سیاسی و فرهنگی افزایش یافته است، زنان و جوانان با اذیت و آزار و کنترل بیشتر نیروهای انتظامی روبرو هستند. در سال گذشته بیش از 1000 نفر به منظور مرعوب کردن جامعه اعدام شده اند و بازداشت و زندانی کردن فعالین کارگری واجتماعی ادامه داشته است. طی یکسال گذشته مرگ مشکوک شاهروخ زمانی در زندان و اعلام شفا‌هی حکم ۹ سال حبس برای محمود صالحی و ۷ سال زندان اضافی برای بهنام ابراهیم زاده و اخیرا دو ماه بی توجهی کامل به اعتصاب غذای جعفر عظیم زاده را در پرونده دارند.

در این دوره بیکاری به یک بحران تمام عیار تبدل شده و نا امنی اقتصادی و اجتماعی ابعاد وسیع تری به خود گرفته است. در این یک سال بحران اجتماعی افزایش یافته و جامعه را به سوی ناهنجاری و آسیب های اجتماعی جبران ناپذیری کشانیده است، افزایش ناامیدی و بی افقی در بین جوانان، ازهم پاشی خانواده های کارگری و بویژه کارگران بیکار، گسترش بیسابقه پدیده کارتن خوابی زنان و کودکان، اعتیاد و تن فروشی تصویر کوچکی از اوضاع وخیم بعد از برجم است. کشمکش و رویارویی حاد جناح های حکومتی نیز بازتاب شرایط نگران کننده ای است که کارگران و کلا مردم ایران در آن قرار دارند و ترس از بحرکت درآمدن پتانستل عظیم جنبش کارگری و سایر جنبش های اجتماعی است که خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی هستند.

برجام، موقعیت مناسب برای اعتراض و عوامل باز دارنده

قبل از برجام تنش و کشمکش امریکا و غرب با جمهوری اسلامی به عنوان مانع بزرگی بر سر راه اعتراض و مبارزه  کارگران، زنان و جوانان علیه جمهوری اسلامی عمل میکرد. برجام بهانه تحریم های اقتصادی و خطر جنگ را از حکومت اسلامی گرفت و مبارزه با استکبار جهانی و امریکا ستیزی نیز علیرغم اینکه هنوز خامنه ای و سپاه بر طبل آن میکوبد بی خاصیت کرده و جمهوری اسلامی را بدون بهانه و حایل در مقابل مردم قرار داده و این موقعیت مناسب و فرصتی جدیدی در اختیار کارگران، زنان و جوانان قرار میدهد که مطالبات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خود را در ابعاد گسترده به شیوه پیگیر طرح نمایند و امکان جدیدی نیز برای دخالت کمونیست ها و آزادیخواهان در جهت سازمان دادن مبارزه و اعتراض مردم فراهم نموده است. بنا بر قاعده، جنبش مطالباتی باید وارد فاز جدیدی شود و مبارزه و اعتراض علیه جمهوری اسلامی در میان مدت افزایش یابد، در یکسال گذاشته مبارزه صنفی و اقتصادی کارگران افزایش یافته، به تناسب آن جمهوری اسلامی نیز سرکوب را افزایش داده است و حتی به روش بشدت ارتجاعی و غیر انسانی نظیر شلاق زدن کارگران و جوانان که مدتی بود در اثر مبارز و اعتراض جامعه این و حشی گری قرون وسطایی از دستور خارج شده بود، روی آورده است. اما با وجود سرکوب و اجرای احکام بشدت ارتجاعی شلاق، کارگران، معلمان، زنان و جوانان نشان داده اند تسلیم نمیشوند و میجنگند.  اینکه چرا با وجود زمینه ها مساعدی که بعد از برجام برای اعتراض بوجود آمده است، این اعتراض از محدوده این یا ان کارخانه و مراکز تولیدی فراتر نمی رود و جنبش های اجتماعی معترض به جمهوری اسلامی و شرایط غیر انسانی که در همه عرصه ها به جامعه ایران تحمیل کرده با خواست های روشن دست به اعتراض نمی زنند، باید در کنارسرکوب به عامل باز دارنده دیگری نیز اشاره کرد.

 گذشته از سرکوب و شیوه های وحشیانه ای که جمهوری اسلامی برای مرعوب کردن جامعه به آن متوسل میشود، عامل دیگری نیز عمل میکند.  شکست خیزش های مردمی برای آزادی و رفا اجتماعی در خاورمیانه تاثیر منفی و نسبتا ماندگاری بر منطقه و ایران گذاشته است. خیزش های که در بهترین حالت نتیجه اش مصر است که مردم هزینه زیادی را برای کنار زدن دو دیکتاتور “مبارک و مرسی” پرداخت کردند و نهایتا دیکتاتور سومی جای آن‌ها را گرفت. بقیه کشورها نظیر سوریه، لیبی، یمن و عراق هم خشت رو خشتشان باقی نمانده و نه تنها امنیتی وجود ندارد، بلکه جای برای زندگی در این کشورها باقی نمانده است، این تجربه منفی در کنار سرکوب، سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی را به تاخیر انداخته است. جمهوری اسلامی نیز برای بقای خود در کنار سرکوب هر روز این سناریو را در مقابل مردم میگیرد و تلاش میکند مردم را بترساند تا به همین وضعیت فلاکت بار قناعت کنند. با وجود این مردم میدانند که جمهوری اسلامی یک پای اصلی در ایجاد سناریو سیاه امروز عراق و سوریه است و اگر روزی سناریو سیاهی در ایران اتفاق بیافتد یک عامل اصلی در ایجاد آن رژیم ایران است. بنابراین برای جلوگیری از سناریو سوریه و عراق در ایران باید قبل از هر چیز جمهوری اسلامی را به شیوه انقلابی سرنگون کرد.

 امروز با گذشت یک سال از برجام، جمهوری اسلامی در موقعیتی قرار دارد که نه قادر است آمریکا و غرب را بطور همه جانبه همراهی کند و نه پاسخی برای اوضاع اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دارد. درگیری و تنش جناح ها نیز هر روز حادتر میشود، رژیم توانایی حل و فصل بحران حکومتی را ندارد و بهانه تحریم و جنگ را نیز از دست داده است. این شرایط فرصت مناسبی برای کارگران، زنان، جوانان، کمونیست ها و صف آزادیخواهی و برابری طلبی ایجاد کرده است که خود را متشکل نمایند و توازن قوا را به نفع خود تغییر دهند و خود را برای یک نبرد همه جانبه با جمهوری اسلامی آماده کنند.

2016/07/21

.