علی مطهری-جمهوری اسلامی مسبب اصلی بحران بیکاری

جمهوری اسلامی مسبب اصلی بحران بیکاری

علی مطهری

بیکاری عارضه نظام سرمایه داری و یکی از اجزاء تفکیک ناپذیر آن است. مکانیسم تولید سرمایه داری بطور اتومات بخشی از کارگران را از پروسه تولید خارج میکند و به نیروی ذخیره کار تبدیل می نماید و مدام این نیروی میلیونی را به مثابه تهدید، بالای سر کارگر شاغل نگه میدارد تا بگویند اگر تکان بخوری و وظایف محوله را خوب انجام ندهی به این سرنوشت دچار میشوید. دوره های که جوامع سرمایه داری با بحران روبرو میشوند نرخ بیکاری بالا میرود و اخراج و بیکار سازی شکل گسترده تری بخود میگیرد. در کشورهای غربی نرم ها و ارزشهای انسانی معین و پذیرفته شده ای به دولت های سرمایداری تحمیل شده است و کارگران در ایام بیکاری بیمه بیکاری در یافت میکنند و از حداقلی از زندگی و خدمات اجتماعی بر خوردارند. اما در جوامعی مثل ایران از این نرم ها و حداقلها هم خبری نیست و کارگران بیکار هیچ آینده روشنی پیش روی خود نمی بینند و جزو بخش تحقیر شده جامعه محسوب میشوند. در ایران تحت حکومت جنایتکار اسلامی، که از همان روز اول با بحران اقتصادی و سیاسی متولد شد، میلیون ها کارگر بیکار و جوان آماده به کار وجود دارد که نه بیمه بیکاری در یافت میکنند و نه از حداقلی از امکانات و خدمات اجتماعی برخوردارند. حتی در زندگی خصوصی نیز بطور مدام مورد تعرض مزدوان رژیم قرار دارند و این پدیده بیکاری را پیچیده تر کرده است. شرایط حاکم بر ایران نیروی بیکار جامعه و خانواده آنها را در معرض انواع آسیب های اجتماعی قرار داده است، و صدها هزار جوان آماده بکار را که آینده روشنی در مقابل خود نمی بینند به طعمه باندهای مواد مخدر تبدیل کرده و به سمت اعتیاد کشیده است. اکثریت کودکان خیابانی به خانواده های کارگران بیکاری تعلق دارند که برای لقمه نانی روی سفره بیرونقشان مجبور به کارهای سخت و یا دستفروشی شده اند و از تحصیل، بازی و نشاط دوران کودکی محروم هستند.

بیکاری محصول عملکرد جبری سرمایه است. این معضل در ردیف سایر نارسایی های دیگر جامعه سرمایه داری قرار دارد که هر روز بخش مهمی از جامعه را به ورطه فلاکت اقتصادی سوق میدهد و با مشکلات متعددی اجتماعی روبرو میسازد. در جامعه سرمایه داری کارگر ناچار از فروش نیروی کارش به صاحبان سرمایه است. کار در چنین جوامعی تنها سرمایه کارگر است و اگر کارگر از امنیت شغلی برخوردار نباشد، خطر اخراج و بیکار سازی همیشه او را تهدید میکند و تعادل زندگیش به هم میخورد. امنیت شغلی یعنی به صرف اینکه کسی آماده به کار است، زندگی اش تامین باشد.

نرخ بیکاری در ایران سرعت بالای دارد و افزایش سالانه صف بیکاران ابعاد وسیعی بخود گرفته است. طبق آمارهای متفاوت 6 تا  10 میلیون بیکار در جامعه ایران وجود دارد و ضریب افزایش سالانه بیکاری بنا به گفته مسئولین دولتی بیش از پنج و نیم در صد و منابع غیر دولتی حدود هفت تا نه درصد می باشد، تازه این در بر گیرنده زنان خانه دار و افرادی که فقط یک تا دو ساعت در روز کار دارند نمی باشد. (کسانی که یک ساعت کار در روز داشته باشند در جمهوری اسلامی شاغل محسوب میشوند.) قطعا این آمار در کشوری که حکومتش بر مبنای سرکوب، فریب، دروغ و انکار واقعیت استوار است، نمیتواند درست باشد و تعداد بیکاران به مراتب از آمار و ارقام دولتی بیشتر است. اخراج و بیکار سازی های وسیع و گسترده در سطح واحدهای تولیدی و کارخانه ها، و وجود میلیون ها جوان تحصیل کرده و آماده بکار، غیر واقعی بودن آمار دولتی را عیان میکند، نرخ بالای بیکاری شرایط زیستی خانواده های کارگری را با خطر جدی روبرو کرده جامعه ایران جزو آن دسته از جوامع سرمایه داری است که حکومتش گوچکترین مسئولیت در قبال ایجاد امنیت شغلی کارگران و سایر اقشار کم در آمد جامعه به عهده نگرفته و دست کارفرما با حمایت دولت برای اخراج و بیکارسازی باز است. دوران بیکاری در جامعه ایران از سخت ترین اوقات زندگی کارگران محسوب میشود. کارگر در چنین شرایطی دستش به جایی جهت تامین معاش خود وخانواده اش بند نیست، در نتیجه خود و خانوده اش با فقر و گرسنگی روبرو میشوند.

با رشد تصاعدی نرخ بیکاری در آمد شهروندان بیشتری پائین آمده و فقر در جامعه بیشتر گسترش یافته است. فاجعه ای که امروز شرایط زیستی مردم ایران را با خطر جدی روبرو کرده و تاثیرات مخرب و مستمر آن مشکلات بی شماری را تولید کرده است. بیکاری گذشته از تولید فقر شدید اقتصادی در ایران، مولد اعتیاد، بی خانمانی، تن فروشی و فحشا، بیسوادی، و رشد لومپنیزم ، ناامنی و جرایم اجتماعی بسیاری است که بخشی از جامعه ایران را به تباهی کشانیده است. مسئله بیکاری در نظام اسلامی ایران تنها یک معضل اجتماعی نیست که با فاکت سراغ اثبات آن رفت، بلکه یک بحران وسیع اجتماعی است که بیش از ده میلیون انسان را با فلاکت اقتصادی روبرو کرده و بخشی وسیعی از مردم را به انحطاط و تباهی کشانیده است. دولت اسلامی و صاحبان سرمایه بیکار سازی کارگران را به بهانه نوسان در بازار، افت تولید و کاهش سود در سطح گسترده ای بدستور رانده اند . افت تولید، کاهش سود و بسته شدن کارخانه ها و مراکز تولیدی چه در اثر بحران و چه در اثر بکارگیری تکنیک قدیمی و ماشین الات فرسوده، ربطی به کارگران ندارد، بلکه اموراتی هستند مربوط به دولت و صاحبان سرمایه. تاوان آنرا کارگران نباید بپردازند.

واقعیت این است که بیکاری، سطح نازل دستمزد ها، تورم و گرانی بی سابقه و عدم پرداخت حقوق معوقه صدها هزار کارگر در ایران، طبقه کارگر را از رمق انداخته و به سمت استیصال برده است. نباید اجازه داد وضعیت فعلی را بخصوصیت دائمی زندگی کارگران و به نرم جامعه تبدیل نمایند، باید متشکل شد و جلو این اتفاق را گرفت. باید سیاست در انتظار نگاه داشتن جامعه را با سازمان دادن صف طبقاتی خود در هم شکنیم.

دولت روحانی با عوام فریبی از ایجاد فرصت های شغلی جدید و کاهش نرخ بیکاری با ورود سرمایه های خارجی صحبت میکند و در صدد است باز هم کارگران بیکار را به صبر و انتظار بیشتری دعوت نماید. میخواهد از این طریق شانه از زیر بار مسئولیت اوضاع نگران کننده کارگران بیکار خالی نماید. رهبران و پیشروان کارگران ماهیت رژیم مرتجع اسلامی سرمایه را می شناسند و با عوام فریبی های این دولت جنایت کار که خودش عامل اصلی بیکاری چندین میلیونی کارگران میباشد، آشنا هستند. و با اتحاد و همبستگی خود و تبدیل خواست بیمه بیکاری مکفی به گفتمان روز کارگران و گام برداشتن و سازمان دادن مبارزه ای گسترده در راستای متحقق کردن آن، سفسطه های غلط انداز جانیان مدافع سرمایه را بر ملا خواهند کرد.

تامین یک زندگی مرفه حق هر انسانی است. جمهوری اسلامی ایران آئینه تمام قد تناقض و وارونگی جامعه سرمایه داری است. آفریننده گان ثروت و نعمت جامعه، نه تنها به بخش کوچکی از این ثروت دسترسی ندارند و جزوه محروم ترین ها هستند، بلکه هر روز نیز در اثر اخراج و بیکاری سازی از همین دستمزد ناچیز هم محروم میشوند. برای رهایی از این شرایط و ریشه کن کردن بیکاری باید متشکل شد و جمهوری اسلامی را که بزرگترین مانع است، از سر راه جامعه برداشت.

2016/07/01