علی مرادی (علی برقی) – پیروزی کارگران در گرو مبارزه و اتحاد: یك تجربه

پیروزی کارگران در گرو مبارزه و اتحاد: یك تجربه

علی مرادی (علی برقی)

اول مه برای من هرسال یادآور خاطره ٢٠ روز مبارزه و اعتراض و اعتصاب فراموش نشدنی در چند سال پیش در كارخانه صنعتی معدنی پارس وابسته به صنایع گسترش است كه من در آن زمان در ان كار میكردم. روزی که توام بود با شروع ٢٠ روز اعتراض واعتصاب متحدانه كارگران و نهایتا به زانو درآوردن کارفرمایان این کارخانه و بسیاری تجارب دیگر. جریان ازین قرار بود كه چند ماهی گذشته بود و از دستمزد ها خبری نبود. هر روز در رستوران کارخانه از گوشه وکنار نوای اعتراضات خاموش به گوش میرسید. اوایل اردیبهشت ماه بود که چند نفری تصمیم گرفتیم که به بهانه نزدیکی اول مه روز کارگر تدارک یک تجمع را در غذا خوری کارخانه بدهیم. مقدمات این کار را طوری فراهم آودیم که اول با جشن شروع کنیم و در ادامه طوری برنامه را پیش ببریم که همگی اعلام اعتصاب کنیم. روز کارگر فرا رسید و تمام کارگران و حتی کارمندان بخشهایی که در کارخانه مستقر بودند به سالن رستوران آمدند مدیر کارخانه آمده بود که مثلا به کارگران تبریک بگوید که از میان جمع یک کارگر به حالت تمسخر سئوال کرد شما که تبریک میگویید آیا کسی در این روز متولد شده است؟! و بعد ادامه داد شما لازم نیست تبریک بگویید لطفا مزدمان که ماهها است پرداخت نشده را پرداخت کنید. و سخنانی در این راستا.

هفت ماه بود که حقوق ماهیانه کارگران داده نشده بود و هر ماه مقدار ناچیزی به صورت علی الحساب پرداخت میشد. و هر ماه به بهانه های مختلف اینکه کارخانه دارد ورشکست میشود کارگران را سرگرم کرده و ساکت نگاه میداشتند. بدلیل پراکندگی کارگران بواسطه شرایط شغلی. تقریبا سخت بود که کارگران بتوانند تبادل نظر و یا گفتگویی داشته باشند. و آن اتحاد اتفاق نظری که بتوانند در یک جا و یک زمان جمع شوند و درمورد این مشکل مشترک به نتیجه مطلوب برسند را نداشتند. این روز بهانه ای شد برای این تجمع.
روز جهانی کارگران آغاز یک تحصن ٢٠ روزه بود و این روز توانست این اتحاد را بین کارگران کارخانه بوجود بیاورد.
مراسم از ظهر شروع و تا پایان همان روز ادامه یافت در طول روز برای بعضی از کارگران بدرستی روز کارگر روز مجهولی بود و در همان جمع خیلی ها سئوالاتی در مورد پیدایش این روز میکردند و بعضا پاسخهایی درمیان جمع به صورت عموم داده میشد. کم کم جو بسیار پخته تر میشد. شور عجیبی رستوران کارخانه را گرفته بود. گفته شد که کارگران در گذشته ساعتها بیشتر از هشت ساعت کار میکردند و ما این زمان هشت ساعت کار را مدیون اعتراضات کارگران در آمریکا هستیم. و خونها داده شده تا بتوانیم کاهش ساعت کار را رسماٌ در دنیا داشته باشیم. والبته حق ما بیشتر است ولی داده نمیشود. ووووو صحبت میشد. صحبت هایی که فکر کنم تا آن روز در هیچ جمعی (منظورم آن دوره هاست) شنیده نمیشد. آن روز چندین بار سوت کار زده شد اما کسی توجهی نکرد. در پایان ساعت کاری کارگران به اتفاق تصمیم گرفتند که فردا بعد از رختکن با لباس کار به رستوران آمده و اعلام تحصن کنند.
روز دوم آغازشد چند ساعتی گپ در مورد اینکه چطور شروع و از کجا و چگونه پیش ببرند در میان کارگران اختلاف سلیقه هائی بود که چگونه نشستن و اعتراض را شروع کرده تا بتوانند نتیجه مطلوبی از این حرکت بدست آورند. در مورد اشکالات و کمبود هایی که در کارخانه بود صحبت شد و فرموله کردنشان با هم به توافق رسیدیم و این که خواسته ها در حول مسایل صنفی مطرح شوند تا بهانه دست کسی داده نشود. بهرحال آغاز خیلی خوبی شد. از طرف مدیریت به کارگران اخطار داده شد که رستوران را ترک کرده و به محل کارهایشان برگردند. اما توجهی به این اخطارها نشد. کارگران خواستار این شدند که مدیر کارخانه به داخل سالن بیاید و توضیح بدهد. اما از طرف مدیریت عکس ا لعملی نشان داده نشد تا روز دوم هم سپری شد.
روز سوم ا نگار که محل کار به رستوران منتقل شده است کارگران مشتاقانه بعد از تعویض لباس یك راست به محل غذا خوری آمدند. در این روز یک سری خواسته ها را مشخص كردیم و همه جمع از این خواسته ها حمایت کردند.
خواسته هایمان اینها بودند:
١- دستمزد های عقب افتاده ما فوراً پرداخت شود.
٢- مدیر تولید که یک فرد ضد کارگر است از سمتش عزل شود.
٣- حمام های کار خانه تعمیر و درب و پنجره شکسته تعویض گردد.
٤- سود ویژه کارگران پرداخت شود.
٥- کارگران از لوازم ایمنی استانداردی برخوردار شوند.
٦- طرح قرار داد سه ماه ملغی شود ( این طرح مربوط به آن دسته از کارگرانی بود که بصورت سه ماهه قرارداد کاری داشتند و کارفرما آنها را در انتهای دو ماه وبیست و نه روز اخراج می کرد و همین امر یعنی امضا این قرار داد آنها را از حق کوچکترین اعتراضی محروم میکرد)
تحصن درچند روز متوالی ادامه یافت. هر روز کارگران مصمم تر برای رسیدن به مطالبات خود پا می فشردند.
بعد از چند روز بالاخره گرچه تمامی خواسته ها عینا گرفته نشد ولی کارفرما به بیشترینش تن داد. در این تحصن هر چند کارگران کاملا به موفقیت نرسیدند ولی این حرکت باعث شد کارگران یک پارچه و متحد شوند و از این تحصن درسهای زیادی بیآموزند. و نتیجه اتحاد و مبارزه را عملا تجربه کنند. در طول مدت تحصن از طرف مدیریت کارخانه و سازمان صنایع گسترش نوسازی توصیه شد که تحصن را شکسته وبه سر کارها برگردند. در مواقعی هم تهدید کردند که اگر اعتصاب را خاتمه ندهند چنین وچنان می کنند و این کار را تضعیف دولت قلمداد و چوب لای چرخ دولت گذاشتن شمردند. این اعتصاب ٢٠ روز ادامه داشت و کارگران پنج ماه از حقوق های عقب افتاده خود را دریافت کردند. و مدیر تولید هم استعفا داد و حمام ها باز سازی شد و قول پرداخت سود ویژه هم داده شد. کمی هم استاندارد های ایمنی بهبود پیدا كرد. اما دستاوردهای ما فقط اینها نبود. این پیروزی و حرکت اعتراضی باعث شد که فضای كارخانه عوض شود. کارگران از روحیات بهتری برخوردار شدند. روابط نزدیكتر و دوستانه تر شد. در طول این مدت تعداد زیادی از خواسته ها را مجبور شدند عملی كنند. و این در گرو همان فشارهایی بود که با اتحاد و استقامت كارگران بدست آمده بود.
پیامد های این وقایع پایان نیافت و کارفرمایان ضربه کارگران را البته بی جواب نگذاشتند و بعد از فرو کش شدن این اعتصاب در طی چند ماه بعد ٤ کارگر و خود من را به بهانه های مختلف باز خرید و اخراج کردند.
اما در مقطع ٢٠ روز تحصن مهم این بود که نتوانستند با ترفند های گوناگون این جوشش و همدلی کارگران را خاموش کنند. و این نتیجه یک اتحاد و همبستگی بین کارگران بود که توانستند به حقوقهای عقب افتاده خودشان برسند.
زنده باد اتحاد و همبستگی جهانی گارگران. زنده باد اول مه روز جهانی کارگران.

آپریل ٢٠٠٧