علی جوادی نقش مذهب در آلترناتیو راست بورژوایی

نقش مذهب در آلترناتیو راست بورژوایی
علی جوادی
در قسمت قبل به مساله شاخصهای یک انتخاب سرنوشت ساز و آلترناتیوهای دو اردوی چپ و راست جامعه در عرصه اقتصادی و همچنین جایگاه برابری انسانها در آلترناتیو راست اشاره شد. در این بخش به مساله جایگاه و نقش مذهب و سلطنت در این آلترناتیو می پردازیم.
اما پیش از آن بر کلیاتی باید تاکید کرد. کل کارنامه اقتصادی حکومت اسلامی برای مردم چیزی جز فقر و فلاکت و تبعیض نابرابری و زن ستیزی و خفقان و اعدام نبوده است. رژیم اسلامی در کلیت اقتصادی خود یک پروژه شکست خورده است. از نظر اقتصادی در بن بست و بحران همه جانبه ای بسر میبرد. از نظر سیاسی عمر خود را کرده است و مردم حکم به سرنگونی اش داده اند. از نظر فرهنگی رو در روی جامعه ای قرار دارد که اسلامی نیست و برعلیه اسلام و مذهب بپاخواسته است. حکومت اسلامی در یک بن بست همه جانبه قرار دارد. راه حلی ندارد. هر راه حل اقتصادی٬ سیاسی و فرهنگی در گرو سرنگونی رژیم اسلامی و تعیین تکلیف با اسلام سیاسی در ایران و منطقه است. اما پیام آلترناتیو راست برای آینده جامعه و مردم در زمینه مذهب چیست؟
مذهب همواره یکی رکن و ابزار اصلی حاکمیت سیاسی در دوران معاصر ایران و در دوران حکومت سلطنتی بوده است. در واقع باید گفت در تاریخ گذشته سیاسی ایران مذهب و سلطنت دو روی سکه حاکمیت طبقات مرتجع بوده اند. شاه همواره “سایه خدا” بوده است. سلطنت و شاه نیز مشروعیت حکومت و استبداد مطلقه شان را از خدا و “نمایندگان خدا بر روی زمین” یعنی از آخوندها دریافت کرده است. در قانون اساسی دوران شاه٬ “روحانیون” حق وتو قوانین را حقوقا در اختیار داشتند و قوانین جامعه باید از تائید آنها میگذشت. اما بورژوازی راست و پروغربی اکنون پس از ۳۳ سال حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی بعضا مدعی سکولاریسم و مدعی جدایی دین از دولت است. در عین حال عمیقا نگران حفظ نفوذ و سلطه مذهب در جامعه اند. رضا پهلوی یکی از چهره های این صف در بیانیه ١۴ ماده ای خود میگوید:
“مذهب در تحکیم مبانی اخلاقی جامعه نقش دیرینه و ضروری خود را ایفا خواهد کرد٬ و روحانیت اصیل به انجام رسالت اخلاقی و معنوی خویش و ترمیم آسیبهایی که در رژیم جمهوری اسلامی به مبانی و اعتقادات مذهبی مردم ایران وارد آمده است برخواهد خاست.”
نقش صنعت مذهب و تلاشهای دستگاه مذهب برای مطیع کردن جامعه در این آلترناتیو کاملا روشن است. در واقع این جنبش نگران کم اثر شدن کاربرد مذهب در خدمت اهدافش برای قدرت گیری و حفظ قدرت است. در همان حال که ادعای سکولاریسم دارند در همان حال هم نگران طرد باورهای خرافی و جاهلانه و ضد انسانی مذهب از اذهان جامعه هستند؟! از نقطه نظر این جریان باید هیولای “روحانیت” را به جان مردم انداخت تا “آسیبهای وارده” را ترمیم کنند. نگران ضرباتی هستند که جنبش سکولاریستی و آزادیخواهانه و خلاصی از مذهب و سنت و عقب ماندگی به باورهای مذهبی و خرافی وارد کرده است. از این رو این جریان در ضدیت با تلاش جامعه برای خلاصی فرهنگی و خلاصی از شر مذهب است. از نقطه نظر اینها حکومت اسلامی باید کنار زده شود٬ اما اسلام و مذهب در جامعه و بعضا در حکومت میتواند و باید نقش داشته باشد. مذهب برای این جریان راست اهرمی است در کنترل و انقیاد مردم. باید همچنان در خدمت سرمایه و آلترناتیو این جریانات انجام وظیفه کند. مضحک است یک ایراد این جریان به حکومت اسلامی این است که عملکردش منجر به “سست” شدن پایه های اعتقادات مذهبی مردم در جامعه شده است.
البته چنین نگرشی مختص جریان متعدد طرفدار سلطنت یا مشروطه خواه نیست. بلکه اساسا همه شاخه های جنبش راست بورژوایی اینگونه به مذهب و نقش این صنعت مخرب و آدمکش در آلترناتیوشان نگاه میکنند. مذهب عصای دست این جنبش ارتجاعی است. اما چرا؟ چرا نمیتوانند و نمیخواهند با مذهب قطع رابطه کنند؟
واقعیت این است که سرمایه داری در ایران تاریخا به نفوذ مذهب در جامعه متکی بوده است. این جریان به این نیاز واقعی واقفند. این امر هم تصادفی نیست. حکومتی که باید استبداد و دیکتاتوری را ابقاء کند٬ باید کارگر را خاموش کند و جلوی تحرک کمونیسم و آزادیخواهی را سد کند بدون تعارف نیازمند قدرت مخرب مذهب در این چهارچوب است. باید در عین حال کاری کرد که جامعه به این وضعیت بعضا و یا بخشا با “رضای خاطر” تن دهد. از این رو مذهب نقش کلیدی در این آلترناتیو ایفا میکند. این جریانات میدانند که سرمایه و حکومت استبدادی سرمایه در ایران برای گردش و سودآوری و بقاء نیازمند آخوند و دستگاه کثیف مذهب است. آگاهند که وجود دستگاه خرافی آخوند در کنار حاکمیت این جریانات همان نقشی را در به بند کشیدن و اسارت کارگر و جامعه ایفا میکند که توپ و تانک و ارتش تلویزیون دولتی شان ایفا میکند. مذهب همانند سرنیزه ارتش و چماق پاسدار ابزاری کشنده و موثر برای این آلترناتیو در فردای رویاهایشان است. به مذهب برای خفه کردن هر نوع توقع و اعتراض کارگری و آزادیخواهانه و مترقی نیازمندند. مذهب زهری است که این جریانات هم بدان نیاز دارند. مذهب خفه میکند٬ ناکار میکند٬ تحمیق میکند تا حکومت پرو غربی سرمایه به سودآوری بپردازد. بعلاوه مذهب اصولا بقای تاکنونی خود را نیز مدیون همین نقش تاریخی اش است. هر نیرویی در راس چنین سیستمی حتی اگر در خلوت خودش به “ریش آخوند بخندد” و به مزخرفات آخوند و مذهب اعتقاد چندانی نداشته باشد و یا خودش شخصا حاضر نباشد فرزندانش زیر دست و پای این جانوران معیوب و ناقص شوند٬ به نیروی حماقت آفرین مذهب بمثابه بخشی از ارتش میلیونی جهل و عقب ماندگی محتاج است. و این یک نیاز پایه ای مذهب در سیستم سرمایه داری در ایران است. حضور و نفوذ مذهب در جامعه و تحرک دستگاه مافیایی مذهب یک عنصر ضروری حاکمیتشان است. از این رو است که وقیحانه حساب اسلام را از حکومت اسلامی جدا میکنند. و جایگاه ویژه و اساسی برای مذهب در آینده باز میکنند.
این آلترناتیو مجبور است که با آخوند و مذهب سازش کند. آخوند خوب و بد و مذهب خوب و بد کند. مجبور است که مردم را به زیر دست و پایه دستگاه مافیایی مذهب بفرستد تا له شوند و کار کنند و استثمار شوند. بی دلیل نیست که در دستگاه فکری و عقیدتی این جنبش کلا آخوند شخصیتی والا و محترم است. و خداوند سر دسته این اوباش عوامفریب و چاقوکش قرار است که “نگهدار ایران” باشد.
اما هر تحول آزادیخواهانه در ایران دارای جوهری شدیدا ضد مذهبی٬ ضد عقب ماندگی و ضد جهل و تعصبات ذاتی و ناشی از آن دارد. از این رو تلاش این نیروها از امروز در ضدیت و رو در روی تلاش میلیونها جوان و زن و مرد برابری طلب و کلا تلاش جامعه برای خلاصی از شر صنعت مذهب و تعیین تکلیف قطعی با دستگاه مذهب قرار دارد. آینده ای که این جریان به جامعه وعده میدهد ادامه گذشته است. ادامه نوعی دیگر از دخالت مذهب در شئونات زندگی مردم است.
http://www.hekmatist.org/index.php
٢٧ مارس ٢٠١٣