عبدل گلپریان -مادر فرزاد کمانگر جواب دندانشکنی به نوریزاد داد

مادر فرزاد کمانگر جواب دندانشکنی به نوریزاد داد

عبدل گلپریان
محمد نوریزاد روز شنبه به شهر کامیاران برای دیدار با دایه سلطنه مادر فرزاد کمانگر می رود اما دایه سلطنه مانع از ورود او به خانه اش می شود و با این حرکت و بنمایندگی از سوی همه مادران رنج دیده که حتی از گور فرزندانشان بی خبرند پاسخ دندان شکنی به نوریزاد می دهد. حضور این مهره سوخته رژیم اسلامی در این مکانها قبل از هر چیز توهین به شعور مردم و خانواده های داغدیده در شهرهای کردستان است. ایشان اخیرا بعد از قهر کردن از پدر بزرگوارش به این شهر و آن شهر سفر کرده و در برخی از شهرهای کردستان تحت عنوان “سفر صلح و دوستی” مشغول شده است. به مزار عزیزان مردم “احسن و شهریار ناهید” در سنندج و دیدار با خانواده شیرکو معارفی و خانواده کردپور رفته است. زمانیکه شهریار و احسن ناهید و دهها و صدها انسان دیگر در شهرهای کردستان توسط جلادان حکومت تازه بقدرت رسیده خمینی اعدام شدند، نوریزاد با تمام قدرت مشغول تحکیم پایه های این نظام جهنمی بود. این مهره حکومت اسلامی زمانی که فرزاد کمانگر و یارانش توسط جانیان اسلامی اعدام شدند هنوز اصلاح طلب هم تشریف نداشت و همچنان سرگرم قلم زدن و در تدارک نمایش تلویزیونی برای خامنه ای و جمهوری اسلامی و توجیه جنایات این حکومت بود.

محمد نوریزاد از نویسندگان روزنامه کیهان شریعتمداری و تا سال 88 از طرفداران پرو پا قرض خامنه ای بوده است از سال 88 به بعد به صف اصلاح طلبان می پیوندد. بدلیل صفوف متشتت جریان اصلاح طلبی، ایشان بطور فردی ناچار به نامه نگاری خطاب به ولی فقیه می شود که متعاقب آن همچون بقیه طیف اصلاح طلب به زندان می افتد. در نامه هایش خطاب به خامنه ای او را پدر بزرگوار می نامد و از او می خواهد که مانع از اعمال افراد خودسری شود که چهره نظام اسلامی را لکه دار می کنند. بخش دیگری از انتظارات و درد دل کردن نوریزاد با پدر بزرگوارش و برای جلوگیری از لکه دار شدن چهره نظام اسلامی، مخالفت او با افرادی چون حداد عادل، سعید مرتضوی، حسین شریعتمداری، صادق محصولی، محمد جواد لاریجانی، و محمد حسین صفار هرندی است.

نوریزاد پس از دستگیری نامه چهارم خود را منتشر می کند. در بخشی از این نامه خطاب به خامنه ای می نویسد: “از جنابعالی به عنوان رهبری فهیم و آگاه اسم برده‌ام. و از رهبر گله کرده بود که چرا مثل موسوی و کروبی و خاتمی به عیادت خانواده‌اش نرفته و قدر حمایت‌های گذشته او از رهبری را ندانسته‌است: در ادامه این نامه نوریزاد از رهبرش انتظار دارد که او را اینگونه که خود علاقمند است مورد خطاب قرار دهد: «فلانی -نوری‌زاد- درست در روزهای بحرانی، با برنامه‌های تلویزیونی‌اش، با نوشته‌هایش، برای من رهبر که در معرض تهاجمات طوفانی این و آن قرار گرفته بودم، به میان آمد و از من سخت جانبداری کرد.” ( خط تاکید از من است )

این گوشه هایی از جان نثاری های نوریزاد در پیشگاه ولی فقیه و نظام اسلامی اش است. ایشان معتقد است که افراد خودسر چهره نظام را لکه دار کرده اند و همزمان خورده حسابهای خود با تنی چند از دزدان و دیگر سرکوبگران حکومتی را با پدر بزرگوارش در میان می گذارد. عبارت نیروهای خودسر که در میان مهره های رژیم و اینجا از سوی نوریزاد بکار برده می شود اوج نیت خالصانه این جماعت به کل نظام اسلامی را بیان می کند. نوریزاد با عوامفریبی این توهم را القا می کند که نظام و پدر بزرگوارش بدون عیب و نقص دارند کارشان را می کنند و این تعدادی خودسر هستند که نظام را لکه دار کرده اند. خود ایشان با قلم زنی در روزنامه کیهان که معرف خاص و عام است و همچنین بقول خودش “در روزهای بحرانی، با برنامه های تلویزیونی اش، با نوشته هایش که رهبر و نظام در معرض تهاجمات طوفانی قرار گرفته بودند به میدان آمد و سخت از آنها حمایت کرد.”

دورانی که نوریزاد سخت در دفاع از رهبری و نظام اسلامی در روزنامه کیهان می نوشت و برنامه های تلویزیونی را در مقابل تهاجمات طوفانی تدارک می دید، دم و دستگاه حکومت اسلامی به فرمان رهبری، مشغول قتل و کشتار جوانان و عزیزان مردم در زندانها بود و نوریزاد نیز با نوشته ها و با برنامه های تلویزیونی اش به تحمیق مردم و رواج چرندیات اسلامی سرگرم و با تئوریزه کردن و به تصویر کشیدن برنامه های تلویزیونی، این ماشین قتل و کشتار را روغن کاری می کرد. ابزار سرکوب جوانان، زنان، زندانیان و مردم تنها شلاق، شکنجه، طناب دار، تفنگ و هفت تیر نیست بلکه برنامه های تلویزیونی و نوشته های هر شماره ایشان و خیل نویسندگان مرتجع در روزنامه کیهان و برای تحکیم و تداوم عمر این رژیم جهل و جنایت طراحی و ساخته و پرداخته شده است.

اگر نوریزاد و افراد هم مسلک او دچار عذاب وجدان شده اند لازمه اش این است در مقابل مردم به آنچه که در طول حاکمیت رژیم و برای تحکیم و تداوم عمر این هیولای آدمکش انجام داده اند و در آن سهیم بوده اند اعتراف کنند و از مردم علنا و رسما معذرتخواهی کنند. لازمه اش این است آنچه را که برای استحکام این رژیم از خود دریغ نکرده اند را در پیشگاه مردم بیان کنند. این حداقل کاری است که نوریزاد و امثال او می توانند بکنند. آنگاه واکنش و قضاوت در برابر چنین اعترافاتی را به مردمی که عذاب 34 سال فقر، تباهی اعتیاد، تن فروشی، کودکان خیابانی، آدم کشی، زندان، جنایت، شکنجه و اعدام، را بر وجود خود لمس کرده اند باید واگذار کرد.

ما اینها را خوب می شناسیم. بویژه مردم داغدیده و عذاب کشیده کردستان، خانواده شهریار و احسن ناهید، خانواده کمانگرها و خانواده های دهها و صدها اعدامی دیگر در کردستان و دیگر شهرهای ایران که به فرمان خمینی، خلخالی، دم و دستگاه پدر بزرگوار نوریزاد و مابقی قاتلان اسلامی بقتل رسیدند، اجازه نخواهیم داد که رانده شدگان از این حکومت همچنان برای نظام اسلامی در بن بست گیر کرده شان عمر بخرند.
22 نوامبر 2013