عبدالله صالح مصر دیکتاتور کوچک و آرزوهای بزرگ!

مصر دیکتاتور کوچک و آرزوهای بزرگ!
طولی نکشید که محمد مرسی دیکتاتور کوچک اخوان المسلمین در بحبوبه شوق ناشی از پیروزی شبه دیپلماتیک در آتش بس جنگ وحشیانه دولت اسرائیل بر سر مردم بی دفاع غزه که علاوه بر حمله اسرائیل زیر فشار جنبش حماس نیز هستند، دست خود و اعوانش را رو کرد. مرسی پس از هبهبه و کبکبه فراوانی که از جانب آمریکا و غرب نثارش گردید، هدف خود و اطرافیانش را که عبارت از تسخیر قدرت و حرکت در جهت اهداف بزرگتر که رؤیای تشکیل ” دولت خلافت اسلامی” را در خود نهان دارد، آشکار نمود.رؤیایی که از آغاز تشکیل اخوان در سال 1928 در شهر اسماعیلیه مصر توسط (حسن البنا )که خود شاگرد (محمد رشید رضا) بوده تعقیب نموده اند. محمد رشید رضا در اثری به نام ( الخلافة و الامامة العظمی) با صراحت کامل از تشکیل چنین دولتی سخن گفته است. بدون تردید تشکیل چنین دولتی در گرو دو پایه اصلی است: قدرت سیاسی و توان مالی. بعداً به این موضوع بر می گردم.
نزد تمام افرادی که تحولات مصر را تعقیب می کنند روشن است که اخوان المسلمین پس از اینکه از پیروزی انقلاب توسط جوانان مصر اعم از زن و مرد و نیروهای انقلابی و سوسیالیست اطمینان یافتند، خود را به انقلاب آویزان نمودند. در همین راستا پس از انقلاب زیر چتر نیروهای مسلح خزیدند و پس از سقوط مبارک از ارتش حمایت نمودند. شرکت آنها در انقلاب فقط به منظور تسخیر قدرت سیاسی بود و نه برای تحقق اهداف انقلاب. انقلابی که به قیمت قربانی شدن صدها تن برای رهایی از چنگال دیکتاتوری که چندین دهه حکمرانی می کرد تمام شد. اخوان المسلمین برای تعقیب اهداف خود در انقلاب وارد شد و در انتخابات ریاست جمهوری نیز شرکت نمود. در این انتخابات چنانچه احمد شفیق رقیب اصلی مسری نمی گشت، هرگز و ،علیرغم آرای اندک، پیروزی بدست نمی آورد، زیرا شفیق یکی از نخست وزیران دوران مبارک بود و مردم به هیچ وجه نمی خواستند مزدوران رژیم سرنگون شده را به قدرت برگردانند. امروزه شاهدیم که بخش اعظم مدعیان اخوان در رسانه ها از این دم می زنند که مرسی از صندوقهای رأی بقدرت رسیده و رکن اصلی بازی ” دموکراسی” آرای انتخاباتی است! که باید اقلیت تن به گردن اکثریت نهد. و از این مجرا انقلابیون مصر را به انتقاد می کشند که گویا به ” بازی دموکراسی” احترام نمی گذارند، دقیقاً مانند همسنگر خود ـ حماس ـ که به هنگام پیروزی چند سال پیش در انتخابات همان نقد را به تشکیلات فتح وارد می نمودند. نزد آنان دموکراسی به معنی دیکتاتوری اکثریت است! سیستم دموکراسی با همه محدودیات خود به مثابه یک سیستم بورژوایی که در غرب در آخرین مدل خود عرضه می شود، بسته ای است که از هم تفکیک نمی شود. در غرب دموکراسی فقط به مفهوم پیروزی در انتخابات نیست،بلکه، تا حدودی، در برگیرنده آزادی اندیشه،آزادی فرد،آزادی مطبوعات،تشکل،تظاهرات،حقوق زنان و کودکان،تأمین حداقل رفاه و … می باشد.
اعلام فرمانی که در تاریخ 21 نوامبر 2012 از سوی محمد مرسی قرائت شد،قطره ای بود که جام را لبریز نمود. دیکتاتور کوچک از آغاز کار خود و البته با اطلاع و رضایت آمریکا و متحدین، تعدادی از فرماندهان ارتش را بازنشسته نمود و تعدادی از حلقه بگوشان خود را جایگزین آنها نمود و بعد وارد محور قطرـترکیه ـآمریکا شد. محوری که کلید از بین بردن انقلابات ” بهار عربی” را از طریق به قدرت رساندن رژیم هایی که منافع استراتژیک آمریکا و غرب را بهتر از رژیم های سرنگون شده تضمین نمایند، در دست دارد. برای آمریکا و غرب مهم نیست با آتش و خون حکمرانی نمایید،سرکوبگر باشید،دولت خلافت اسلامی باشید،دولت فاشیسم ملی باشید،چون عربستان سعودی گردنها و دستها را قطع نمایید، مهم این است منافع آنها تأمین شود و گرنه کارت قرمز نقض حقوق بشر دریافت می کنید! به قدرت رسیدن اسلامی ها به مثابه برآیند انقلابات ” بهار عربی” در مقطع کنونی مشکلی برای غرب درست نمی کند، بلکه آنها را امیدوار می کند که در آینده بتوانند سایر جریانات بنیادگرای اسلام سیاسی را نيز مهار نمایند.
موقعیت استراتژیک مصر در خاورمیانه و دنیای عرب باعث می شود که این کشور نه فقط نزد آمریکا و غرب بلکه نزد بخش زیادی از کشورهای جهان اهمیت شایانی داشته باشد. اگر مصر اینقدر برای غرب مهم است، بدون تردید برای اسلام سیاسی مهمتر است، از این جهت که مصر اهميت زيادي داشته است و هنوز هم دارد. بنابراین پیروزی آنها در مصر یک موفقیت برای اسلام سیاسی در کل منطقه می باشد و عکس آن نیز صادق است.
” دولت خلافت اسلامی” نیازمند قدرت است و این قدرت در حال حاضر در دست اخوان المسلمین است. برای تثبیت این قدرت به قانون اساسی نیاز دارد، قانونی که بر اساس شریعت اسلام تدوین شده و حتی منبع اصلی آن قانون باشد. چنین قانونی به جمعی از علمای اسلامی ( فقها) نیاز دارد تا آن را تدوین نمایند. محمد مرسی دقیقاً این مسیر را طی نمود. با عجله کامل قانون را تصویب نمود و اعلام نمود که در اواسط ماه دسامبر برای آن همه پرسی انجام می شود! بنابراین یکی از ارکان تأسیس دولت اسلامی تضمین شد و مسأله دوم قدرت مالی است. اسلامی ها در مصر صندوق خالی از اعتبار تحویل گرفته اند! علاوه بر آن درامد مصر برای ” دولت خلافت اسلامی” کافی نیست چون این دولت در آینده به مصر محدود نمی ماند بنابراین بهترین راه ممکن روی آوردن به کشورهای حوزه خلیج است: ذخائر قطر که یکی از اعضای محور ( مصرـ قطرــ ترکیه – امريكا) است،باز می باشد چون می خواهد نقش منطقه ای بزرگتراز اندازه خود ایفا کند.[ اینجا نقش یوسف القرضاوی مصری الاصل و از اعضای سابق اخوان و تئوریسین آیین کنونی اسلام در قطر انکارناپذیر است].قطر علاوه بر این هدف، می خواهد با تسلط این محور نقش عربستان سعودی را تضعیف نماید ـ کشمکش پنهان و آشکار این دو کشور سابقه ای طولانی داردـ مشاهده سطحی کانال قطری الجزیره و کانال العربیه وابسته به عربستان که تحولات مصر را نشان می دهند، این حقیقت را به ما نشان می دهد!
گویند کوهی به درد آمد و موشی زایید! این تمثیل در مورد آخرین پیام مرسی برای مردم مصر بسیار صادق است.پیامی که نتیجه اعتراضات میلیونی علیه این دیکتاتور و اعوان و انصارش می باشد. تنها نکته ای که عنصر پنهان پیامش است این است که به مردم مصر می گوید” خیلی به آسانی روی دوش شما بقدرت رسیدیم و آماده نیستیم به سادگی این قدرت را از دست دهیم. قدرتی که آرزوی چندین دهه ما است”. مرسی در همان پیام اعلام گفتگو با مخالفین خود می نماید! این ایده فورا مورد استقبال باراک اوباما قرار گرفت و حتی از طرفین نزاع خواست بدون قید و شرط بر سر میز مذاکره قرار گیرند! مرسی و اوباما می دانند که تعدادی از عناصر فرصت طلب در اپوزیسیون وجود دارند که می توان از آنها به عنوان اهرم فشار استفاده نمود و اردنگی به جناح اپوزسیون وارد کرد! از میان آنها ایمن نور رهبر حزب (غد الثوره ). علاوه بر این ارتش مصر که مرسی فرماندهی کل آن را بر عهده دارد به حرف آمد و اولین اطلاعیه خود را صادر نمود و تهدید نمود که در مقابل هر گونه اقدامی قرار می گیرد که آرامش و آسایش کشور را مختل نماید! اسلامی ها بسرعت به استقبال اطلاعیه ارتش رفتند گو اینکه خیلی بیطرف است!
امروز مصریها و نیز همه آزادیخواهان دنیا در مقابل مقطعی بسیار حساس و خطرناک قرار گرفته اند. مقطعی که می باید با روح انقلابی تا ادامه انقلاب برای نیل به اهداف خود، بدان برخورد نمود. باید با هوشیاری کامل مراقب زد و بند نیروهای بورژوایی اپوزیسیون مصر بود. اکنون نیروهای انقلابی در مقابل دوراهی قرار دارند: بازگشت به چهارده قرن سابق و گردن نهادن به قوانین و سنت های ارتجاعی اسلام سیاسی در مصر و حتی در منطقه و یا انداختن این قوانین و سنت ها در زباله دان تاریخ.
امروزه دهها هزار جوان مصری،زن و مرد،پیر و جوان یکصدا فریاد می زنند” ملت سرنگونی نظام را می خواهند”؛ ” مرسی بزير كرسي “؛ ” ما نمی رویم، او باید برود” و دهها شعار نظیر این که در بر گیرنده شوق تأسیس دولتی سکولار،مدرن می باشد که در آن آزادی،برابری و کرامت انسانی تضمین شود و مصر را در مسیر شکوفایی قرار دهد تا زندگی بدون تبعیض برای همه ساکنین این کشور تآمین نماید.
عبدالله صالح

9 دسامبر 2012