عبا س منصوران- همراستایی همبستگی فاشیسم و نژاد‌پرستی

همراستایی همبستگی فاشیسم و نژاد‌پرستی
کارل اشمیت،‌ تئوری پرداز فاشیسم، الهام بخش نظریه فاشیسم، ‌از جمله فاشیسم هیتلری،‌ فرانکو در اسپانیا، و «الکساندر دوگین» در کرملین پوتینی است. این آخری الکساندر دوگین، نویسنده کتاب «نظریه‌ی سیاسی چهارم»، کتاب آموزشی سران سپاه و وزارت اطلاعات در ایران «معرکه» است. «دوگین» خود،‌ استاد دانشگاه‌های سپاه است و کادرپرور حکومت اسلامی است. مهندس سرکوب خیزشها،‌ هرآنچه از دهان خامنه‌ای، حسن عباسی، «سرلشکر محمدعلی جعفری» فرمانده کل سپاه، نقدی‌ها وشمقدری‌ها، فضا را با سلاح میکروبی کلامی عفونت بار می‌سازد، از فاشیسم کارل اشمیت، به امامت «دوگین» دیکته می‌شود و اسلامیزه در جامعه جاری می‌گردد. کتاب‌های «مفهوم امر سیاسی» و «الیهات سیاسی»‌ کارل اشمیت و نیز «نظریه‌ی سیاسی چهارم» دوگین در کنار قرآن،‌ در شمار کتابهای اصلی دانشگاه‌ها و آموزشی دانشگاه‌های «امام صادق» و «امام حسین» و وو می باشند.
تمامی سرکوب‌ها، کشتارها و فریب‌ّ‌کاری‌های حکومت اسلامی سرمایه در ایران، ادامه‌ی همان سیاست‌هایی است که به هیتلر، موسولینی، ژنرال فرانکو، خمینی و جانشینان این جانیان آموزش داده شد و می‌شود. استبداد ذاتی مناسبات سرمایه داری به ویژه آنگاه که به دست دلالان کمپرادور، حاکمیت می‌شود با استبداد سیاسی دینی درهم می‌آمیزد و در ایران حاکمیت اسلامی سرمایه موجود را می‌آفریند.
در ایران دلالان سرمایه برای ربایش سود مافوق، همراه با سلاح‌های کشتار، به اینگونه سلاح‌های سیاسی فاشیستی نیز نیاز دارند. زیرا که در ایران،‌ چرخ سرمایه داری بدون این شیوه حکومتی نمی‌چرخد. همه ابزار‌های حکومتی در کنار هم چیده شده‌اند. ولی فقیه،‌ قوای سه گانه زیر نظر وی، رسانه‌ها، ابزار سرکوب و دولت تدبیر چرخ های سانتریفیوژها و ماشین سرکوب تا بچرخند به سود سرمایه. نئولیرالیسم هم به شیوه و همخوان با حکومت دلال، بازار گشوده چپاول را تا گلوی حکومت شوندگان گشوده است.
در این میان کارگران در تلاش برای سازمانیابی و سیاست گرایی، با رویکرد آشکار به آگاهی یابی طبقاتی و سازمان‌یابی است که سرنگونی انقلابی این حاکمیت و مناسبات حاکم را در اندیشه،‌ بیان‌نامه و در پیش روی دارند. از همین روی وزیر کار، علی ربیعی، شکنجه گر، بازجو “عباد” وزارت اطلاعات عضو سپاه پاسداران، معاونت وزارت اطلاعات، عضویت در شورای عالی امنیت ملی ووو باید وزیر کار سرمایه باشد و مصطفی پور محمدی که در سن بیست سالگی دادستان انقلاب اسلامی در خوزستان برای کشتار کارگران و سوسیالست‌های انقلابی‌ ماموریت یافت و اکنون در پست وزارت کشور کشتارگران و دیگر قصابان کشتار ۶۷ مانند مغیثه‌ها و حسن روحانی‌ها ماموریت دارند تا منجی مناسباتی فلاکت بار باشند.
خانه کارگر به‌سان ستاد فرماندهی بسیج نیروی سرکوب و بهره کشی از نیروی کار، ستاد شوراهای اسلامی،‌این بازوان سرکوب و فریب و بهره‌کشی، خانه کارگر، با سازماندهی شبکه‌های «امکان» و «اسکان» با زنجیره فروشگاه‌ها و ساختمان‌ها،‌ چنگ‌ خون‌آلود سرمایه اسلامی در شاهرگ طبقه کارگر‌اند. این سرطان طبقاتی با شبکه‌های نظامی ایدئولوژیک، با فرماندهی جنایتکارانی که از آغاز این حاکمیت فلاکت‌بار به مدیریت سرمایه در پست های وزیر و نماینده و در مجلس ارتجاع مدام بوده در شمار علیرضا محجوب، سهیلا جلودارزاده‌ّ، حسن کمالی‌های،‌علی ربیعی‌ها و دیگر جانیان، مهار و کنترل طبقه کارگر در ایران را وظیفه‌مند بوده‌ است. این شبکه با همان آموزش‌های فاشیستی است که روز اول ماه مه، به فاشیسم فراخوانِ میدانی می‌دهند. دراین سوی سیاست‌ها فاشیستی، حاکمیت بدون حضور و همیاری پاچه‌خواران و دلالانی سیاسی و لابی‌گران وفرصت طلبان حقیر که به پابوسی زیر عبای ملا سرهنگ فریدونی که حسن شد، خزیدند تا هنر و کتاب‌شان نشر یابد، آن دریوزگانی که میلیون‌ها از خود بیگانه را و لایه‌های میانی اصلاح طلب و مماشات طلب را که اموراتشان کم وبیش با کمی رفرم به هدف‌ شان وعده ‌دهند، هرگز دوامی تا کنونی نمی‌یافت.
اینک «استاد عملیات روانی»،‌ یعنی همان «بازجو عباد»‌ دهه‌ی شصت به ویژه، به‌دست گماشتگان خویش شعارمی‌دهد تا به نام کارگر و روز کارگر، جنگی روانی بیافریند،همبستگی طبقاتی طبقه‌ی کارگر را به پراکندگی بکشاند، تا حکومت و مناسبات ضد انسانی سرمایه در امان باشد. همانگونه که ارتش ذخیره کار، در اوج و بحران و بیکاری، شمشیری می‌شود بر گردن شاغلین، کارگران مهاجر، به ویژه کارگران هم طبقه از افغانستان، خاموش و ارزان، صدها هزاره، برای سود سرشار به بیگاری کشانیده می‌شوند. فوج فوج روانه‌ می‌شوند تا بلاگردان سرکوب و بی حقوقی کارگران در ایران باشند، تا افزون بر ۹۰ درصد کارگران با قراردادهای سفید امضاء‌همچنان محروم از کمترین مواد حقوق بردگی قانون کار سرمایه‌ باشند، وهمچنان موقت زندگی کنند در مرگ.
در حالیکه شالوده‌ی تمامی برج‌ها و ساختمان‌ها بر جنازه کارگران به ویژه کارگر مهاجر بنا شده است، کانال‌ها، آب زه‌ها، لوله‌های آب و نفت و گاز و آجر‌ آجر برج‌ها و دکل‌ها و سازه‌ّ‌ها و میل‌گردها، مزارع و تنورهای نان و کوره‌ها و معادن بر پیکر و خون کارگران به ویژه کارگران افغان برپا شده و بنا می‌یابند،‌ آنان همچنان، خاموش و ارزان، جان می‌بازند، سرمایه می‌آفرینند، و در سرکوب و به رگبار بسته می‌شوند، بیرون رانده می شوند هزار هزار به کام مرگ، به تنور جنگ و سوریه زیر نام محافظین حرم و عراق و افغانستان ووو تا با نیرویی جوان تر جایگزین ‌شوند در کوره‌های جانسوز سرمایه تا این چرخه‌ی شوم و مرگبار، همچنان دوام یابد به کام‌ انگل ها تا سرمایه بچرخد.
شعار فاشیستی سرمایه‌داران در روز مارش همبستگی و خیزش اول ماه مه درایران،‌ به کار برد علیه خود طبقه کارگر را نباید ساده انگاشت. این شعار هرچند به دست گماشتگان سرمایه از همان آغاز حکومت اسلامی تا کنون تداوم داشته است و در عمل، همبستگی طبقاتی را به پراکندگی طبقاتی کشانیده، اما امروزه در خیابان‌ها تهران، مشروعیت و رسمیت حاکمیت فاشیسم را اعلام می‌دارد. اگر روزی همانند اسید پاشی زنجیره‌ای به فرمان کارگزاران حکومتی در اصفهان ورود «افغانی به پارک»‌ ها، و در استانهای شمالی ورود افغانی‌ها را ممنوع و خیابان‌ها را از کودکان کار و خیابان کارگران مهاجر اشباع می‌سازند، آموزشگاه‌‌ها، مراکز درمانی و هر روزنه‌‌ی حقوق بشری (ارزش‌های انسانی که در قاموس اسلامیان سرمایه جایی نمی‌یابد)، بی هویت و نام و شناسنامه،‌ میلیون، میلیون به استثماری جنون آمیز می‌کشاند تا حکومت طبقاتی و سیاسی خود با برخورداری از پشتیبانی سرمایه جهانی هم از سوی «ارواسیا» به رهبری سرمایه داران حاکم در روسیه و چین و نیز از سوی آمریکا و اروپای غربی به پیش برد. داعش و حکومت اسلامی اش در ایران، ‌وظیفه‌ی منطقه‌ای پیشبرد حاکمیت سرمایه جهانی در اوج رقابت‌های درون خانوادگی گله گرگ‌ها در جنگل جهانی سرمایه را دارد. نظام حاکم در ایران، با شعار فاشیستی ضد کارگری، نه تنها ماهیت خود را آشکار می‌سازد، بل که هم زبان با فاشیست‌ها و نژادپرستان در اروپا، به همبستگی طبقاتی سرمایه‌‌ی جهانی، سیاست‌های پنهان خویش را علنی و مشروع می‌سازد.
با اتحاد وهمبستگی، با آگاهی طبقاتی،‌ با سازمانیابی طبقاتی شورایی، به سرنگونی انقلابی سوسیالیستی حاکمیت سرمایه در ایران بشتابیم. کارگران در پهنه‌ی جهان، همگی اعضا یک طبقه جهانی‌اند،‌ بی مرز و بیکران،‌ فارغ از رنگ پوست و سرزمین.
عبا س منصوران
۳ ماه مه ۲۰۱۵ / سیزدهم اردیبهشت ۱۳۹۴