شهلا نوری- کمپین حجابداران و واکنشهای آن

کمپین حجابداران و واکنشهای آن

شهلا نوری

روز شنبه ۱۷ اوت ۲۰۱۳ یک زن حامله محجبه در شهر فارشتا، نزدیک استکهلم در سوئد، مورد حمله ضاربی ناشناس قرار گرفت. گفته می شود ضارب حجاب زن را پایین کشیده و او را مورد ضرب و شتم قرار داده است. این خبر بسرعت پخش شد و تعدادی از فمینیستها و زنان سرشناس، تعدادی نماینده پارلمان و چهره های تلویزیون از مردم خواستند که از روز دوشنبه با حجاب اسلامی در محل کار خود حاضر شوند تا بدین وسیله هم از زن محجبهُ مضروب دفاع کنند و هم از آزادی مذهب و حق استفاده ازحجاب. این کمپین با استقبال زیادی از جانب مردم روبرو نشد، اما رسانه های سوئد به آن پوشش خبری دادند. در این میان مباحثی مطرح شد که قابل توجه است. از جمله بحثی مطرح شد مبنی بر اینکه هدف بظاهر خیرخواهانه و انساندوستانه فراخوان دهنده گان این کمپین بیش از اینکه حمایت از زن مضروب باشد جلب رأی مسلمانان مقیم کشور سوئد برای انتخابات سال آینده است.

قبل از هر بحث و نقدی در مورد این کمپین و حرکت فمینیستی، باید اعلام کنیم که حمله راسیستی به این زن محجبه کاملا محکوم است. حق آزادی مذهب، عقیده، بیان، ابراز وجود و پوشش باید کاملا برسمیت شناخته شود و حملات راسیستی به مردم منتسب به مسلمان یا محیط های مسلمان نشین باید شدیدا محکوم شود. اما این حرکت فمینیست ها در سوئد عملا تائید زن ستیزی اسلامی است. در حالیکه جنبش خلاصی از مذهب و ارتجاع منتج از آن، بویژه اخیرا در خاورمیانه و شمال آفریقا مبارزات وسیعی را علیه جنبش اسلامی و تحمیل سنن اسلامی بر جامعه و زنان سازمان داده است، برخی جریانات فمینیستی یا چپ به تائید و سازش با جنبش اسلامی روی می آورند. این فمینیستها از یک طرف از برابری زن و مرد صحبت می کنند و از طرف دیگر از مذهب که یک بخش جدایی ناپذیر ایدئولوژی ارتجایی و زن ستیز است، دفاع می کنند. رئیس معروفترین جریان فمینیستی سوئد برای چند ساعت محجبه می شود بدون اینکه ذره ای از درد و رنج زنانی را که مجبور به حفظ حجاب خود برای حفاظت از بیضه اسلام هستند را درک کند. اینان که بخشا سکولار و آتئیست هم هست، آیا از سرکوب و بیحقوقی زنان تحت حکومتهای اسلامی باخبرند؟ اینها خوب می دانند که پیشروی اسلامیستها دست نژادپرستان را بازتر می کند، اما باز در دفاع از حق زن مضروب به اسلامیستها باج می دهند. این سیاستمداران فریبکاری و مظلوم نماییهای جنبش اسلامی را خوب می شناسند، اما باز به آن تسلیم می شوند.

نسبیت فرهنگی و راسیسم دو روی یک سکه

تفکر ارتجایی نسبیت فرهنگی که آنروی سکهُ راسیسم است “پوششى است براى ايجاد يک آپارتايد همه جانبه اجتماعى، حقوقى، فکرى، عاطفى، جغرافيايى و مدنى ميان ساکنين يک کشور اساسا برحسب نژاد و قوميت و مذهب، و نتيجه اى جز ايجاد جوامع کوچک و در خود و عقب مانده “اقليت” هاى غير اروپايى در دل جامعه “اکثريت” سفيد و اروپايى ببار نمياورد.” (برگرفته از اسلام و حقوق کودک به قلم منصور حکمت.

http://www.m-hekmat.com/fa/1035fa.html)

در جامعه سوئد نژادپرستی و اسلام سیاسی دوشادوش هم رشد کرده و رشد می کنند. از طرفی ابراز انزجار و تنفر از سمبل های ویژه از جمله حجاب اسلامی دست راسیستها را بازتر کرده، از طرف دیگر هر ذره از پیشروی راسیسم موجود موجبات پیشروی اسلام سیاسی و احکام ارتجایی آنرا فراهم می کند. شدت یافتن خشونت خانگی، جدا سازی مدارس، قتل ناموسی، حجاب کودکان و محروم کردن دختران از ابتدایی ترین حقوقشان فقط بخشی از عواقب رویارویی این دو نیروی ارتجاعی است. بحث “آزادی انتخاب” حجاب اسلامی و “حق دمکراتیک” زنان از طرف نیروهای اسلامی کاملا ناقض حقوق دمکراتیک زنان در یک جامعه آزاد است. بهتر است گودرون شیمن، رهبر حزب ابتکار فمینیستی که از سردمداران این کمپین اخیر است، و جوانان حزب چپ دست از سیاست پوپولیستی خود بردارند و بجای این شعبده بازیها از کمپین ممنوعیت حجاب کودکان دفاع کنند. *