شباهنگ راد -فرمان حملۀ خمینی به کُردستان در 28 مرداد 58

فرمان حملۀ خمینی به کُردستان در 28 مرداد 58

شباهنگ راد

قساوت و درنده خوئی رژیم جمهوری اسلامی را صرفاً و صرفاً نمی توان به مرداد ماه، خلاصه نمود؛ امّا و به جرأت می توان گفت که این ماه، در تاریخ مبارزاتی خلق رزمندۀ کُرد، فراموش نشدنی ست و می بایست آنرا، به عنوان یکی از جنایت بارترین روزهای سران نظام به حساب آورد.

در این زمان بود که ضد انقلاب، فرمان جنگِ همه جانبه علیۀ انقلاب را صادر نمود. سردمدار نظام جمهوری اسلامی با وقاحت تمام اعلام نموده است که: “به رئیس کل ستاد ارتش و رئیس کل ژاندار مری اسلامی و رئیس پاسداران اکیدا دستور میدهم که به نیروهای اعزامی به منطقه کردستان دستور دهند که اشرار و مهاجمین را که در حال فرار هستند تعقیب نمایند و آنان را دستگیر نموده و با فوریت به محاکم صالحه تسلیم و تمام مرزهای منطقه را سریعتر ببندید که اشرار به خارج نگریزند و اکیدا دستور می دهم که سران اشرار را با کمال قدرت دستگیر نموده و تسلیم نمایند. اهمال در این امر تخلف از وظیفه و مورد مواخذه شدید خواهد شد“.

جوهرۀ تفکرِ غیر انسانی عنصر وابسته به سرمایه را می توان در صدور چنین فرامین جنایت باری دید. خمینی بارها و بارها تاکید نموده است “بشکنید قلم ها” را، “قطع کنید زبان ها” را، به “اشرار” و “مهاجمین” ترحمی بخرج ندهید و “ضد انقلاب” را از منطقه “پاکسازی” کنید تا جامعه از “فساد” نجات یابد!! در حقیقت رژیم جمهوری اسلامی را در کنفرانس «گوادلوپ» با چنین اندیشه و وظایفی بجای نظام شاهنشاهی نشاندند تا از ضربات واردۀ انقلابِ – دُوران هرج و مرج – مصون نگه دارند. این نظام یورش به مردم را سازمان داد تا بردوام بماند. به عبارتی پروندۀ رژیم جمهوری اسلامی، لبریز از جنایت، قساوت و مثله نمودن کمونیست ها، مبارزین، مخالفین و انسان های بی گناه و قربانیان نظام های امپریالیستی ستُ، از آغاز جامعۀ ایران، شاهد کشاکش عملی مدافعین منافع مردمی از یک سو، و تعرض بی امان و خونبار ارگان های حافظ بقای امپریالیستی از سوی دیگر بوده استُ، مسلماً کُردستان، فقط در این سال و ماه، بخون نه نشست و هر روز و هر سال و ماهِ آن، مترادف با تخریب زندگانی توده های رنجدیدۀ بوده است. سران نظام اوّلین بهار به اصطلاح آزادی – یعنی فروردین  58 را – و آنهم به بهانۀ نابودی “اشرار” و “تجزیه طلب” بخاک و خون نشاندند، تا امنیت سرمایه باز گردانده شود. خمینی با “قاطعیت” تمام، کمر به نابودی جنبش مسلحانۀ کُردستان بست تا نظام تازه بقدرت رسیده، بر وظایف ضد انقلابی اش تداوم بخشد؛ دستگیر نمود و در نیمه های شب و بامداد 27 و 28 مرداد 58، دسته دسته از جوانان را به جوخه های اعدام سپرد، تا جنبش مسلحانۀ کُردستان را از مطالبات اولیه اش باز دارد.

یقیناً و به آسانی نمی توان، آنچه را که در این روز و ماه، بر سر محروم ترین اقشار جامعۀمان آمده است، به تصویر کشاند. ضجۀ کودکان و تخریب خانه های گلی توده های ستمدیده و کُشت و کُشتار مردان، زنان و جوانان، نمادِ گوشه هایی هر چند کوچک، از جنایات و وحشی گری، نظام جمهوری اسلامی ست. همۀ حامیان نظام، در هر حد و قواره ای، با فرمان خمینی، به صف شدند تا بر “غائلۀ” کُردستان خاتمه بخشند. ضد انقلابیون حکومتی و غیر حکومتی، کُردستان را با سلاح های متفاوت نشانه گرفتند تا مانع صدمات وارده انقلاب به ضد انقلاب گردند. در این زمان بود که جنگ شدت گرفت و سرتاسر کُردستان، به میدان نبرد مسلحانۀ تبدیل گردید. قصد رژیم، سرکوب و خلع سلاح جنبشِ مسلحانۀ کُردستان بود. تجمع و انتقال نیروهای مسلح از سرتاسر ایران و سازماندهی نیروهای محلی و بومی (جاش ها)، گویای این واقعیت بود که منطق و زبان نظام، در برابر بدیهی ترین خواسته های خلق کُرد و توده های ستمدیده، چیزی جز سرکوبُ، خون و خونریزی نیست.

به هر حال و اگر چه رژیم جمهوری اسلامی، به یاری دار و دسته های ضد انقلاب، و همچنین به دلیل فقدان رهبری پرولتری بر جنبش مسلحانۀ کُردستان، توانست مسیر این جنبش دُورانساز را برگرداند؛ امّا، هرگز و هرگز نتوانسته است، از بارِ تنفر و انزجار میلیون ها تودۀ کُردستان بکاهد. ناباوری عمیقِ خلق رزمندۀ کُرد به سیاست های رژیم جمهوری اسلامی و متعاقباً طرح مطالبات دیرینه در شهرها و روستاهای کُردستان، درگیری و مقابلۀ جوانان با سرکوبگران نظام، نمایانگر سر زنده گی و پُر نشاطی این خلق دربند می باشد. جنبش کُردستان سربلند و پُر نشاط مانده است، به این دلیل که، سنتاً، باور به آرمان توده ای دارد؛ به این دلیل که سنتاً، باور به قدرتِ سلاح در مقابلِ دشمنِ مسلح دارد؛ جایگاهِ این جنبش، تاریخاً – و بنابه ده ها دلیل -، ویژه است، به این دلیل که همواره، در برابر نظام های امپریالیستی بپاخاسته است و بدنباله و از آغاز حاکمیت جمهوری اسلامی، به اثبات رسانده است که از پتانسیل مبارزاتی و ظرفیتِ بسیار بالائی برخوردار می باشد. تمرکز سازمان ها و احزاب، در دُوران یورشِ گسترده و وحشیانۀ نظام، به باورمندان انقلاب، و متعاقباً حمایتِ عملیِ روزانه و بی وقفه از آنان، بازگو کنندۀ همردیفی منافع خلق کُرد با دیگر توده های ستمدیده، و همچنین نشاندهندۀ غیر تعلقی این خلق، با سیاست های ارتجاعی نظام های وابسته به امپریالیسم است.

به همین دلیل بی مناسبت نیست تا در 37 مین سالِ، تعرض رژیم جمهوری اسلامی به کُردستان، یکبار دیگر بر این موضوعات اساسی تاکید گردد که توده های ستمدیدۀ کُرد، زمانی می توانند رژیم را از جان و مال شان پس زنند که با قدرت سلاح بمیدان آیند؛ و همچنین بر این امر واقف بود که بدون درس آموزی، و مرزبندی قاطع و روشن با سازمان ها و احزاب وابسته به دولت ها و جناح های متفاوت سرمایه، نمی توان به حقوق دیرینۀ خود دست یافت. متأسفانه کُردستان – در شرایط کنونیُ – بمانند دیگر نقاط ایران، از فقدان سازمان انقلابی و کمونیستی در رنج و عذاب است. علاوه بر آن باید اذعان نمود که این منطقه بنابه دلائلی چند، و بنابه حضور دار و دسته های ارتجاعی و مسلح سازماندهی شده از جانب قدرت مداران بین المللی، به تار موئی بند است. بنابه چنین حقایق تأسف باری، همۀ تلاش دشمنان توده های ستمدیدۀ کُرد، بر آن است تا اعتراضات بحق شانرا، در جهت امیال و خواسته های منفعت طلبانۀشان سازمان دهند؛ با تمام وجود در تلاش اند تا فضای دلبخواۀ خود را در همه نقاط ایران و بویژه در منطقۀ کُردستان حاکم گردانند؛ می خواهند با طرح و با ادامۀ برنامه های از پیش تعیین شده، جنبش رادیکال توده های محروم کُردستان را به انحراف کشانند؛ به میدان آمدن و علم نمودن سیاست “مبارزۀ مسلحانۀ تعرضی” و آنهم بعد از سی سال، از گذشت جنگ و جنایت سرکوبگران نظام، مبین این حقیقت است که جانیان بشریت و دیگر دار و دسته های رنگارنگ شان، انگیزه و هدفی جز، گستردگی جنگ های ارتجاعی و پیگیری نقشه های امپریالیستی در منطقه ندارند. سیاستی که سنتاً خلق کُرد در تقابل با آنها به صف شده است. به عبارتی واضح تر سیاست و انتخاب خلق کُرد، همسوئی با سیاست و انتخابِ برنامه ها و نقشه های امپریالیستی نیست؛ انتخاب توده های ستمدیده، مراوده با دولت های منطقۀ خاورمیانه نیست؛ در حقیقت مقام و منزلت جنبش مسلحانۀ کُردستان، متأثر از افکار و آرمان مردمی ست. جنبشی که همواره و همواره، باورمند به قدرت خودی و پای بند، به همراهی با دیگر جنبش های اعتراضی، علیۀ حاکمیت امپریالیستی بوده و می باشد.

با این وصف و بنابه تجارب مبارزاتی بجا مانده از جنبش کُردستان، لازم به توضیح ست که هرگونه تبادل نظر، و یا همکاری های عملی با دولت ها و جناح های وابسته به سرمایه، چیزی جز تضعیف افکار و اعتراضات رادیکال خلق رزمندۀ کُرد نبوده و نمی باشد. خلق رزمندۀ کُرد، زمانی به خواسته های دیرینۀ خود دست خواهد یافت که سازمان و یا حزب مدافع وی، جنگ انقلابی و عادلانه ای را، جدا از بند و بست ها و تضادهای درونی سرمایه سازمان دهد. رمز موفقیت و وفاداری از افکار راهجویان انقلاب، و بویژه جانباخته گان 28 مرداد 58، در انتخاب چنین سیاستی نهفته است.

18 آگوست 2016

28 مرداد 1395