شباهنگ راد -در پاسُخ به ضرورت ها، یا همراهی با دولت ها و نقشه های امپریالیستی؟!(پیرامون موضع اخیر حزب دمکرات کُردستان ایران)

در پاسُخ به ضرورت ها، یا همراهی با دولت ها و نقشه های امپریالیستی؟!

(پیرامون موضع اخیر حزب دمکرات کُردستان ایران)

شباهنگ راد

حزب دمکرات کُردستان ایران (جناح مصطفی هجری)، اخیراً و طی اطلاعیه های اعلام نموده است که بدلیل سیاست های غیر مردمی رژیم جمهوری اسلامی و بویژه بعد از «برجام»، مبارزۀ مسلحانۀ “تعرضی” را جایگزین مبارزۀ مسلحانۀ “دفاعی” نموده است!!

صرف نظر از توضیحِ جایگاهِ مبارزۀ مسلحانه و آنهم در تقابل با رژیم های هار و سرکوبگری همچون رژیم جمهوری اسلامی، لازم است، تا – فعلاً – روی این موضوع اساسی و کلیدی متمرکز شویم که چه عوامل و یا پارامترهایی باعث گردیده است تا این حزبِ بومی و کُردستانی، مبارزۀ مسلحانه را در دستور کار خود قرار دهد؟! تفاوت ها، نقاط غیر اشتراک و یا در حقیقت اشتراکی منافع حزب دمکرات – این روزها -، با کدامین سیاست ها همگون شده است؟ به عبارتی ساده تر و روشن تر، از منظر حدکا، رژیم جمهوری اسلامی از چه زمان و یا دُوره ای، از تضمین و باوری به دمکراسی و یا در برسمیت شناختن حقوق کارگران و زحمت کشان و بویژه خلق رزمندۀ کُرد، سر باز زده است؟!

بر این اساس در دو گستره، می توان به بررسی این موضوع پرداخت. اوّل نگاهِ مردم و بویژه نگاهِ خلق رزمندۀ کُرد، نسبت به ماهیت رژیم جمهوری اسلامی، و دوّم، توضیح و یا نگاهِ حزب دمکرات کُردستان ایران، پیرامونِ بیلان کار نزدیک به چهار دهۀ سران حکومت و متعاقباً انتخاب “مبارزۀ مسلحانه تعرضی” – و آنهم با تأخیر سی ساله – می باشد.

در درجۀ نخست از اسنادِ تلنبار شده، و همچنین از وجود هزاران اعتصابات و اعتراضات خیابانی، کارگری، اجتماعی، دانشجوئی و جمعی می توان به این نظر دست دریافت، که اکثریت مطلق مردم ایران و بویژه توده های ستمدیده، مخالف زمامداری سران رژیم بوده و می باشند. طرح شعار سرنگونی جمهوری اسلامی از جانبِ مردم و متعاقباً درگیری های روزمره و دائمی، رو در روئی مسلحانۀ خلق های ستمدیدۀ کُرد و ترکمن صحرا در برابر ارگان های حافظ بقای امپریالیستی، نشان از آن دارد که، مردم اصلاً و ابداً، دل خوشی از سران رژیم نداشته و ندارند. دلیل آن به پایمال نمودن بدیهی ترین حقوق بدیهی انسان ها بر می گردد؛ دلیل آن به زور افسار گسیختۀ حافظان سرکوبگر سرمایه بر می گردد؛ دلیل آن به فقدان آزادی های اولیه و به کُشت و کُشتار کمونیست ها، مبارزین، مخالفین و قربانیان نظام های امپریالیستی، در درون جامعه بر می گردد. این نظام بر سر کار مانده است، به این دلیل که سیاست زور را انتخاب نموده است؛ بر سر کار باقی مانده است، به این دلیل که قدرت مداران بین المللی حامی آن است. تعبین و تفسیری به غیر از اینها، به معنای تقسیم بندی های بنادرست از – دُوره های متفاوت – نظام جمهوری اسلامی و همچنین به انحراف کشاندن افکار عمومی ست. در حقیقت هر دُوره و زمانِ این نظام، هم معنی و متوالی با بگیر و به بند، کُشت و کُشتار محروم ترین اقشار جامعه و تخریب هر چه بیشتر خانه و کاشانۀشان است. کارنامۀ این نظام، مملو از غارت و چپاول اموال عمومی و سرکوب جنبش های اعتراضی ست. به بیانی می توان گفت که ماهیت و عملکرد پیشا و پسا «برجام» سران نظام و آنهم در مقابل بدیهی ترین خواسته های توده های دردمند، یکنواخت – بوده و – استُ، طبعاً، “خوانش” بنابجائی ست، تا بمانند مصطفی هجری کارکرد یکنواخت سران حکومت را، گونه گونه به تصویر کشیم.

این نظام در این چندین دهه و علیرغم طرح شعارهای فریبنده، و علیرغم جابجائی دولت های به اصطلاح سازندگی، اصلاح طلبی، تدبیر و امید و غیره، غارت کرد و به سرکوب خیزش های اعتراضی بحق پرداخته است؛ جنبش های روشنفکری – اجتماعی را به قلاب آویخت، تا مانع رشد و آگاهی میلیون ها تودۀ رنجبر گردد. تمامی دُورۀ این نظام، برابر با تعرض به مطالبات محروم ترین اقشار جامعه بوده استُ، در حقیقت این نظام نبوده و نیست، که به سیاستِ دو و یا چندگانه، روی آورده است، بلکه سازمان ها و یا احزابی همچون حزب دمکرات کُردستان ایران اند، که مستحیل و دگرگون شده اند. با این توصیف و بدون کمترین تردیدی، باید حساب جامعه و مردم، نسبت به کارکرد سران نظام را، با حسابِ سازمان ها و احزاب به اصطلاح مدافع جنبش های اعتراضی مجزا ساخت.

در ثانی، دنیا “تغییر” کرده است و بموازات آن، سازمان ها و احزابِ مدافع مردمی هم به سیاست “تازه”تری دست یافته اند! حضور و تعرضات گستردۀ سرمایه داران بین المللی بهمراۀ نیروها و دار و دسته های مسلح و ارتجاعی شان به منطقۀ سرشار از منابع طبیعی، و آوارگی میلیونی توده های ستمدیده از خانه و کاشانۀشان، باعث گردیده است تا نگاهِ تغییر از بالا، به خواست و به رویۀ به اصطلاح سازمان ها و احزاب مردمی تبدیل گردد. در یستر چنین اوضاع تلخ و تأسف باری – و بر خلاف دهه های دُور و گذشته -، یأس، ناامیدی و بی افقی، سایۀ بس عظیمی بر فضای جوامع متفاوت انداخته است. فقدان سازمان های انقلابی و کمونیستی از یک سو، و قدرقدرتی نظام های امپریالیستی از سوی دیگر، سیمای جهان و بویژه چهرۀ منطقۀ خاورمیانه را دگرگون ساخته استُ، بی دلیل هم نیست که کعبۀ آمال و آرزوی این سازمان و یا آن سازمان، این حزب و یا آن حزب، امپریالیست ها و دولت های وابسته ای همچون اسرائیل تبدیل گردیده اند؛ دولت هایی که در کُشت و کُشتار محرومان، زبانزد عام و خاص اند. چگونه می توان بمانند مصطفی هجری در چنین اوضاع و احوال سیاسی، منافع طبقاتی دولت اسرائیل را متضاد از منافع جمهوری اسلامی در منطقه توضیح داد و چنین دولتِ جانی و سرکوبگر را بعنوان دوست مردم و خلق های ستمدیدۀ ایران معرفی نمود؟ چگونه می توان این دو دولت را، از دو قماش متفاوت از هم دانست و در مصاحبه با «اورشلیم پست» تحت عنوان: “رژیم ایران دشمن مشترک حزب دمکرات و اسرائیل است..،” بر این نکته تاکید ورزید که:”… اما اکثریت کشورها از اسرائیل حمایت می‌کنند …. ایران پول زیادی را صرف حمایت از حزب‌الله و حماس علیه اسرائیل می‌کند و به نظر من اسرائیل باید رژیم ایران را دشمن اصلی خود تلقی نموده و در جهت تضعیف آن تلاش نماید. حزب‌الله و حماس کمک‌های مالی فراوانی از ایران دریافت می‌کنند و آنان نیز با ایران در جهت دشمنی با اسرائیل همکاری دارند، به همین دلیل باید اسرائیل از احزاب اپوزیسیون ایران علیه رژیم ایران حمایت نماید”.

عجباً و این روزها، آمرین و عاملین مصائب و مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی منطقۀ خاورمیانه و بدبختی میلیون ها تودۀ فلسطینی، دارند تطهیر و چهرۀ کریه شان پاک و منزه جلوه داده می شوند!؛ دولت هایی که حیات شان، با توهین و تحقیر، سرکوبِ کودکان، زنان و مردان فلسطینی گره خُورده است؛ دولت هایی که با دم و دستگاه های مخوف شان، جان هزاران کمونیست، مبارز و مخالف منطقه را گرفته اند و با شتابی صد چندان، در پی به خاک و خون کشاندن کارگران، زحمت کشان و قربانیان نظام های امپریالیستی اند. حزب دمکرات مصطفی هجری مجاز است، تا در چنین بلبشو بازاری، انتخاب سیاسی خود را نماید، امّا مجاز نیست تا از جانب مردم ایران، و همچنین از جانب میلیون ها تودۀ فلسطینی، دولت اسرائیل را بعنوان یار و یاور انسان و انسانیت و به عنوان دولت مظلوم و یا متضاد از نظام جمهوری اسلامی به بیرون معرفی نماید. مردم ایران و منطقۀ خاورمیانه، نه تنها چنین دولت هایی را از آن خود نمی دانند بلکه آنها را، همردیف با سرکوبگران بین المللی و بانیان اوضاع ناهنجار کنونی به حساب می آورند. روشن است که این دست انتخاب و ارزیابی ها، در انطباق با منافع توده های دربند ایران و خلق ستمدیدۀ کُرد، روشنفکران و آگاهان سیاسی نیستُ، کاملاً، همسو و در خدمت با نقشه ها و سیاست های امپریالیستی و دولت های وابسته بدانان می باشد.

مصطفی هجری – این روزها و – در اوج ناتوانی و به بهانۀ تحقق “منافع کُرد”، دست به دامان دولت های جانی ای همچون دولت اسرائیل شده است و می خواهد با همکاری و همیاری جانیان بشریت و سرکوبگران فلسطینی، به معضلات و مشکلات جامعۀ ایران پاسُخ مثبت دهد، طلب و درخواستی که جز، ناباوری به قدرت توده ای، و همچنین باوری عمیق، به تغییر از بالا نیست.

متآسفانه مدت هاست که سازمان ها و احزاب، برای دست یابی به قدرت سیاسی، برشانه های، بانیان اوضاع کنونی آویزان شده اند و پی در پی، در اتنظار اعطای دمکراسی از جانب قدرت مداران بین المللی اند. این دست گرایشات عمومی شده است و طبعا شفیت نمودن سیاسی حزب دمکرات کُردستان ایران (مصطفی هجری) را هم نباید و نمی بایست، خارج از چنین پهنه ای توضیح داد. جهان سرمایه داری و قدرت مداران بین المللی غرق در بُحران اند و علیرغم باوری به استراتژی و تضمین منفعت درازمدت در منطقه، در فکر یار و یارکشی تازه تر، بمنظور روان تر شدن سیاست های جنگ طلبانۀ امپریالیستی اند. علیرغم تبیین و تعیین سیاست درازمدت، جهان و منطقۀ خاورمیانه، شاهد تغییر و تحولات، ناثابتی و جابجائی دولت ها، دستجات و نیروهای مسلح بمنظور گسترش جنگ های خانمانسوز استُ پیداست که، هر یک از این دولت ها، جریانات و یا دستجات و احزاب دارند، نقش جاده صاف کنان سیاست های امپریالیستی را در منطقه ایفاء می نمایند. بنابراین انتخاب حزب دمکرات کُردستان به انجام “مبارزۀ مسلحانۀ تعرضی”، جدی و همچنین در خدمت به پاسُخگوئی معضلات عدیدۀ جامعه و حقوق دیرینۀ خلق کُرد نیست. به عبارتی دقیق تر در همسوئی با دولت های هار و خشنی همچون عربستان، ترکیه، اسرائیل و در همراهی نقشه ها و بازی های انتخابی امپریالیست هاست. باید دانست و آگاه بود که جنبش های انقلابی، پاسُخ شایستۀ خود را از درون جنبش خواهند یافت و کمترین همسوئی و نزدیکی با نقشه ها و راهکارهای جانیان بشریت ندارند.

به دیگر سُخن و کاملاً پیداست، که فضای ایران – و بویژه منطقۀ کُردستان -، بدلیل فقدان سازمان های کمونیستی و انقلابی سالم، آمادۀ جنگ و ویرانیِ از نوعِ عراق، لیبی، سوریه و غیره استُ، در این میان، ناباوران منافع مردمی به صف شده اند، تا با فرمان و با حمایت امپریالیست ها، بر آتش جنگ های تخریبی منطقۀ خاورمیانه بی افزایند. دارند به بهانۀ تغییر رویۀ رژیم جمهوری اسلامی و آنهم بعد از «برجام»، “خوانش” متفاوت و یا “تازه” تری از کارکرد سران حکومت ارائه می دهند!! در حالیکه این نظام نبوده و نیست که تغییر و یا به سیاستِ “تازه” تری دست یافته است، بلکه احزابی همچون حزب دمکرات کُردستان ایران اند، که زیر و رو شده اند و مسیری، خلافِ مسیر خلق رزمندۀ کُردستان را انتخاب نموده اند؛ این حزب دمکرات کُردستان مصطفی هجری ست که در پی کسب قدرت سیاسیِ کُردی از نوعِ دولت کُردستان عراق – و آنهم – از جانب امپریالست ها می باشد؛ می خواهد به بهانۀ مبارزه و سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، و آنهم تحت عنوان “مبارزۀ مسلحانۀ تعرضی”، جامعۀ ناامن را ناامن تر، و بی قوله های میلیون ها انسان را مخروبه تر کند؛ “مبارزۀ مسلحانه تعرضی” که پیشاپیش ثمرۀ آن، قابل رویت و جمع بند است.

بنابراین دامن زدن به تنش دلبخواۀ سرمایه داران بین المللی و دولت های وابسته بدانان، خواست مردم ایران و تودۀ رزمندۀ کُردستانِ ایران نبوده و نیست. چرا که سود آن، به جیب بانیان آن و دار و دسته های رنگارنگ شان خواهد رفت. این جنگِ جامعه، کارگران، زحمت کشان و همچنین جنگِ خلق های ستمدیدۀ ایران نیست. این دست تنش ها، ادامه و پیگیری سیاست “خاورمیانه بزرگ”، کنترل بهتر جنبش های اعتراضیِ رادیکال و پس زدن جناح های رقیب از امکانات عمومی جامعه ست. تردیدی نیست که جان مردم از دست دولتمردان هار و سرکوبگری همچون دولتمردان جمهوری اسلامی به لب شان رسیده است و با تمام وجود، خواهان سرنگونی فوری آنانند. رژیم جمهوری اسلامی از بیخ و بُن فاسد استُ، سران نظام هم کمترین نزدیکی با منافع میلیون ها تودۀ دربند ندارندُ، بردوامی روزانۀ آن، مترادف با تلف شدن بیش از این کارگران، زحمت کشان و کودکان است. این نظام بناحقُ، توسط امپریالیست ها بر سر کار گمارده شده است تا مانع رشد طبیعی جامعۀ انسانی گردد. بی دلیل هم نبود که از همان آغاز، توده های ستمدیدۀ ایران، همصدا، شعار سرنگونی و نابودی نظام را سر داده اندُ، با برپائی تظاهرات و کمپین های متفاوت و همچنین با بر گرفتن سلاح در کُردستان و ترکمن صحرا، به جان نیروهای سرکوبگر نظام افتادند. بنابراین و به جرأت می توان گفت که حزب دمکرات کُردستان ایران (جناح هجری)، کشف خارق العاده و یا تازه ای نکرده است. چرا که بنابه شواهد و اسناد ثبت شدۀ مبارزاتی، مردم ایران در این چهار دهه و بی وقفه، در مقابل سردمداران رژیم جمهوری اسلامی ایستادگی نموده اند. در حقیقت این نظام چهار دهه ماند، به این دلیل که سلاح را بعنوان یگانه بردوامی حاکمیت خود انتخاب نموده است؛ به این دلیل بردوام ماند که کمترین عکس العملی، از جانب مدافعین کارگران و زحمت کشان رو در رو نگردید. آری، ماندگاری نظام، در کار بست سلاح از یکسو و در بی باوری عملی مدافعین شان نهفته می باشد و بدون کمترین شک و شهه ای، “مدیریت” دقیق مبارزه علیۀ رژیم جمهوری اسلامی، نه در معامله با جناح های وابسته به سرمایه، بل در انتخابِ سیاست مستقل و فارغ از سیاست های دیکتۀ شدۀ امپریالیست ها و دولت های وابسته بدانان می باشد. دریغا، سازهای نواخته شده، همگون با سازهای مردمی نیستُ، امپریالیست ها جنگ را فراکشوری نموده اند و روز به روز دارند، شعله های آنرا گسترده و گسترده تر می نمایند، تا سیاست های ارتجاعی خود را گام بگام بورطۀ عمل در آورند. بر این مبنا، نیاز به جابجائی دولت ها، دستجات و یا نیاز به بازی دادن سازمان ها و یا احزاب تازه تری همچون حزب دمکرات کُردستان ایران دارند تا نقشه های شوم خود را پی گیرند.

خلاصه اینکه، ناباوری نیست که انتخاب مبارزۀ مسلحانه از جانب مدافعینِ حقیقی توده های دربند، امری بحق و تمام کننده است. این روش از مبارزه را سرمایه داران وابسته و همچنین قانونمندی های حاکم بر جامعه، به میلیون ها تودۀ دربند تحمیل نموده و به اثبات رسیده است که، زمانی می توان، سُخن از آزادی و رهائی توده ها به میان آورد که در برابر درندگی سران نظام جمهوری اسلامی، پرچم سازمان رزمنده، مسلح و مستقل را علم نمود؛ به اثبات رسیده است که زمانی می توان این امر خطیر را بدرستی هدایت و مدیریت نمود، که به قدرت توده ای باور داشت؛ به اثبات رسیده است که زمانی می توان امر انقلاب را به پیش بُرد که خارج از داد و ستدهای امپریالیستی، و مهمتر از آن با اتکاء به قدرت توده ای، جنگ انقلابی را انتخاب و به پیش بُرد؛ سیاست و جنگی که نویدبخش زندگی بهتر برای کارگران و زحمت کشان است؛ سیاست و جنگی که ضامن رهائی خلق رزمندۀ کُرد از یکسو، و تخریب زندگانی و تاج و تخت جانیان بشریت و تمامی دار و دسته های رنگارنگ شان از سوی دیگر می باشد. راه و سیاستی که حزب دمکرات کردستان ایران (جناح هجری) به گونه ای دیگر انتخاب نموده و قصد و مقصودش، بر آن است تا در همسوئی با سیاست های دولت اسرائیل و دیگر بانیان اوضاع کنونی، خلق کُرد را از زیر ستم امپریالیستی و ملی رها سازد!!

8 آگوست 2016

18 مرداد 1395