شباهنگ راد-اوّل ماه مه، و خلاء موجود در جنبش کارگری

اوّل ماه مه، و خلاء موجود در جنبش کارگری

شباهنگ راد

طبقۀ کارگرِ جهانی، در این روز و در ابعادی گسترده، علیۀ سرمایه به‏میدان می‏آید و بار دیگر، خواسته‏ها و مطالبات اولیۀ خود را در گردهمائی‏ها، میتینگ‏ها و راهپیمائی‏های خیابانی اعلام می‏کند. به یقین چهرۀ خیابان‏های جهان، در این روز شکل دیگری به‏خود می‏گیرد و کارگران، متحدانه، توجۀ افکار عمومی را نسبت به آن‏چه سرمایه‏داران در حق آنان روا می‏دارند، بنمایش می‏گذارند. بی تردید در وصف، و در حول حوش جنبش‏های اعتراضی کارگران، و هم‏چنین پیرامونِ علل و پیدایش این روز، هزاران نوشته و صفحات سیاه شدۀ مبارزاتی، وجود دارد که بی‏تردید هر یک از آنان، بازگو کنندۀ نقش و جایگاه مبارزاتی طبقۀ کارگر علیۀ سیاست‏های ظالمانۀ حاکمان و استثمارگران است.

سال‏ها و در حقیقت، دهه‏هاست که شدتِ تنش‏های سیاسی – اقتصادی طبقۀ کارگر، با کارفرمایان و وابسته‏گان به سرمایه جهانی بالا گرفته است و متأسفانه، علی‏رغم کثرت اعتراضات و درگیری‏های متعدد، علی‏رغم دست‏آوردهای مبارزاتی گران‏بها، و هم‏چنین علی‏رغم جنگ و جدل‏های روزانه و دائمی با سرمایه‏داران، نه تنها زندگی کارگران بهبودی نیافته بلکه دهشتناک‏تر هم شده است. کارگر در سرتاسر جهان، در تلاش، برای دست‏یابی به حقوق اولیۀ و ناچیز زندگی ست. از یک‏طرف سرمایه با افسار گسیختگی تمام در صدد تعرض و به تسلیم واداشتن کارگران، از حقوق اولیۀشان می‏باشد و از طرف‏دیگر، استثمار شوندگان و علی‏رغم بگیر و به بندها، سختی‏ها و دشواری‏های سیاسی – اقتصادی، در صف و در میدانِ مقدم مبارزه‏اند. دو سو و یا چند سوی تضادها و کش و قوس‏های طبقاتی، بر فضای تمامی جوامع سرمایه‏داری سایه انداخته است، و بموازات آن و با وجود تنش‏های مبارزاتیِ همه‏جانبه و روزانه، جهان انسانی، کم‏تر شاهد پیشروی جنبش کارگری، علیۀ سرمایه‏داران حاکم است. به تعبیری، دلیل و عدم پیشرفت و تحقق خواسته‏های اولیۀ طبقۀ کارگر، نه در ایستایی مبارزات و اعتراضات‏شان، علیۀ کارفرمایان و یا صاحبان تولیدی، بلکه در خلاء بسیار عظیم، و در فقدان مزمن عنصر و نیروی مدافع طبقۀ کارگر، و مهم‏تر از آن‏ها، به فقدان و به عدم فعالیت‏های عملی و ارتباط نمایندگان سیاسی طبقۀ کارگر، در سطوح متفاوت جامعه، و بویژه در میادین تولیدی مربوط می‏شود.

به عبارت روشن‏تر و پیداست که، نه از بار، و از تعرض سرمایه‏داران برای کسب سود و درآمد بیشتر کاسته شده است، و نه کارگران، از میادین اعتراضی به دُور شده‏اند و از طرحِ خواسته‏ها و مطالبات‏شان، پا پس کشیده‏اند. چنین اوضاع و وضعیتی فراکشوری، فرامنطقه‏ای و در حقیقت جهانی‏ستُ، متأسفانه و در زیر سلطۀ سرمایه‏داران، گوشه‏ای از جهان را نمی‏توان یافت که کارگران، بدون دغدغۀ و بدون تلاش برای تهیۀ امکانات اولیۀ زندگی، روز و روزگارشان را سپری کنند. شدت استثمار و مشکلات دست‏ساز سرمایه داران آن‏چنان بالا و طاقت‏فرساست که مجال هر گونه زندگی آرام را برای یگانه طبقۀ تا به آخر انقلابی سلب نموده است. ادامۀ سیاست ریاضت‏کشی و اخراج‏های بی‏رویه، کاهش دست‏مزدها و ازیاد ساعات کاری، قطع امکانات اولیۀ بهداشتی و ایمنی، فسق قراردادهای طولانی و غیره از زمره اوضاع دهشت‏باری‏ست که سرمایه‏داران بین‏المللی، در یکی دو دهۀ اخیر، و آن‏هم در ابعادی ناهنجار، به کارگران سرتاسر جهان تحمیل نموده‏اند. هزاران سند پیرامونِ، چند سوی کش و قوس‏های جوامع طبقاتی موجود است و می‏توان به اثبات رساند که، سرمایه بر شدت و بر میزان تعرض خود افزوده است و بموازات آن‏هم می‏توان نشان داد که کارگران علی‏رغم سرکوب و بگیر و به بندهای ارگان‏های وابسته به سرمایه، بر میزان و بر شدت مبارزات و اعتراضات شان افزده‏اند؛ اعتراضات و مخالفت‏هایی که مدت‏هاست، دارد تجلی خود را با تجمع در مقابل اداره‏جات دولتی، نهادها و دیگر ارگان‏های وابسته به سرمایه‏داران بنمایش می‏گذارد.

به سُخن دیگر سرمایه هم‏چنان دارد به معیشت کارگران حمله‏ور می‏شود، نه به این دلیل که، کارگران فاقد تشکلات لازمۀ کارگری‏اند، بلکه به این دلیل که، میادین تولیدی و جامعه، فاقد نیروی سازمانیافتۀ کمونیستی‏ست. چنین خلاء عظیم و طولانی را می‏توان، بین دو طبقۀ میرنده و بالنده به عینه رویت نمود. بطور نمونه، هزاران اعتراض کارگری پیرامون بی‏عدالتی‏های موجود، کاهش دست‏مزدها و اخراج‏های بی‏رویه، در حوزۀ حمل و نقل و در دیگر میادین تولیدیِ کشورهایی هم‏چون انگلستان، فرانسه، آلمان، ایتالیا، امریکا و دیگر کشورهای به اصطلاح پیشرفتۀ سرمایه‏د‏اری جهانی، وجود دارد که بنوبۀ خود، مبین این واقعیت است‏که جنبش طبقۀ کارگر، جنبشی زنده، جاری و دائمی‏ست، و در مقابل، سازمان‏ها و احزابِ مدافع آن‏ها، ساکن، آرام، بیروح، و فاقد برنامۀ کمونیستی و چشم اندازهای روشن و لازمه‏اند. بطور قطع، علل اصلی تداوم چنین وضعیت و یا نا سر انجامی جنبش‏های اعتراضی کارگران، ریشه در چنین اوضاع تأسف‏بار، و ریشه در فقدان ارتباط نمایندگان سیاسی طبقۀ کارگر، با جنبش‏های اعتراضی آنان دارد.

این سیمای واقعی جهان کارگری‏ست و بی‏گمان، اوضاع کارگرانِ کشورهای زیر سلطۀ سرمایه‏داران، از جمله ایران هم، بمراتب دردناک‏تر و وخیم‏تر از موقعیت و وضعیتِ کارگران کشورهای جهان سرمایه‏داری‏ای هم‏چون انگلستان، فرانسه، آلمان و غیره است. متأسفانه در ایرانِ زیر سلطۀ رژیم جمهوری اسلامی، دریافت حقوق از کارخانه‏داران و سرمایه‏داران، به یکی از معضلات اساسی طبقۀ کارگر ایران تبدیل گشته است. عدم پرداخت حقوق چند ماهه و چند ساله، عرصۀ زندگی را برای سازندگان اصلی جامعه تنگ نموده استُ، در این‏میان کسی به فکر کارگر نیست. نظام حاکم و سرمایه‏داری وابستۀ ایران، راهِ هر گونه تجمعات و تشکلات کارگریِ نیم‏بند را بسته است و دارد به اشکال متفاوت، کارگران را استثمار و سرکوب می‏کند. بدنبالۀ آن، نهادها، انجمن‏ها و شوراهای به اصطلاح کارگری در میادین تولیدی هم دارند، نقش سوپاپ اطمینان طبقۀ سرمایه‏داری را ایفاء می‏کنند و بر موقعیتِ وخیم کارگران می‏افزایند؛ شوراها و نهادهایی که در عمل، بعنوان سُخن‏گو و مجریان سیاست‏های سرمایه‏داران به حساب آمده و هم‏سو و هم‏جهت با آنان، دارند هر گونه اعتراضات کارگری را سرکوب و به انحراف می‏کشانند. بطور نمونه، کارفرمایان حقوق کارگران را نمی‏دهند و هر زمان کارگر برای مطالبات و دست‏مزدهای معوقه‏اش، دست به اعتراض زده است، مورد شناسائی و ضرب و شتم، دم و دستگاه‏های وابسته به نهادهای کارگری و سرکوب قرار می‏گیرد. مشکلات و معضلات طبقۀ کارگر ایران، یکی دو تا نیست. در درون و در میادین تولیدی، فاقد حامی و پشتیبانی تشکلات کارگری سالم است، و در بیرون و در درون جامعه هم، از وجودِ حامی عملی و نمایندگان حقیقی در برابر نظام رژیم جمهوری اسلامی در رنج و عذاب می‏باشد. این اوضاع دردناک و رقت‏باری‏ست که نزدیک به چهار دهه، بر فضای جنبش کارگری و جامعۀ ایران، سایه انداخته است و دارد، بر هزینه‏های آن و دیگر جنبش‏های اعتراضی می‏افزاید.

با این اوصاف پاسُخ اصلی به چنین وضعیتی، نه درخواست، و تقاضای عقب‏نشینی از استثمار بی‏رویه و وحشیانۀ سرمایه‏داران در میادین تولیدی، و نه انتظار بیش از این، و تقاضا از طبقۀ کارگر، با عناوینی هم‏چون «… با خانواده‏های‏تان در معابر و در اماکن عمومی چادر بزنید…»، بلکه در حضور و در عکس‏العمل، سازمان‏ها و احزاب مدعی وابسته به منافع کارگران تا سر حد سرنگونی رژیم وابسته به امپریالیسم جمهور اسلامی‏ست. جنبش کارگری جهانی و از جمله کارگران ایران، نیاز به حامیان عملی، در دُوران اعتراضی، و در دُوران طرح مطالبات اولیۀشان علیۀ کارخانه‏داران و دم و دستگاه‏های حافظ بقای سرمایه‏داران دارند؛ نیاز به بُرش و نقش آفرینی و ارتباط با نمایندگان سیاسی، بمنظور سمت و سو دادن مبارزات و اعتراضات‏شان، و آن‏هم در هنگامۀ یورشِ وحشیانه سرمایه‏داران و دیگر نهادها و ارگان‏های وابسته بدانان در میادین تولیدی و در دیگر سطوح متفاوت جامعه دارند. زمان بسیار طولانی‏ست که سرمایه و کارگر، در مقابل هم، و در دو سوی میدان قرار گرفته‏اند، و بموازات آن‏ها، نیرو، سازمان و حزب مدعی مدافع کارگر هم، موظف به حضور، و موظف به نقش‏آفرینی فعال، عملی و سازمانیافته است. به این دلیل که هیچ انقلابی بدون نقش سازندۀ نیروی با برنامۀ کمونیستی، به ثمر نخواهد نشست، و هم‏چنین طبقۀ کارگر و دیگر توده‏های ستم‏دیده به خواسته‏ها و مطالبات دیرینۀشان دست نخواهند یافت، مگر آن‏که جامعه و میادین تولیدی، شاهد عرض و اندام، و دخالت‏گری سازمان و حزب کمونیستی، علیۀ سرمایه‏داران و حاکمان باشد. خلاصه تغییر ریل و فضای سیاسی کنونی، در گُرو، قبولِ بار و مسئولیت‏پذیری کمونیستی، و در گُرو پُر نمودن تپه چاله‏ها و خلاء عظیم و موجودِ، بین طبقۀ میرنده و بالنده استُ، شکی در آن نیست‏که، خواسته‏ها، مطالبات و امر مبارزۀ کارگران زمانی متحقق و مسیر صحیح خود را خواهند یافت، که سازمان و حزب مدعی وی، نظام سرمایه‏داری و تمامی دار و دسته‏ها و ارگان‏های حافظ بقای آنانرا، و آن‏هم با اتکاء به مبارزۀ مقابله‏ای و عملی نشانه گیرد و در همان‏حال، به سازماندهی جنبش‏های اعتراضی آنان بپردازد. این تنها راهی‏ست که به طبقۀ کارگر مجال خواهد داد تا پرچم تشکل، ارگان و نهاد وابسته و حقیقی بخود را در درون کارخانه ها بر افرازد و دست سرمایه‏داران را از میادین تولیدی و جامعه قطع نماید.

28 آپریل 2017

8 اردیبهشت 1396