سیوان کریمی – وحدت طلبی با کدام هدف؟ نگاهی به پاسخ ابراهیم علیزاده دبیر اول کومه له به عبدالله مهتدی

وحدت طلبی با کدام  هدف؟

نگاهی به پاسخ ابراهیم علیزاده دبیر اول کومه له به عبدالله مهتدی

اخيرا ابراهيم عليزاده دبير اول كومه له، سازمان كردستان حزب كمونيست ايران در يك نشست حزبی، پاسخ فراخوان عبدالله مهتدی را داده است.  قبل از شروع و بررسي اين جوابيه، لازم می دانم كه نكته ای را بيان كنم. دلايلی كه برای جدا شدن کمونیسم کارگری و جريانات ديگر از حزب كمونيست ايران بيان مي شود، در اين مطلب بحث نمي شود. اين نكات به صورت تكراری هميشه از سوی ابراهيم عليزاده بيان مي شود و تا آنجايی كه من سخنرانی های وی را دنبال کرده ام، ایشان اين بحث را هميشه باز می كنند. البته احکام و ادعاهای او، جای شك و تردید است، قبلا و بويژه در طول سال گذشته گفته ها و نوشته های بسياری در رد ارزیابی و ادعاهای او از این جداییها نوشته شده است. آنچه كه در اين نوشته سعي دارم به آن بپردازم، واكاوی جوابی است كه از سوی ابراهيم عليزاده به عبدالله مهتدی داده شده.  جوابی كه بسياری آنرا بعيد نمی دانستند.

ادبيات علیزاده :

يك نكته هميشه در ادبيات ابراهيم عليزاده وجود دارد. هنگامی كه می خواهد بحثی را شروع كند و يا به سئوالی پاسخ دهد، از يك نوع كلی گويی شروع می كند. در اين سخنرانی هم، نقطه آغاز و عزیمت بحث را بر همين كلي گويی قرار مي دهد. “وحدت طلبي”.  اين كليد واژه ابراهيم عليزاده برای اين بحث است و شروع بحث خود را با وحدت طلبی كومه له آغاز می كند. این همه تاکید یکجانبه و پوپولیستی بر وحدت طلبی نهایتا در خدمت اینست که نزدیکی با جریان دست راستی مهتدی را توجیه کند. به نظر من يك جواب روشن به نامه مهتدی چه مثبت و چه منفی نيازی به اين تفسير و کلی گویی اندر فواید “وحدت طلبی” نداشت. در عین حال باید تاکید کرد جریانی که خود را چپ و کمونیست بداند، صفت مشخصه اش وحدت طلبی نیست و به وحدت طلبی رایج و همه باهم که “توده ها” به آن تمایل دارند، تمکین نمیکند، بلکه بر عکس صف متمایز طبقاتی و سیاسی را نمایندگی میکند. تا آنجا که تاریخ کومه له را مطالعه کرده ام اتفاقا این جریان  در فضای انقلاب 57 و سالهای بعد از آن  صف متمایز را در جامعه کردستان نمایندگی و مشابه وحدت طلبی مورد نظر ابراهیم علیزاده حرکت ننمود. بلکه برعکس چپ جامعه را نمایندگی می کرد. اتفاقا نقطه قوت این جریان هم همین بود .مربعی كه به قول ابراهيم عليزاده ، سازمان زحمتكشان و شخص عبدالله مهتدی خود را در آن قرار داده است. اما انگار حافظه تاريخی كماكان جايی در صحبتهای ابراهيم عليزاده ندارد. عبدالله مهتدی وقتي تصميم به خروج از كومه له گرفت، با صراحت تمام گفت كه از كمونيست بودن خود پشيمان است و آنرا اشتباه مي داند و هرآنچه در توان داشت علیه چپ و کمونیست و سوسیالیسم به کار برد.

تناقض گويی های علیزاده:

نكته ی ديگری كه در اين مصاحبه جايگاه خاصی داشت، سخنان متناقضی بود كه ابراهيم عليزاده بيان كرد. اولين نمونه اين تناقضات، نام بردن از سازمان زحكمت كشان با نام “كومه له” بود. تناقض آنجا است، اگر جریان شما کومه له است، جریان مهتدی آن هم با شکل و شیوه ای که از شما جدا شد، چرا کومه له است؟ قاعدتا دبیر اول کومه له که بیش از سه دهه دبیر اول این سازمان بوده، تاریخچه آن سازمان را میداند و متوجه است پرنسيب سياسی ايجاب مي كند كه وقتی جريانی از يك حزب جدا می شود، بدون در نظر گرفتن اقليت و يا اكثريت، سياستهای خود را با نام ديگری به پيش مي برد كه نشان دهنده سياستهايشان است. مهتدی و جریانش اینکار را نکردند و اسم کومه له را به ناحق روی خود گذاشتند و اکنون دبیر اول کومه له این بی پرنسیبی را برای مهتدی و جریانش تایید میکند.  در اين مصاحبه ابراهيم عليزاده پنج بار در مورد اين سازمان سخن گفت و هر پنج بار هم نام كومه له را برای آن بكار برد. كومه له برای من طبق سابقه و موازین سازمانی و قانونی سازمان كردستان حزب كمونيست ايران است و بس. اما تعجب آور است كه نفر اول كومه له سازمان و جريانی را كه با اوج بی پرنسيپی از آنها جدا می شود را كماكان كومه له می نامد. این برخورد علامت سئوال بزرگی را نه تنها برای يك ناظر بيرونی، بلكه حتی برای خود اعضای اين حزب و كادرهای آن به جا می گذارد.

علاوه بر اين، در ابتدای سخنان خود، به اين بحث اشاره می كند كه كومه له، سازمان زحمتكشان را در جنبش كردستان پذيرفته است و آنها را قبول دارد. “جنبش کردستان” آن حکم و دیدگاه ناسیونالیستی و پوپولیستی است که علیزاده آگاهانه آن را بکار میبندد تا نزدیکی و همکاری با جریان دست راستی مهتدی و امثالهم را با آن توجیه کند؛ همانطور که با پناه بردن به این فرمولبندی حضور در کنگره ملی کرد متشکل از کل جریانات ارتجاعی ملی و و مذهبی  را توجیه میکند. باید به ابراهيم عليزاده، دبير اول سازمان كردستان حزب كمونيست ايران، یادآور شد وقتی صحبت از يك جامعه طبقاتي می شود، پس یک جنبش نداریم، جنبشهای مختلف داریم، همانطور که از مقطع انقلاب 57 به بعد با شفافیت دو جنبش متفاوت در کردستان از یک طرف جنبش سوسیالیستی و از طرف دیگر جنبش ناسیونالیستی در تمایز و تقابل با هم بوده اند  و به این اعتبار جايگاه هر حزب و جريانی مشخص است و نياز به طول و تفصيل ندارد. انگار كه ديد ایشان نسبت به جامعه كردستان عوض شده است كه اين مبارزه طبقاتی را به یک جنبش واحد تعبير می كند.  ١٦ سال سياست به عنوان يك نيروی راست در جامعه و به هر دری زدن برای مطرح شدن و پيدا كردن نامی برای خود، يعنی اينكه سازمان زحمتكشان راه خود را خوب می داند. يعنی اينكه برای سهیم شدن در قدرت و به نان و نوایی رسیدن به هر بی پرنسیپی متوصل شدن. علیزاده اين را به درستي مي دانند كه وقتی عبدالله مهتدی بعد از ١٦ سال دويدن در كريدورهای مجالس اروپا و آمريكا، كماكان کسی تره ای برايش خورد نكرده و همه طرحهايی كه پيشنهاد كرده، اگرچه در ابتدا با سر و صداهایی همراه بود، اما نهايتا شكست خورد. همين پروژه ای هم كه به کومه له پيشنهاد داده، به معنی شكست سياسی عبدالله مهتدی و جریانش در طول ١٦ سال است. اما انگارابراهیم علیزاده از درك آن عاجز است. ایشان ادعا می کنند كه حتي ١٠ درصد از كسانی كه از آنها جدا شده اند، در اين احزاب باقی نمانده اند و همه “خانه نشين” شده اند و حالا اين احزاب نامشان در هيچ جايی نيست. با این معیار که علیزاده به جداییها و انشعابات برخورد کرده، در سازمان خود او پنج درصد هم باقی نمانده اند.  به علاوه به نحوی خارج از موضوع و در پاسخ به یک جریان دست راستی، با ذوق زدگی به پراکندگی صفوف چپ اشاره می کند. این قاعدتا شایسته رهبر یک سازمان که خود را سوسیالیست و چپ میداند نیست.  نکته مهم این است که این آمارها دلبخواهی است و این ادعاها واقعیت  ندارد. اين آمارها تنها خوراك تبليغات درون تشكيلات است و بس. خود علیزاده هم این را خوب میداند.

پوپوليسمی معنادار :

پوپوليسم كماكان دست از سر ابراهیم علیزاده و كومه له بر نمی دارد.  به هر حال هر وقت كومه له و رهبری اين جریان در وضعيتی قرار می گيرند كه در كنار دست راستی ترين احزاب بنشينند، واژه “جنبش کردستان” و “منفعت عمومی مردم كردستان” پا به عرصه وجود می گذارد. ترجيح می دهند دلايل اصلی اين نشستها مثلا همين كنگره ملی كرد را و اینکه چرا با 39 جریان ديگر كه همگی راست و ملی گرا و مذهبی هستند می نشينند از سر منفعت مردم  و “جنبش کردستان” توضیح بدهند. اين مبارزه طبقاتی نيست. اين يعنی پرده پوشی منافع طبقاتی. اين يعني همه مردم را يك كاسه كردن و با يك چشم همه را نگاه كردن. در واقع اين يك انتخاب سياسي است كه انجام مي دهند و در كنار اين جريانات  تا پوست و استخوان مرتجع قرار مي گيرند. همين انتخابهای آنها است كه كومه له و حزب كمونيست ايران را به يك جريان سانتر تبديل كرده است. وقتی كه مواضع حزب كمونيست ايران و كومه له را واكاوی كنيد، سانتر و در جاهايی هم راستروی وجود دارد. اگر صحبتهای ابراهيم عليزاده را به دقت گوش كنيد، اشاره می كند كه يك حزب و جريان سياسی در عمل و پراكتيك سياسي آن است كه در چه بلوكی قرار مي گيرد. اين حرف كاملا درست است اما بايد اشاره كرد كه در همين انتخابهای سياسی است كه يك جريانی سانتر می شود و حزبی انقلابي گری و سياست راديكال را انتخاب می كند. اگر كومه له را سانتر می نامند به دليل همين انتخابهای سياسی است كه انجام داده اند. روشن ترين نمونه برای اين ادعا حضور کومه له در كنگره ملی كرد است كه با هيچ متر و معياری و در هيچ قاموسی نمی تواند يك سياست راديكال و مترقی باشد. اين را نه تنها ما، بلكه جامعه نيز می بيند و بر آن صحه می گذارد.

در پايان اين نشست، ابراهيم عليزاده از اعضا و كادرهای خود گله مند است كه چرا برای بحث در اين مورد حرف ديگران را تكرار می كنند. وی معتقد است كه كومه له و تاريخ آن سرشار از روح وحدت طلبی است و می توانند از اين تاريخ برای بحث در اين مورد استفاده كنند. بهتر بود كه دبير اول كومه له به جای استفاده از اين ادبيات مستقيما نام اشخاص و يا احزابی را كه اين فراخوان مهتدی را مورد نقد قرار داده بودند، به صراحت بيان می كرد. ابراهيم عليزاده گرامی؛ اين اشخاص و احزاب بسيار قبل تر از پاسخ شما، به اين درخواست مهتدی واكنش نشان داده بودند و به جای  اتخاظ يك سياست “سانتر” ديدگاههای خود را به صورت واقعی و به نفع طبقه كارگر بيان كردند. اين كه برخی از اعضا و كادرهای کومه له، سياست مشابهی را اعلام می كنند نمی تواند تنها دليل بر كپی برداری باشد بلكه آنها هم از ديدگاهی راديكال به اين موضوع نگاه می كنند. اين برخورد توام با عصابنيت، كه در بيش از نصفی از سخنان شما نمایان است، نمی تواند تنها برای گفته های اين رفقای عزيز قابل درك باشد. اين عصبانيت می تواند دليلی بر اين امر باشد كه شما به شخصه در جایی قرار گرفته ايد كه نه تنها با اين نامه و درخواست مخالف نبوده و نیستید، بلكه راهگشایی برای نزديكی بيشتر را هم مقابل سازمان مهتدی قرار داده ايد.

 ظاهرا برگزاری اين جلسه از طرف علیزاده برای پاسخ به نامه مهتدی كافی نبوده است و با صراحت باور خود را برای نزديكی و “وحدت طلبي” ابراز نكرده است. در ادامه ایشان در گفتگويي كوتاهی كه با تلويزيون روداو – تلويزيون كردی در كردستان عراق- انجام داده اند اين بار با صراحت بيشتری از اين وحدت طلبی و ضرورت آن بحث می كند. هر چند جوابهای داده شده به خبرنگار روداو برای هيچ كس قانع كننده نبود، اما ظاهرا اين بار و با صراحت بيشتری تمايل خود را برای نزديكی با مهتدی بيان كرده است.

در پايان لازم است كه اعضا و كادرهای کومه له دوباره تعريفی از وحدت طلبی را از رهبری بخواهند. اين چه وحدت طلبیی است كه بايد راسترين جريان ممكن در آن بتواند حضور پيدا كند؟ آيا زير چتر وحدت طلبی و برای حفظ منافع كلی “مردم” و “جنبش” كه آن هم طبقاتی است بايد مبارزه و منافع طبقاتی را كنار گذاشت؟

به عنوان يك انسان کمونیست اميدوارم كه كومه له كماكان در خانه چپ رادیکال باقی بماند. اين را نه خواست قلبی من تعيين می كند و نه سخنان رهبری كومه له.  به قول ابراهيم عليزاده اين را سياست و پراكتيك يك حزب است كه تعيین می كند در كجا بايد قرار گيرد. هر نوع نزديكی و وحدت ، زير هر نوع شعار و چتری كه باشد، كه در آن راست و چپ در يك كاسه قرار گيرد، به ضرر كارگران و مبارزه طبقاتي آنها خواهد بود.

سیوان کریمی