سیوان کریمی -دعواي بزرگ

دعواي بزرگ
سیوان کریمی

اين نوشته تلاش دارد كه نگاهي متفاوت به موضوع جنگ كنوني بين جناحهاي رژيم بياندازد. تقريبا بر هيچ كس پوشيدن نيست كه جنگ بين خامنه اي و رفسنجاني به عنوان مهره هاي اصلي اين دو جناح رنگ و بويي تازه به خود گرفته است. حفظ نظام از طرف هر دوي اين افراد در اولويت است اما مساله رهبري مي تواند به چالشي بزرگ تبديل شود. چالشي كه مي تواند شكافهاي بين اين دو و درنتيجه دو جناح حاكم را شديدتر كند.
بازنده و برنده
پس از مضكحه انتخابات در اسفند ٩٤، دو دستگي بين دو جناح به بيشترين حد ممكن رسيد. تقابل اين دو جناح با فهرستهايي كه از انتخابات دادند و پس از آن در انتخابات هيئت رييسه مجلس، به وضوح نشان داد كه دو طرف از اين دعوا كوتاه نمي آيند. هـرچند كه تعدادي از اين افراد خود را به هر دوجناح نزديك مي دانند و حتي برخي از تندروترين آنها از جمله علي مطهري از ليست اصلاح طلبان به مجلس راه يافت. اما اين به هيچ وجه ماهيت ماجرا را عوض نمي كند. بسياري از احزاب اپوزیسيون نتايج اين انتخابات را به معناي پيروزي رفسنجاني و شكست خامنه اي ياد كردند. استدلال آنها اين بود كه ليست هاي مورد تاييد رفسنجاني توانست حداقل در تهران اكثريت مطلق را بدست آورد و همه نمايندگانش را به مجلس بفرستد. اگر بخواهيم اهميت اين مساله را بسنجيم، به باور من نتايج اين انتخابات از اهميت درجه چندم براي خامنه اي برخوردار بود. در اين مضحكه انتخابات خامنه اي توانست به آنچه كه در اين مقطع لازم داشت، برسد. مهمترين مساله براي خامنه اي عبور از كليد واژه تقلب بود. اصطلاحي كه هر گاه در جمهوري اسلامي انتخاباتي نمايشي اجرا مي شود، از سوي اصلاح طلبان اين برچسب- چه واقعي باشد و يا نه – زده مي شد. اما اينبار رژيم اسلامي و بويژه خامنه اي از اين واژه عبور كردند. شايد رفسنجاني اصلا انتظار چنين برخوردي را نداشت. حداقل براي مجلس خبرگان در تهران كه دو نفر از ياران خامنه اي نتوانستند به آن راه پيدا كنند، اين دو نه اعتراض كردند و نه نتايج را تقلب خواندند. بهترين احتمال ممكن براي رفسنجاني اين بود كه اعتراضاتي حتي فرمايشي به اين نتايج شود، اما نشد. اين به معني بستن اين در به روي رفسنجاني و اصلاح طلباني است كه اميد به مضحكه انتخابات سال آينده رياست جمهوري دارند. اين ابتداي راه بازنده شدن رفسنجاني بود.
اما چرا خامنه اي از اين انتخابات به راحتي گذشت و نتايج آن اهميتي براي وي ندارد؟ مهمترين مساله كنوني جناحهاي رژيم موضوع رهبري آتي در جمهوري اسلامي است. اين مساله از دو سو قابل بررسي است. مورد اول چگونگي رهبري آتي كه رفسنجاني از يك سو اصرار بر شورايي بودن آن دارد و حتي براي اثبات آن سخنان و نقل قولهايي را از خامنه اي هم نقل مي كند. اما طرف ديگر اصرار بر رهبري فردي دارد. اين يك طرف ماجرا و اتفاقا مهمترين بخش آن نيز مي باشد. اصل ١١٠ قانون جمهوري اسلامي به صراحت بحث رهبري موقت را به پيش كشيده است. جايي كه مي توان به كمك آن اثبات كرد كه چرا خامنه اي انتخابات بعدي را بسيار مهم و حياتي تر از هر انتخاباتي قلمداد مي كند. طبق اين اصل در هر صورتي كه خامنه اي به عنوان رهبر حضور نداشته باشد، سه نفر شوراي موقت رهبري را در دست مي گيرند: ١) رييس قوه قضاييه ٢) يكي از فقهاي شوراي نگهبان به انتخاب مجلس تشخيص مصلحت نظام. تا اينجامي توان ديد كه از هر طرف اين جناحها يكي در اين شورا حضور دارد. اما نفر سوم كفه را به سمتي ديگر سوق مي دهد. نفر سوم رييس قوه مجريه يا همان رييس جمهور است. تعيين و از صندوق بيرون آوردن اين شخص برگ برنده اي براي هر يك از طرفين خواهد بود.
خامنه اي درست بعد از فرداي مضحكه انتخابات عليه سياستهاي دولت روحاني لب به سخن گشود. مساله برجام يكي از اولين موضوعات مطرح شده پس از انتخابات بود كه كماكان خامنه اي اصرار داشت اين مساله بايد با ديده شك نگريسته شود. موضوعي كه باعث شد در آخرين نشست خود با شاعران در تهران، از آنها بخواهد عليه ” خيانتهاي آمريكا” در برجام شعر بسرايند. سال جديد خورشيدي هم با دعواي دو طرف آغاز شد. خامنه اي در سخنان خود كه هر ساله به مناسبت سال جديد مطرح مي كند، از اقتصاد مقاومتي سخن گفت و درست روز بعد از آن روحاني به موضوع ارتباط با دنياي خارج- كه اساسآ منظور غرب و آمريكا است- تاكيد كرد. دعواي دو جناح تا جايي پيش رفت كه خامنه اي، نفر دوم رژيم اسلامي را خائن خطاب كرد. محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت، روز سهشنبه، ۲۵ خرداد، در سخناني از بوجود آمدن اتاق فكري سخن گفت كه با انگيزه هاي سياسي تشكيل شده و هر شنبه تعيين تكليف مي كنند كه چه بايد بكنند.
اين دعوا بايد تا پايان انتخابات رياست جمهوري سال آينده پيش رود. وضعيت دو شقه بودن رژيم كماكان ادامه پيدا مي كند و اين اختلافات و انشقاقات بيشتر مي شود. اما خامنه اي توپ را فعلا در زمين دولت و رفسنجاني انداخته است. با حذف همه نزديكان خامنه اي در انتخابات اسفند ٩٤ و عدم اعتراض حتي به يك صندوق در تهران، كليدواژه تقلب ، حداقل براي مضحكه آتي، نمي تواند مورد استفاده جناح رقيب قرار گيرد. حملات اخير جناح خامنه اي به طرف مقابل و ارائه آمار و ارقامي از جمله در زمينه هاي بيكاري، حاشيه نشيني و زندانيان و اين اواخر فيش هاي حقوقي روساي ادارات، نشان از عزم خامنه اي براي حذف روحاني در انتخابات آينده دارد. اين آمار همانطور كه ٣٧ سال است پنهان شده، مي توانست حداقل يك سال ديگر هم پنهان بماند.
در واقع جايگاهي كه در اين دوره رئيس جمهوري مي تواند داشته باشد، همان جايگاهي است كه ٢٨ سال قبل رفسنجاني داشت. يعني سنگيني كفه ترازو براي جانشيني خامنه اي. هر چند اين دعواها و افشاگريها مي تواند تا زمان انتخابات ادامه يابد، اما يك مسئله كاملا روشن است؛ اينكه خامنه اي نياز به يك شخص دارد كه اين كفه را به نفع او سنگين كند. بررسي اينكه چه كساني مي توانند به اين جايگاه دست پيدا كنند و به عنوان رييس جمهور اين نقش را ايفا كنند، از حوصله اين نوشته خارج است اما اين نكته واضح است كه خامنه اي نه مي خواهد و نه مي گذارد كه بازنده اين دعوا شود.
***