سیوان كریمی-امنیت

امنیت

سیوان كریمی

بعد از حمله دولت آمریكا و ناتو به عراق در سال ٢٠٠٣، واژه ای با بار معنایی عمیقی وارد زبان مردم كوچه و بازار شد. واژ های كه نهایتا هر نوع خواست تغییر، دلیل مبارزه، تلاش برای آگاهگری و … را تحت تاثیر خود قرار می داد. تاثیر نه به این معنا كه از ارزش مبارزه و راههای مبارزاتی و تغییر كم كند، بلكه سدی بود در مقابل آن و تابلوی “ایستی” می شد در تقابل با آنها. این واژه “امنیت” بود. هر از گاهی این واژه را در تحلیلهای افراد سیاسی هم می شد دید كه نهایتا به این نتیجه می رسیدند كه اكثریت جامعه امنیت را به هر نوع تغییری ترجیح می دهند. مردم عراق و سوریه را دیده اند و ترجیح می دهند كه تحت هر شرایطی از هیچ نوع تغییری حمایت نكنند و بقای “امنیت” موجود را به لقای”تغییر” ببخشند. ترم و اصطلاحی كه خود جمهوری اسلامی هم به صورت برنامه ریزی شده ای آن را ترویج می داد. در صحبتهای مسئولین عالی رتبه جمهوری اسلامی، واژه امنیت و دفاع از این امنیت، جایگاه خاصی را حداقل در این چهار سال و مشخصا بعد از تحولات سوریه به خود اختصاص داد. اما نشان دادن عكس این قضیه كار دشواری نیست. اینكه نه در جمهوری اسلامی امنیت وجود دارد و نه جمهوری اسلامی حافظ امنیت باشد.

فعالین كارگری اولین و بارزترین نمونه برای اثبات این واقعیت است. آخرین نمونه از این موارد دستگیری رضا شهابی و محمود صالحی است. فعالینی كه به جرم تلاش برای حصول مطالبات كارگران در روز روشن از بیمارستان به زندان منتقل می شوند. این خود بزرگرترین سند برای نقض امنیت شهروندان در یك جامعه است كه انسانهای درون آن جامعه كه به اذعان پزشكان توانایی ماندن و سپری كردن دوران زندان را ندارد، باید كماكان در زندان بماند و هیچ اهمیتی به “امنیت” جانی این اشخاص داده نمی شود. این آخرین مورد از موارد بیشماری است كه هر روز جامعه با آن روبرو می شود. جمهوری اسلامی خود بزرگترین نقض كننده امنیت شهروندان جامعه است. اما بزرگترین دلیل همان اتفاق هفته قبل بود. جایی كه زلزله ای شدید خانه های “مهر” شهروندان جامعه را با خاك یكسان كرد. هر دولت مزخرف بورژوایی هم كه بود، تلاش می كرد كه در لحظات و ساعتهای اول این حادثه غم انگیز حداقل امكانات از قبیل چادر و غذا و پتو را تامین كند. موضوعی كه تا حال حاضر هم جمهوری اسلامی اقدامی قابل تامل در این مورد انجام نداده است. حتی گزارشهایی منتشر شده كه نشان می دهد سپاه پاسداران محموله كمك های مردمی را مصادره و با اسم سپاه و دولت بین مردم پخش می كند.

جمهوری اسلامی نه تنها در این چند روز اقدامی در بهبود شرایط معیشتی و زندگی این آسیب دیدگان انجام نداده، بلكه خود مانعی در مقابل كمكهای مردمی بوده است. “امنیت” جانی و معیشت و زندگی مردم را به بازی گرفته است و هر نوع كمك خودجوش مردمی را اقدامی علیه “امنیت” ملی قلمداد میكند. اما مردم نشان دادند كه ماهیت جمهوری اسلامی را به خوبی می شناسند. اگر كسی قرار است حافظ جان مردم باشد و اقدامی در زمینه تامین كمترین امكانات انجام دهد، همان مردم هستند، نه جمهوری اسلامی. نه رژیمی كه سالیان درازی است تلاش می كند حس همدردی و همكاری و تعاون را در جامعه از بین ببرد، نه رژیمی كه با اسم رمز امنیت، امنیت را از جامعه گرفته است و نه رژیمی كه خود باعث ناامنی نه تنها در ایران بلكه در تمام منطقه است.

بار دیگر مردم نشان دادند كه اگر بخواهند، می توانند شرایط را خود تعیین كنند. رژیم اسلامی كه ناامنی را در جامعه به اولویت خود تبدیل كرده و در كنار آن عامل اصلی ناامنی در منطقه هست، نمی تواند حافظ امنیت جامعه باشد. اگر قرار است امنیت در جامعه وجود داشته باشد، گام اول سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی است. سرنگونی جمهوری اسلامی یعنی بازگشت امنیت به جامعه و حتی منطقه. این امر تحقق نمی یابد مگر اینكه طبقه كارگر در ایران، انسانهایی كه با حضور خود و ایجاد نهادهای مردمی برای كمك به مردم دین خود را ادا كردند و بخش عظیمی از مردم كه هر لحظه وثانیه از سوی این رژیم جنایتكار سرمایه سركوب می شوند، به میدان آیند و یكبار برای همیشه جمهوری اسلامی را به زباله دان تاریخ بفرستند.

نوامبر ٢٠١٧