سیاوش دانشور-در باره تظاهرات های “آنتی ترامپ” علیه راسیسم با پرچم آپارتاید و اسلامیسم

در باره تظاهرات های “آنتی ترامپ”

علیه راسیسم با پرچم آپارتاید و اسلامیسم

سیاوش دانشور

بموازاتِ مناسکِ مذهبی- ناسیونالیستی- راسیستی تحلیفِ ریاست جمهوری دونالد ترامپ، اجتماعات متعددی روز ۲۰ ژانویه در شهرهای مختلف آمریکا برگزار شد. این اعتراضات که از روزهای قبل از مراسم تحلیف آغاز شده بود، روز ۲۱ ژانویه در آمریکا و صدها شهر کشورهای جهان با تظاهرات زنان ادامه یافت. افق و سیاستِ حاکم بر این تظاهراتها از جهاتِ مختلفی قابل تامّل است. در این اجتماعات همه نوع شعار علیه سخنان ترامپ و علیه نظم موجود وجود داشت. نقطه عزیمت و شعارهای بسیاری از شرکت کنندگان در این اجتماعات، اعم از زنان و گرایشات ضد راسیستی و چپگرایان، با شعارها و اهداف سیاسی بستر اصلی و سازمانده این اجتماعات عمیقا در تناقض است.

“آنتی ترامپ دی”

“آنتی ترامپ دی” یا روز مخالفت با ترامپ، عنوانی بود که از جانب سازماندهندگان برای این روز انتخاب شد. “آنتی ترامپ” موضعی پرو کلینتونی است و حزب دمکرات و شخصیت ها و رسانه هایشان نقش مهمی در راه اندازی این اجتماعات در آمریکا و کشورهای دیگر داشتند. شعار و سیاست “آنتی ترامپ” نه فقط کمترین نقدی به نظام سرمایه داری و دو حزب سرمایه داران بزرگ در آمریکا ندارد، بلکه اگر هیلاری کلینتون برنده انتخابات میشد، اصولا اعتراض و تظاهراتی بعد از انتخابات موضوعیت پیدا نمیکرد. حزب دمکرات و نیروهای نزدیک به آن و چپ هائی که سُنتا در انتخابات ها “دماغ شان را میگیرند و به حزب دمکرات رای میدهند”، موفق شدند افق مسلط به این اجتماعات را به مخالفت با ترامپ محدود کنند. “ترامپ رئیس جمهور من نیست”، تیپیک ترین شعار این جریان بود. هدف حزب دمکرات از سازماندهی اعتراض و کشمکش پسا- انتخاباتی گرفتن امتیاز است. امری که قرار است در تداوم خود از جمله در روز جهانی زن و نیمه اول آوریل دنبال شود.

بخش دیگر معترضین که ترکیبی از چپهای رادیکال، آنارشیست ها، آنتی فاشیست ها، فعالین آزادیخواه و ناسیونالیستهای چپ ضد جهانی سازی را تشکیل میداد، در اینروز فرصتی یافتند که در دفاع از مهاجرین، علیه راسیسم و فاشیسم، در دفاع از حقوق زنان، آزادی سقط جنین و حقوق همجنسگرایان ابراز وجود کنند. این نیروها عمدتا ترکیبی هستند که در تحرکات سالهای اخیر در آمریکا از اعتراضات سیاتل تا جنبش اشغال حضور داشته اند. این نیرو علیرغم تفاوت در روش ها و شعارها، بدلیل پراکندگی و تلوّن، افق متمایزی را نمایندگی نمیکرد. این جریان بنا به محدودیتهایش نمیتوانست سخنگو و رهبر سیاسی پتانسیلِ قویِ اعتراضی ای باشد که به بهانه عروج ترامپ مجال بروز مُجدد یافته است. سیاست این نیروها از خط سیاسی و افق حاکم بر اعتراضات قابل تفکیک نبود. میلیتانسی و حمله به اماکنی مانند استارباکس و درگیری با پلیس که بیشتر واکنشی دفاعی در مقابل تهاجم نیروهای سرکوب بود، هنوز نمیتوانست تمایز سیاسی روشنی با افق بخشی از حاکمیت را ترسیم کند.

مارش زنان

اجتماعات روز ۲۱ ژانویه که با عنوان راهپیمائی زنان فراخوان داده شد، و البته به زنان محدود نمیشد، ادامه اعتراض به ترامپ و مشخص تر اعتراض به سیاستهای ضد زن وی بود. روشنفکرانِ راسیست و اسلام زده، سناتورهای دمکرات، سلبریتی ها و هالیوودی ها از مدونا، سکارلت جوهانسون، جولین مور، کیتی پری، اِمی شومر، شر، روبرت دنیرو، مایکل مور و بسیاری دیگر در این روز از موضع حزب دمکرات سنگِ تمام گذاشتند. بنا به فراخوانهای رسمی رهبران فمینیست، قرار بود زنان در اجتماعی سراسری و غیر حزبی و در دفاع از “ارزش‌های آمریکایی” و مبارزه با تبعیض نژادی و جنسیتی شرکت کنند. قرار بود در اینروز علیه خطرِ تمایلات و نگرش مردسالار ترامپ اعتراض کنند. بسیاری از زنان در اینروز در یک مقیاس جهانی بمیدان آمدند تا علیه تبعیض جنسی و نابرابری اعتراض کنند. زنان و مردانی که اعتراضشان به تبعیض جنسی و مردسالاری تاریخی بسیار قدیمی تر از جدال انتخاباتی در آمریکا دارد. این تحرکِ جهانی زنان، فی النفسه بیانگر پتانسیلِ اعتراضی قوی ای است که میتواند یک ستون مهم هر حرکت آزادیخواهانه و سوسیالیستی در جوامع امروز باشد. اما فمینیسم راست، فمینیسمی که در سیستم سیاسی – اداری بورژوازی جذب شده است و نهایتا برابری زنان و مردان در حاکمیت بورژوائی و پارلمان و کلیسا و مدیریت شرکتهای تجاری و پلیس را میخواهد، فمینیسمی که هیلاری کلینتون الگو و شاخص آنست، آگاهانه تلاش کرد با پرچمی ناسیونالیستی و مذهبی و راسیستی این اعتراضات را عقیم کند.

فمینیسم راسیست و اسلام زده

شعارها و پوسترهای مرکزی برگزار کنندگان در همه جای دنیا یکسان بود. پوستر خانم مُنیرا احمد بعنوان یک زن بنگلادشی – آمریکایی و مسلمان، به پرچمی تبدیل شد تا سکسیسم و راسیسم و نژادپرستی ترامپ را پاسخ دهد. مُنیرا احمد شاخص زنان مهاجر و روشنفکر و آمریکائی مُرفّه است که چکیده و عُصاره دیدگاهِ فمینیسمِ بسترِ رسمی و ذوب شده در ساختار سیاسی – اداری بورژوازی را مُنعکس میکرد. بعبارت دیگر، آمریکائی بودن، ناسیونالیسم آمریکائی، مسلمان بودن بعنوان شاخص “هویتِ” سیاسی و اجتماعی مهاجرین، همزیستی “ارزشهای مسیحی” با “ارزشهای اسلامی” که سیاستهای فکری و فرهنگی حاکم بر بیشتر دولتها و جناح مرکز و چپ بورژوازی است، نمادی برای “تقابل” با راسیسم و تبعیض شد! تاریخ جنبش کارگری آمریکا و جنبشهای اجتماعی پیشرو، و حتی جنبشهای بورژوائی، کمبود چهره و شخصیتِ مشهورِ سیاسی و فرهنگی و هنری زن ندارد. اینکه پوستر خانم مُنیرا احمد با روسری پرچم آمریکا، در مقیاسی چنان گسترده به یک سمبل محوری اجتماعات “مارش جهانی زنان” بدل میشود، باید حکمت آنرا در سیاستهای راسیستی و ناسیونالیستی و ایدئولوژی آپارتاید فکری و فرهنگی حاکم به حزب دمکرات و فمینیسم اسلام زده امروز جستجو کرد. مُنیرا احمد بعنوان سمبل زن مسلمان و آمریکائی و پولدار، بعنوان زن روشنفکری که تا آنجا رُشد کرده است که با ال بی جی تی ها هم مُشکل فرهنگی ندارد، مُدل زنِ آرمانی این فمینیسم اعلام شد. فمینیسمی که گویا قرار است با راسیسم و سکسیسم و ضد زن بودن ترامپ دربیافتد، فمینیسمی که با عکس واژن فراخوان تظاهرات میدهد اما یادش میرود که تا چند هفته قبل در متن جدال انتخاباتی، یک زنِ پولدار مهاجر دیگر و البته غیر مسلمان، مِلانیا ترامپ، همسر دونالد ترامپ را بخاطر انتشار عکسهای عریان در مجله مُد، بعنوان “فرست لیدی” احتمالی آینده، تحقیر و به ریشخند گرفته بود!

ضرورت حیاتی یک افق و رهبری رادیکال

جریانِ اصلیِ سازمانگر و افقِ حاکم به این اجتماعات پرو حزب دمکراتی بود. در کشورهای مختلف نیز رسانه های دولتی و جریاناتی که برای این مارش جهانی تبلیغ کردند، کمابیش همین دیدگاه را نمایندگی میکنند. اما این بخشی و نیمی از حقیقت روز ۲۱ ژانویه است. نیمه دیگر اینست که پیروزی ترامپ و طرح سیاستهای ارتجاعی اش مجرای بروز اعتراضی اجتماعی و گسترده شد که قدیمی تر از تقابلِ ترامپ و کلینتون است و بیانگر تناقضات و تضادهائی در جوامع کنونی است که لاینحل مانده است. بسیاری از شرکت کنندگان در این اجتماعات و معترضین به ترامپ توسط کمپِ رقیبِ حکومتی وی نمایندگی نمیشوند. این نیروئی است که در سالهای اخیر و با تشدید بحرانِ اقتصادی سرمایه داری و تهاجم به حقوق پایه ای شهروندان بعناوین مختلف اعتراض کرده است. این نیروئی است که مخالف میلیتاریسم و آدمکشی و تروریسمِ اسلافِ کلینتون و ترامپ است. این نیروئی است که دلِ خوشی از تروریسم اسلامی و مُماشات طبقه حاکم با اسلام سیاسی ندارد. این نیرو فاقد رهبری سیاسی و سازمان مُتناسب بعنوان ظرفِ دربرگیرنده ای است که ابراز وجود سیاسی و اعتراض اجتماعی اش را نمایندگی کند. در فقدانِ یک افقِ رادیکال و پیشرو، در فقدانِ یک رهبری سیاسی انقلابی و سازمانی برای ابراز وجود اجتماعی، این نیرو چاره ای ندارد که در حاشیه بستر رسمی سیاست و افقهای جنبشهای طبقات دارا اعتراض کند. بسیاری از این زنان و مردان و جوانان عمیقا مخالف نژادپرستی، زن ستیزی، خارجی ستیزی، تروریسم، نابرابری و تبعیض هستند و هر روز خود را در تقابل و تناقض با سیاستهای سرمایه داری و نظم کنونی می بینند. تمایلات واقعی اکثریت عظیم این مردم ناراضی توسط کمپ های مختلف بورژوائی نمایندگی نمیشود.

پوپولیسم راست، پوپولیسم چپ

در فقدانِ حضور قدرتمند افق و رهبری رادیکال، پوپولیسم راست آرای بخشی از ناراضیان و معترضین را در متنِ ارعاب و گروکشی و استیصال بسمتِ خود جذب میکند. پوپولیسم چپ نیز بصورت غیر انتقادی و با دنباله روی و یا تمجید سیاستهای کمپ رقیب و جناح مرکز بورژوازی، درد این تسلیم و کمبودِ واقعیِ اجتماعی را مذهبی گونه تسلُی میدهد. امثال ترامپ و لوپن اگر راسا نتوانند شهروندان عاصی و ناراضی را بسیج کنند، سکوی دفاع از امثال کلینتون و اولاند میشوند تا کارگران و شهروندان از ترس و خطر فاشیسم، با پای خود به سلاخ خانه بورژوازی میلیتاریست و راسیست بروند. پوپولیسم چپ یا از عروج امثال اوباما و اولاند به وجد می آید و در سیمای آنها آغاز دوره ای از رفرم و اصلاحات اجتماعی را جستجو میکند و یا اگر سرباز و شمشیر زن مستقیم کمپ راست مرکز نباشد، با تمجیدِ اعتراضِ بی خط توده ها، حسّ تشخیص سیاسی شان را کور میکند و به بورژوازی و پوپولیسم راست سواری میدهد.

بحران اقتصادی و بحرانِ مشروعیت در نظم کنونی هر روز محصولاتِ ارتجاعی تر از دیروز ببار می آورد. تغییر بنیادی این وضعیت نیازِ محوری زمانه است. ضرورت تغییر و دخالتِ انقلابی در این اوضاع یعنی فراتر رفتن از افقهای جنبش های بورژوائی موجود، یعنی تامین رهبری سیاسی، یعنی بدیل حزبی و توده ای، یعنی جدال برسر هژمونی افق رادیکال در جامعه، یعنی دادن پرچمی به طبقه کارگر و نیروهای گسترده ناراضی در جامعه که بتوانند به این دور باطلِ حاکمیتِ طبقاتِ دارا پایان دهند. *

۲۶ ژانویه ۲۰۱۷