سیاوش دانشور – تقابل هولیگان ها و سلفی ها در اروپا حق با کمونیسم کارگری بود!

تقابل هولیگان ها و سلفی ها در اروپا
حق با کمونیسم کارگری بود!
سیاوش دانشور
کمونیستهای کارگری در اروپا باید در موضع تعرضی تری قرار بگیرند. طیف وسیع انسانهای آزادیخواه و شهروندانی که مخالف حجاب کودک و اجرای قوانین شریعه، گتویزه کردن زندگی مهاجرین و مماشات دولتها با جریانات اسلامی بودند، امروز در موقعیتی هستند که علیه آپارتاید نسبیت فرهنگی نیرو بسیج کنند. مسائلی که در دنیا مطرح اند و در متن بحران اقتصادی و جنگ و عروج بربریت اسلامی در عراق و سوریه روی صحنه می آیند، از وجوه مهم کشمکش سیاسی و طبقاتی در دنیای امروزند. 
روز یکشنبه گذشته شهر کلن آلمان شاهد درگیری شدید هولیگان ها و سلفی ها بود. چند هزار تظاهرکننده که آشکارا توسط احزاب و جریانات فاشیست و نئو نازی رهبری میشوند با حدود پانصد سلفی درگیر شدند. این درگیری شدید در خیابانهای کلن با مجروح شدن قریب پنجاه مامور پلیس و بازداشت تعدادی از هولیگانها موقتا خاتمه یافت. “آلمان برای آلمانی‌ها” و “خارجی‌ها بیرون” از شعارهای فاشیستها بود. تظاهرات تمام شد. پلیس نهایتا کنترل اوضاع را بدست گرفت. اما باید خوشخیال باشیم که این رویداد را بعنوان “یک خبر” ببینیم، اظهار تاسفی کنیم و به کار روزانه مان مشغول شویم. آنچه در کلن آلمان روی صحنه آمد تنها پیش درآمدی به کشمکش های گسترده تر نیروهای ارتجاعی در مقیاس اروپاست. اینکه سرنوشت این تقابل و کشمکش نیروهای دست راستی در اروپا چه خواهد شد و قرار است نهایتا کدام محدودیتها و بیحقوقی های جدید را به شهروندان بطور کلی و مشخصا به بخشهای “غیر اروپائی” تحمیل کند، تماما در گرو اینست که اردوی آزادیخواهانه و سیاست رادیکال و انسانی چکار میکند.
شکست یک سیاست
واقعه کلن آلمان رعدی در آسمان بی ابر نبود. این درست است که با کسب اولین پیروزیهای داعش در عراق، هوادارانشان در برخی کشورهای اروپائی ابراز وجود سیاسی کردند و فعالیت تبلیغاتی آشکار و پنهان مساجد و هسته های اسلامی برای سربازگیری و ارسال نیرو به عراق و سوریه تشدید شد. اما این وضعیت تنها محصول پیشروی داعش نیست و سیاستمداران اروپائی نمیتوانند شانه از بار مسئولیت این اوضاع خالی کنند. این شبکه مساجد و مراکز اسلامی با بودجه های کلان در شهرهای اروپا امروز درست نشدند. بورژوازی در غرب بویژه بعد از پایان جنگ سرد، از معیارهای قرن نوزدهمی و قرن بیستمی سرمایه داری نیز عقب نشست و به چهارچوبهای قرون وسطی رجعت کرد. مکتب منحط پست مدرنیسم و بحث نسبیت فرهنگی منشا قانونی کردن بسیاری از سیاستها و قوانین پرو اسلامی در کشورهای مختلف شد. دیگر قرار نبود شما بعنوان شهروند مثلا آلمان و انگلستان و سوئد از همان حقوق محقری برخوردار باشید که در قانون برای عموم شهروندان پیش بینی شده است، بلکه تعلق واقعی و یا جعلی به مذهب و فرهنگ و معیارهای سوبژکتیو معیار تعریف حق فردی و اجتماعی شد. حقوق کودک و حقوق زن “مسلمان” در اروپا تابع مصالح جنبش اسلامی و مقررات آپارتاید اسلامی در محلات و مناطق مورد کنترل اسلامیون قرار گرفت و روشنفکران تاریک فکر دانشگاهی نیز تحت عنوان “احترام به فرهنگ مردم” و “احترام به آزادی مذهب و آزادی پوشش” در خدمت اسلام سیاسی و تحمیل عقبگرد به جامعه به توجیه این اوضاع پرداختند. این بستری بوده است که تاکنون مثل داعش خون ریخته است و یا خون ریختن را توجیه کرده است. کودکان معصومی که از کودکی محروم و از بقیه کودکان در مدارس و مهد کودکها جدا شدند، کودکانی که از تحصیل و آموزش محروم شدند و طبق قانون اسلامی مجبور به ازدواج شدند، تحمیل حجاب به دختربچه ها، قتلهای “ناموسی” گسترده و کوتاهی آشکار دولتها در قبال جان زنانی که تحت تهدید و چاقوی اسلامی قرار دارند، مدارس مذهبی متعدد که در آن سربازگیری برای اسلام سیاسی و تربیت تروریستی و ضد زن و ضد جامعه جریان دارد، و بالاخره بیرون راندن مهاجرین از چهارچوبها و مکانیزمهای سیاسی و اقتصادی در جامعه آن بستری هستند که هزاران اروپائی و حتی متولدین اروپا را به سرباز القاعده و داعش و اسلاف آنها تبدیل کرده است. همانطور که القاعده و داعش بعنوان یک نیروی تروریستی محصول مستقیم و غیر مستقیم دولتهای غربی است، ایجاد سازمانهای متفرقه اسلامی در اروپا و شبکه مساجد سلفی پرور نیز محصول حمایت مالی و سیاسی دولتهای غربی است.
از “اسلام میانه رو” تا سلفی
دمکراسی غربی برای کنترل افراطیون اسلامی و ممانعت از رشد تروریسم اسلامی در اروپا و آمریکا، به “اسلام میانه رو” میدان داد. آقای تونی بلر دانشگاه و مرکز و بودجه برای این امر گذاشت که نسلی از اسلامیون “میانه رو” را تربیت کند. دول اروپائی با دو قطبی “تقابل با فاندمانتالیسم و حمایت از میانه روی” به متحد اسلامیون و سازماندهی آنها بدل شدند. ما شهروندانی که از کشورهای اسلام زده آمدیم، یکجا در لیست “آمار مسلمانان” مقیم این کشورها قرار گرفتیم و هر جا یک آخوند که نمیتواند خودش را جمع کند بعنوان “سخنگوی ما مسلمانان” ظاهر شد. “جامعه چند فرهنگی” اسم رمز توحشی شد که در آن حقوق زن و کودک در یک محله با محله بغل دستی در یک شهر تفاوت دارد و ما چقدر باید از این همه “تنوع” و “تلرانس” دمکراسی سپاسگزار باشیم! در کنار این سیاست های رسما راسیستی و تبعیض گرایانه دولتها، فاشیستها و نازیست های متفرقه نیز علیه شهروندان منتسب به “مسلمان” فعالیتهایشان را تشدید کردند. فاشیستها با جنبش اسلام سیاسی درگیر نمی شدند بلکه از موضع ضد خارجی در کوره نفرت نژادپرستانه و ایجاد بدبینی نسبت به شهروندان منتسب به مسلمان هیزم میریختند.
چپ های اسلام زده دمکراسی غربی و هواداران تازه دمکرات و جهان سومی شان، پرچم “مقابله با اسلاموفوبی” را برداشتند. ترم اسلاموفوبی هم از محصولات کارخانه توحش پست مدرنیسم بود که با رندی میخواهد حمایت از جنبش اسلامی و تروریسم اسلامی را با “حمله به مسلمانان” یکی قلمداد کند و اسلام سیاسی را از زیر ضرب انتقاد رادیکال خارج کند. جنبش اسلامی در غرب از استدلالهای این طیف که بخشا ضد آمریکا و ضد فرهنگ مدرن غربی اند وسیعا استفاده کرده است. اگر در تهران و اصفهان اسلام حجاب را بزور اسید میخواهد تحمیل کند، در اینجا همان اسلامیون از “آزادی پوشش” و “آزادی مذهب” سخن میگویند. مسائلی که اسلامیون در هر جائی که کنترل دارند مطلقا تحمل نمیشود. پرچم “مقابله با اسلاموفوبی” تلاش کرد که حساسیت به جنبش ارتجاعی اسلامی را تلطیف و سیاستهای راسیستی دولتها را تحت عنوان “مقابله با اسلام هراسی” توجیه کند. به ما گفتند: “از اسلام نترسید!” در مقابل این صف رنگارنگ ارتجاع که از بیحقوقی و آپارتاید و اسلام دفاع میکند، تنها کمونیسم کارگری در قبال کل این سوالات پاسخ متمایز و آزادیخواهانه ای داشت و دارد.
ضرورت یک پاسخ رادیکال و اجتماعی
کمونیسم کارگری امروز در این موقعیت هست که تعرضی همه جانبه به سیاستهای دول غربی در حمایت ار تروریسم اسلامی بکند و برای تصویب قوانینی پیشرو و سکولار به نفع برابری و رفع تبعیض قد علم کند. سیاست محدود کردن دامنه عمل تروریسم در کشورهای اسلام زده و باج دادن به اسلامیها در کشورهای اروپائی برای کنترل “فاندمانتالیستها” شکست خورده است. تروریسم خود را به مرکز شهرها و پایتخت های اروپائی رسانده است. نه سیاست کنترل مردم و پایمال کردن حقوق مدنی و پلیسی تر کردن اوضاع به بهانه “مقابله با تروریسم” پاسخ است و نه سیاست حمایت از “اسلام میانه رو” و جدا کردن سفره اسلام از عملکرد داعش. سیاست حمایت از جنبش اسلامی در اروپا به راست افراطی و نئونازی پلاتفرم میدهد. تردیدی نباید داشت در شرایط بحران اقتصادی لااقل بطور موقت بورژوازی به راست افراطی برای عقب راندن جامعه و جنبش سوسیالیستی نیاز دارد. در این منجلاب تنها نیروهائی رشد میکنند که در اهداف پایه ای و سیاسی طبقه حاکم توافقی استراتژیک دارند.
این ادعا که ما میتوانیم معضل اسلام سیاسی را در اروپا حل کنیم شاید اغراق آمیز به نظر بیاید. واقعیت اما اینست که یک پیروزی سوسیالیستی در منطقه و مشخصا ایران که در قدم اول جنبش اسلامی را در مرکز اصلی اش به زمین میکوبد، صورت مسئله “خارجیان” و “مسلمانان” در اروپا را دگرگون میکند. در شرایط امروز اما سیاستی میتواند منشا جذب نیرو باشد و به تقویت بشریت آزادیخواه و پیشرو کمک کند، که اهداف متفاوتی از سیاست بورژوازی حاکم و جنبش اسلام سیاسی و اهداف فاشیستهای “ضد خارجی” و “ضد مسلمان” دنبال کند. پدیده کوبانی و اعتراضات جهانی و تحرکات کارگری و ضد کاپیتالیستی بستر مناسبی برای قد علم کردن این پلاتفرم آزادیخواهانه است.
در کنار و بموازات کشمکش های سیاسی در اروپا، در خارومیانه و شمال آفریقا جنبش سکولاریستی و جنبش برای آزادی زن درگیر تقابلی استراتژیک با اسلام سیاسی است. این دو جبهه کاملا به هم متصل اند و زمینه ای برای دفن سیاستهای پست مدرنیستی و تبعیض علیه شهروندان در اروپای غربی و شمال آمریکا براساس تعلق جعلی این و آن گروه جمعیتی به این و آن قوم و مذهب است.
وقت آنست کمونیست کارگریها، پیشروان و فعالین جنبش آزادی زن، کمپینرهای عرصه های مختلف حقوق مدنی، سکولارها و مدرنیست ها و برابری طلبان، در قلمروهای مختلف علیه راسیسم دولتی و نیروها و احزاب نژادپرست، علیه اسلام سیاسی و حامیان جنبش اسلامی، و در دفاع از حقوق برابر شهروندان و آزادی و برابری و رفاه همگان بمیدان بیایند. ما منتقد سرسخت سیاستهائی بودیم که امروز این محصولات واپسگرا و ضد جامعه را ببار آورده است. حق با کمونیسم کارگری و نگرش انتقادی و رادیکالی بود که انسان و حقوق و حرمت وی را در محور سیاست و مناسبات اجتماعی قرار داده است. وقت آنست که تلاشی جدی و هدفمند سازمان داد و جنبشی رادیکال و اجتماعی علیه اسلام سیاسی و قوانین پرو اسلامی و راسیستی در اروپا و آمریکا بمیدان آورد.
2014-10-30