سیامک دهقانی – زنده با یاد و خاطرۀ رفیق ابن ملجم مرادی قاتل حضرت علی(ع)!

زنده با یاد و خاطرۀ رفیق ابن ملجم مرادی قاتل حضرت علی(ع)!
عبدالرحمان بن عمرو بن ملجم مرادی؛ کسی است که حدود 1400 پیش در پی یک عملیات موفق توانست علی بن ابی طالب؛خلیفۀ چهارم مسلمین و امام اول شیعیان را به درک واصل کند و راه مبارزه با حاکمان ستمگر و ظالم؛ سنت و فرهنگی نوین خلق کند.
ابن ملجم دردوران 5 سالۀ دولت اسلامی عراق و شام وایران (داعشا) بسرکردگی علی علیه السلام که در تعصب و خریت و جنایتکاری دست کمی از دیگر مرتجعین زمان خود نداشت؛ شاهد این واقعییت عیان بود که علی در اجرای قوانین اسلامی که تماما در راستای منافع اغنیا و ظالمین است؛ چاره ای جز حذف فیزیکی شیر خدا؛ حیدر کرار؛ ابو تراب (از القاب علی) ندارد! واقعییت اینست که حضرت علی در دوران حکومت خود هیچ فرقی با خمینی ملعون و گور به گور شده نداشت. او در اجرای قصاص اسلامی برای تثبیت حاکمیت ضدبشری خود به صغیر و کبیر رحم نمی کرد. مبارز والامقام؛ ابن ملجم مرادی وقتی که اعمال علی را با گفتار و حرفهای فریبکارانه اش تطبیق می داد؛ بخوبی می دید که این پند و نصیحت های ملال آور حضرت خاصیت خود را از دست داده اند و اعتراضات مردم زحمتکش بر علیه حکومت اسلامی آخوند علی بن ابی طالب در حال گسترش است و حکومت نیز هرچه بیشتر بر ابعاد سرکوب و فشار بر مردم ناراضی می افزاید.
خلاصه این انقلابی نترس و بی باک بعد از هماهنگی با رفقای خود در تشکیلات انقلابی ـ دمکراتیک خوارج؛نقشۀ ترور سرخ آخوند علی سنگدل را ریختند تا درموقعیتی مناسب کار او را بسازند. بالاخره؛ چنین فرصت تاریخی در ماه نامبارک رمضان؛ ماه آدمهای سادیستی و مازوخیستی که به بدن خود و بقیه رحم نمی کنند؛ فرا رسید و هنگامی که امام اول شیعیان در نماز جماعت طرفداران ابله خود مشغول خودنمایی و خم و راست شدن های میمون وار در برابر خدای نیست در جهان بود؛ توسط رفیق کبیر ابن ملجم مرادی مورد حمله قرار گرفت و با ضربات شمشیر بران و زهرآگین او زخمی و چند روز بعد به هلاکت رسید!
پیروان مذهب شعیه سعی دارند موقع زخمی شدن و مرگ علی را 19 تا 21 رمضان که مساوی با شب قدر است جلوه دهند تا “صواب” بیشتری نصیب خود و امام خونریزشان کنند؛اما به رغم این دیدگاه کاسبکارانه؛روایاتی در دست است که علی در 17 رمضان ترور شد و روز بعدش هم ریق رحمت را سرکشید و برای همیشه در گورستان تاریخ لمیدن گرفت!
جالب اینجاست که بعضی طرفداران علی ادعا می کنند که بعد از زخمی شدن حضرت علی و انتقال او به خانه اش؛ دوستداران و پیروان او برای خداحافظی بدیدارش رفتند تا از نصایح او “بهرمند” شوند. به گفتۀ اینان! علی نیز برای آنها در باب تقوی و مزخرفاتی از این دست مقداری ک…شعر گفت و بعد غش کرد. این صرفا یک افسانه سرایی مسخره است! زیرا؛ محل زخم علی بحدی عمیق بود که در عرض چند ساعت عفونی گشته و میلیونها باکتری بی رحم؛ بدن “عرقوی” او را فراگرفتند تا در نهایت جانش را یگیرند!پس با توجه به تب شدید حضرت و بی حالی ممتمد وی؛ احتمالا بجز صدور مقداری هذیان انتظار چیز دیگری از پسر عموی محمد بن عبدالله نمی رفته است. البته هذیان گویی علی علیه السلام آنچنان در وجود بعضی از نوچه ها و شاگران او نفوذ کرده که تاکنون آثارمنفی آن باقی مانده است که حالا حالا نیز امیدی به بهبود روان بیمار و اسکیزوفرنی آنان نیست!
واما؛ بعد از دستگیری ابن ملجم با او چکار کردند؟
روایات در مورد چگونگی کشته شدن ابن ملجم عمدتا به دو روایت تقسیم می شود. یکی اینکه ابن ملجم به حسن پیشنهاد داد که وی را آزاد کند تا اگر رفیقش برک نتوانسته معاویه را بکشد، خود او این کار را انجام دهد و بعد از انجام کار نزد حسن برگردد تا وی در مورد ابن ملجم تصمیم بگیرد اما حسن نپذیرفت و او را کشت و جسد ابن ملجم سوزانده شد. روایتی نیز حاکی از آن است که حسین و محمد حنفیه و عبدالله بن جعفر از حسن خواستند که بگذارد آنها نیز انتقامشان را از وی بگیرند. عبدالله بن جعفر اعضای بدن ابن ملجم را برید و شکنجه اش داد.
آری! نوچه های علی بعد از دستگیری این مبارز اسیر او را وحشیانه شکنجه دادند و مثله نمودند و سپس کشتند.
لازم به یادآوریست که ابن ملجم بعنوان یک شاعر انقلابی شعرهای فراوانی در وصف مبارزه و رزم و پیکار بر علیه ستمگران و در دفاع از ستمدیدگان “سرودیده” بود. در بارۀ شاعر بودن مرادی به یک نمونه توجه کنید!
بنابر یک روایت دیگر:”
ام کلثوم دختر علی با ابن ملجم مشاجره کرد و او را به خاطر اینکه خلیفه مسلمانان را کشته، سرزنش نمود. ابن ملجم در پاسخ گفت که او تنها پدر توست نه خلیفه. ابن ملجم زندانی شد. مردم او را سرزنش می کردند و به او صدمه بدنی وارد می کردند. اما وی عکس العملی نشان نمی داد. برخی منابع می گویند وی در پاسخ شعرهایی حاکی از افتخار کردن به جدا شدن از علی و کشتنش می خواند”.
البته قبل اینکه علی کشته شود, یک مبارز دیگر به اسم فیروز ابولولو در یک اقدام شجاعانه و درست عمر بن خطاب خلیفۀ دوم مسلمین را به خاطر جنایاتی که در حق مردم بویژه سرزمینهای اشغالی مرتکب شده بود به سزای اعمال انسان ستیزانه اش رساند! درود بر او !
بقول رفیق مائو: هر جا که ستم باشد مقاومت و ایستادگی هم وجود دارد! این حقیقت را در تاریخ جامعۀ طبقاتی می توان بروشنی دید. خلاصه, افسانه سازان و دروغ پردازان شیعه با هیچ نظافت کاری نمی توانند کثافتکاریهای علی را بشویند و برای خویش چهره ای انسانی و “مدرن” بتراشند. 36 سال حکومت اسلامی شیعیان دوازده امامی به خلیفگی خمینی جنایتکار و خامنه ای بی شرف به خلقهای ایران و منطقه ثابت کرده است که ایدئولوژی اسلامی چه با برداشت خمینی یا طالبان, داعش و عربستان تماما در خدمت امپریالیسم و ارتجاع جهانی است. همانطور که در زمان محمد و علی و … اسلام تماما در خدمت اشرافیت و ثروتمندان کوفه و مکه و مدینه و … بود!
در آخر بار دیگر یاد و نام ابن ملجم دمکرات و ستم ستیز را گرامی می داریم!

سیامک دهقانی