سيف خدايارى -نقاب دروغين “سوسياليسم”

نقاب دروغين “سوسياليسم

سيف خدايارى

مصاحبه صالح مسلم با يكى از نهادهاى “فرهنگى” ناسيوناليسم كرد در پايتخت “تمدن و دموكراسى” آب پاکی روى دست همه متوهمان به “سوسياليسم روژآوا” ريخته است. در دو- سه سال گذشته اكثريت قريب به اتفاق چپ در ايران – هر يك با فرمولبندى و تحليل خاص، اما نه چندان متمايز- هر چه در توان داشتند در حمايت از اتفاقات كردستان سوريه صرف كردند. نگاهى به پشت سر به منظور درس گرفتن از تجاربى مشابه براى كمونيستها از ضروريات عاجل است.

قبل از پرداختن به مسأله پ ی د بهتر است مواضع مختلف جريانات مختلف چپ را در نگاهى كلى بررسى كنيم: احزاب و جريانات مختلف چپ از اتفاقات منطقه کردنشین سوریه و مشخصا مقاومت کوبانی حمايت كامل نمودند، اما روشن است كه تفاوتهايى در ارزيابى آنها وجود داشت كه جدا از تفاوتهاى سياسى آنها و به بيان بهتر جدا از تعلق طبقاتى آنان نيست، اما آنچه در برخورد بیشتر جريانات چپ مشترك بود، پرهيز از تحليل طبقاتى و واكاوى صفبنديهاى طبقاتى است و برهمين اساس خواسته يا ناخواسته به زائده يك ائتلاف ارتجاعى و بورژوايى تبديل شدند.

صالح مسلم سپتامبر گذشته در گفتگو با انستيتوى كردستان واشنگتن (از نهادهاى بورژوايى كرد) مبگويد:

“آمریکا یک قدرت برترجهانی است که دمکراسی را در سراسر جهان تقویت می کند و سعی در ایجاد و گسترش آن در سراسر جهان دارد، و مردم آمریکا معیارها و اصول خود را برای دمکراسی دارند. پرزیدنت آمریکا، روزولت اصول دمکراسی را زمانی که یک شهروند بود و قبل از این که رئیس جمهور شود، داشت. پیغام من به دولت و مردم آمریکا این است که مردمان کردی در خاورمیانه هستند که سعی در حفظ وجود خودشان و محکم کردن همان حقوق دمکراتیکی دارند که مردم آمریکا به آن معتقدند. این مردم کرد قادر به پیروزی بر نیروهای تروریست و متعصبی شدند که ارزش های انسانی را تهدید میکردند، و آنها مدافعان نیرومندی از ارزشهای دمکراتیکی که مردم آمریکا در سراسر دنیا منتشر می کنند هستند. به همین دلایل ما باید رابطه خودمان را با مردم و دولت آمریکا محکم کنیم. مردم کرد به عنوان پیش گامان دمکراسی برای این امر آماده اند.”

اين پاراگراف از اظهارات صالح مسلم و ساير اظهارات مشابه چكيده ماهيت ارتجاعى اين جريان است كه چپ تا جايى كه توانسته است آن را ناديده گرفته است و در جايى هم تلاش كرده است براى آن “تكذيبيه” بگيرد و نيز چپ جهد وسيعى مى كند كه بين شاخه هاى مختلف جريان ارتجاعى پ. ك . ك تمايزى ساختگى قائل شود تا جاييكه پيام سرتاسر ارتجاعى پژاك به مناسبت عيد فطر امسال را كه از مكتب ايدئولوژيك اوجالان بيرون آمده است را صرفا “اشتباه” پژاك بنگرد و صفبندى سياسى – نظامى اين دستگاه را كه با مهارت خاصى چيده شده است ناديده بگيرد.

اظهارات صالح مسلم كه بدون هيچ ابهامى صداى گوياى پ ی د و نيز منعكس كننده دستگاه فكرى – سياسى پ ك ك است جدا از قطب بندى سياسى – نظامى در خاورميانه نيست كه بعد از پشتك وارو زدنهاى متعدد پ ی د شكل گرفته است: محور جمهورى اسلامى، جريانات تروريستى عراق، حزب الله، اسد و پ ی د و نيز ابرقدرتهاى غرب به سركردگى آمريكا و از حسن شانس ناسيوناليسم كرد پيوستن روسيه به اين ائتلاف. از همين زاويه نگاهى ديگر به منجلاب خاورميانه بعد از ٢٠١١ (كه پ ك ك و اقمار آن به نيرويى تبديل مى شوند) خالى از اهميت نيست. بعد از اعتراضات “مردم” سوريه در سال ٢٠١١، ديگ جوشان نفرت قومى – مذهبى جامعه سوريه به درجه انفجار رسيد و جهان شاهد توحشى مافوق تصور در اين چند سال اخير است كه به جرأت مى توان گفت فلسفه حيات بشر را به طور عام تغيير داده است: نیهليسم، توحش، بى عاطفگى، انتقام و كينه اكنون از داده هاى جوامع درگير در اين منجلاب هستند و دقيقا” بر همين بستر است كه صرف جنگ با داعش به معيارى براى “آزاديخواهى”، “تمدن” و “انسانيت” تبديل مى شود. بر همين بستر است كه تخاصم طبقاتى جوامع در برابر تخاصمات قومى و مذهبى رنگ مى بازد و مرز روشنى بين “چپ” و “راست” مشاهده نمیشود. پ ك ك بر بستر اين بحران انسانى رشد كرده است و ادامه حيات آن به ادامه اين بحران گره خورده است. مذهب و ناسيوناليسم از ابزارهاى حفظ اين وضعيت بحرانى هستند و سهم پ ك ك نيز در ايجاد اين وضعيت بحرانى بايد محفوظ بماند كه در غياب يك آلترناتيو سوسياليستى جريان باد فى الحال به سود اين جنبش ارتجاعى است.

مواضع پ ی د منعكس شده در اظهارات صالح مسلم، صرفنظر از اينكه چه دستاورد بلافصل مادى و عينى در خاورميانه خونين دارد، نشانه اى هشدار دهنده و علامت خطرى به صفبنديهاى سياسى كردستان است كه پ ی د (و طبيعتاً پ. ك.ك و پژاك) تلاش مى كنند با سلطه هژمونيك خود و تسرى افق خود به ناسيوناليسم به بخشى از چپ نيز گسترش دهد. چپ بى طبقه و بدون افق كه فلسفه وجودى خود را در “اعتراض” و نه دگرگون كردن وضعيت حاكم مى بيند و “مقاومت” صرفنظر از خصلت طبقاتى نيروهاى درگير را به دوكساى خود تبديل كرده است، البته نمى تواند مرزبندى روشنى با جرياناتى چون پژاك داشته باشد. ميليتانسى قوى پ ك ك و نفوذ آن در بخشى از مناطق جنوب تركيه، رشك هر جريان “معترضى” را بر مى انگيزد. اما كمونيستها كه براى تغيير بنيادين مناسبات اقتصادى – سياسى و اجتماعى جامعه مبارزه مى كنند، منافع طبقاتى خود را مى شناسند و مرزبندى شفاف و روشنى با جنبشهاى مختلف بورژوايى و ارتجاعى دارند. اظهارات صالح مسلم در كنار ساير جهتگيريهاى سياسى اقمار آن فرصتى است تا تمايز جنبشى و طبقاتى را بار ديگر تأكيد كنيم. *