سيف خدايارى-منشور دروغين حسن روحانى

منشور دروغين حسن روحانى

سيف خدايارى

يكى از عرصه هاى مانور دروغ و فريب حسن روحانى، كه در ” انتخاب” مجدد او به عنوان رئيس دستگاه تحميق و فريب هم نقش مهمى داشت- عرصه “حقوق شهروندى” است. اگر اندكى از ادعاها و مفاد منشور حقوق شهروندى كه يكسال از تدوين آن مى گذرد، فاصله بگيريم و جمهورى اسلامى را آنگونه كه هست، نگاه كنيم ” حقوق شهروندى” با هيچ نيرويى به اين پيكره جنايت نمى چسبد.

سه شنبه هفته جارى مناسكى مملو از دروغ و فريب تحت عنوان “نخستين اجلاس ملى گزارش اجراى حقوق شهروندى” با شركت وزيران، نهادها و سازمانهاى مختلف دولتى – كه وظيفه مقدس سركوب ملى- اسلامى را برعهده دارند، برگزار شد. اين مناسك براى روحانى فرصتى بود تا در نقش رهبر اركستر ملى دروغ بار ديگر گروه كُر را همنوا كند. وزرا و روئساى مختلفى گزارشات مربوطه را ارائه دادند و روحانى نيز اظهارات آنان را پاراف كرد و لبخندهاى چركين و فضايى سرشار از تملق بر اين مناسك حكمفرما بود.

چنين مناسكى در ايران كم نيستند. كسانيكه با نظام ارتجاعی جمهورى اسلامى آشنايى اندكى دارند، مى دانند كه برگزارى همايش ها، مراسم، سمينارها و اجلاس بخشى از دستگاه عريض و طويل پروپاگانداى جمهورى اسلامى است كه هر ساله صدها ميليارد تومان هزينه آنان مى شود. اين مناسك از طرفى مكانيسمى است تا رژيم پروژه ها و برنامه هاى سياسى خود را پيش ببرد و از طرفى ديگر امكانى است تا مهره هاى ريزتز، مدارج “ترقى” را بر بستر سركوب بپيمايند .

روحانى اما در اين اجلاس روى همه پروپاگانديست هاى رژيم هاى از نوع خود را سفيد كرد. فرمايشات او چنان “زيبا” و “اميدبخش” بود كه جناح خود و طيف وسيعى از دريوزگان نسبى گرا را به وجد و سماع آورد و البته چندان توخالى و بى مايه بود كه حتى متوهمين به اعجاز روحانى را از اين درجه وقاحت به حيرت انداخت. روحانى  با اظهاراتى چون (هيچكس براى كمك كردن به او [مددجو] از مذهب، قوميت و تفكر سياسى اش سؤال نمى كند) و القاى اينكه در ايران چنين است! شيادى را به حد اكمل رسانده است. البته كانتكست را فراموش نكنيم. جناب رئيس جمهور از مددجويان و اقشار له شده جامعه صحبت مى كند كه چندرغاز “كمكى” از نهادهايى چون كميته امداد دريافت مى كنند كه كاركرد اجتماعى – اقتصادى آن نهادينه كردن فقر است. البته كه اين اقشار له شده كمتر مشمول استنطاقات بازجويان مى شوند. اما اگر كسى از اين فرمايشات چيز ديگرى برداشت مى كند و به فضاى عمومى جامعه تعميم دهد، آگاهانه شياد است.

بخشهاى ديگرى از سخنان روحانى كه لعاب غليظى از “آزادى” و “دمكراسى” هم بر آن ماليده بود، را مى توان واكاوى كرد، اما براى پرهيز از روحانيزه كردن واقعيات به پاره هايى از اصول حقوق شهروندى سرى بزنيم كه يكسال پيش در مناسكى مشابه “رونمايى” شد.

در مورد اعدام – كه يكى از ابزارهاى سركوب جمهورى اسلامى است و روحانى نيز دستكم در نقش رئيس جمهور افتخار اعدام صدها نفر را داشته است مى گويد: حيات حق بديهى انسان است و هيچكس حق ندارد آن را از انسان سلب كند، مگر به حكم قانون! در مورد آزادى بيان، نشر و … نيز كه سهم عمده اى در اختناق و سركوب فرهنگى دارد مى گويد: محدود كردن آزاديها تنها به قدر ضرورت و به موجب قانون! در مورد فضاى مجازى و … كه دردسر جديدى براى دستگاه سركوب شده است: فيلترينگ، مسدود نمودن، كنترل و … بدون مستند قانونى ممنوع است! در مورد حريم خصوصى و آزاديهاى شخصى: كسى حق ندارد در حريم خصوصى ديگران دخالت كند، مگر به حكم قانون!

ترجيع بند “مگر به حكم قانون” در پايان بيشتر بندهاى منشور حقوق شهروندى همه ادعاهاى زيبا و فريبنده را “به حكم قانون” ابطال مى كند. “به حكم قانون” اعدام مى كنند؛ به اتهامات مختلف روانه زندان مى كنند؛ آزادى را “به قدر ضرورت” تعريف مى كنند و مجموعاً ايران را به زندانى مهيب براى كارگر و زحمتكش و بهشتى براى صاحبان قدرت و سرمايه تبديل كرده اند. اما خيمه شب بازى حقوق شهروندى روحانى موقعيت خوبى براى خود تعريف كرده است: از طرفى با “به حكم قانون”، تا حدودى خود را از جنايات مبرا مى كند و همه را به ريش قانون مى بندد كه قانونگزاران مجلس و مجريان عدالت اسلامى، قوه قضائيه هستند و از طرف ديگر در نقش مخالف قوانين بازى مى كند.

در سخنرانى روحانى دو نكته بارز هم وجود داشت كه اولى نقش در خدمت مخالف نمايى او با هيچكس است! پس از سخنان وزير فناورى اطلاعات و در رابطه با فيلترينگ و سانسور اینترنتى گفت: (ما در مقابل فشارهاى مختلف ايستادگى كرديم. امروز اين فشارها همچنان وجود دارد و ما نيز همچنان ايستادگى مى كنيم. به وزير ارتباطات مى گوييم در برابر ناملايمات و فشارها بايستد و بداند كه همه دولت از او پشتيبانى خواهند كرد). لفافه گويى و رياكارى از مشخصات روحانى است. مخاطب را در ابهام تعمدى گذاشتن و فرافكنى كه در ادبيات حاكمان جمهورى اسلامى در شكل بعضى ها، بعضى ها گفتن شناخته شده است، به خوبى در خدمت شيخ بنفش درآمده است. كيست كه نداند كل اركان جمهورى اسلامى و مهمتر از همه دولت و در اين زمينه وزارتخانه هاى ارتباطات و فناورى اطلاعات، فرهنگ و ارشاد اسلامى، اطلاعات، كار و امور اجتماعى، كشور، دادگسترى و ساير ارگانهائى كه مستقيماً تحت پوشش قوه مجريه هستند، نقش اصلى در سركوب اجتماعى جامعه در كليه ابعاد دارند و به همين اعتبار روحانى مسئول اصلى اختناق است؟

دومين نكته ايجاد دوقطبى كاذب “حقوق اسلامى” و “حقوق ملى” و القاى نقش خود به عنوان مدافع “حقوق ملى” است: (ضمن اينكه از فرهنگ، ايمان و آينده جوانانمان مراقبت مى كنيم، از حقوق ملى هم نمى توانيم بگذريم و تا روزى كه رئيس جمهور باشم نمى گذارم اين اتفاق در كشور بيفتد). از بى ربط بودن حقوق ملى و اسلامى – كه هر دو در خدمت نظام سرمايه دارى براى تسهيل روند استثمار طبقه كارگر است- به منفعت عمومى جامعه كه بگذريم، اين دوگانه ساختگى روحانى، چراغ سبزى به ناسيوناليسم ايرانى و جذب هر چه بيشتر نيروهايى است كه نگران “غرور ملى” ايران هستند.

نيازى به واكاوى بيشتر اظهارات روحانى نمى بينم. مجموع سخنان فريبنده او در خدمت حفظ نظام متعفن و پوسيده جمهورى اسلامى و براى “تخفيف آلام” جنبش ملى- اسلامى است. روحانى نيز مانند يكى از نمايندگان كل طبقات حاكم در دنيا وظيفه اصلى اش دفاع از منفعت طبقه سرمايه دار است و تلاش مى كند، غرولندهاى درون جنبشى و درون طبقه اى را كاهش دهد. تقسيم جامعه به زن و مرد، اكثريت و اقليت، جرم تراشى- كه نمونه اى از آن به شكل مبتذلى در سخنان روحانى بود و مصرف زياد آب را تخلف مى داند، و بعد در نقش ناجى و مدافع حقوق آنان ظاهر شدن عين شيادى است. روحانى درست در زمانى كشتى زهوار در رفته جمهورى اسلامى را رنگ و جلا مى دهد كه تناقض ها و دعواهاى درونى جناح ها به درجه زيادى شكاف جديدى در حاكميت باز كرده است. روحانى خطر تعرض همه جانبه مردم به اين نظام متعفن را به خوبى حس كرده است. حقوق شهروندى و اظهارات فريباى روحانى كاريكاتورى از “فضاى باز سياسى” دوره پهلوى دوم است. جامعه ايران در تلاطم سياسى – اجتماعى بزرگى به سر مى برد. وحشت روحانى و … از تعرض همه جانبه پايين به ستونهاى جمهورى اسلامى، آنان را “مهربان تر” كرده است. اما تاريخ به هيچيك از خون آشامان رحم نمى كند و سرنوشت روحانى با سرنگونى جمهورى اسلامى پيوند خورده است. آن روز مجالى براى اين فضل فروشى دروغين نخواهد داشت.*