سياوش دانشور – ستون اول،عنتر بازی اسلامی!

ستون اول،

 

عنتر بازی اسلامی!

 

همایش اصلاح طلبان حکومتی در تهران علیرغم پوشش خبری رسانه ها حتی نتوانست چنگی به دل هواداران جمهوری اسلامی در هیئت جمهوریخواه و اصلاح طلب و “دگراندیش” در بیرون حکومت بزند. اصلاح طلبان حکومتی خود را برای مضحکه انتخابات مجلس آماده میکنند. مجلسی که هر روز شاهد نمایش لمپنیزم “نمایندگان” آن هستیم. اصلاح طلبان و هواداران طیف خاتمی – رفسنجانی که گویا از “تندروی” دوره اصلاحات درس گرفتند و اینبار “معتدل” شدند، تا آنجا پیش رفتند که حساب شان را از “فتنه” جدا کنند تا جواز ورود به مجلس اسلامی را بگیرند و در رکاب دولت تزویر و اسید و گرسنگی روحانی برای بقای جمهوری اسلامی تلاش کنند.

 

گیریم یکبار دیگر مجلس اسلامی مملو از اصلاح طلب و ترکیبی از سبز و بنفش و دگراندیشان پوپری و تاچریست های طرفدار دو آتشه اقتصاد بازار آزاد شد. چه غلطی میتوانند بکنند؟ مگر در اوج قدرت با دولت خاتمی و مجلس ششم اصلاح طلب، همین مهدی کروبی بعنوان رئیس مجلس همراه با خیل نمایندگان دوآتشه موسوم به اصلاح طلب به حکم حکومتی خامنه ای در باره لایحه مطبوعات کرنش نکرد؟ مجلس اصلاح طلبان “میانه رو” که اخیرا با گلاب “اعتدال” معطر شده، قرار است چکار کند که از دست بهزاد نبودی و مهدی کروبی و مجاهدین انقلاب اسلامی و مشارکت و مطهری و دیگران برنمی آمد؟ هر کدام از این جماعت برای برخورداری از امتیازات سیاسی و اقتصادی در جمهوری اسلامی باید کاسه لیس بارگاه “آقا” بعنوان سمبل جمهوری اسلامی باشد. همین منافع موجب شده که پای همدیگر را لگد کنند و از پشت به همدیگر خنجر بزنند.

 

مشکل اما اینست که دوران عنتر بازی اسلامی بسر رسیده است. جامعه ظرفیت و کشش عینی فرصت دادن بیشتر به این جانیان را ندارد. در میان گرد و خاک مذاکرات هسته ای و بحث های داخلی برسر فساد و دزدی و ورشکستگی و غیره، باید دیگ جوشان تقابلهای اجتماعی و بمب ساعتی بیکاری و نداری و فقر و گرانی را دید. کشمکشهای سیاسی درون حکومتی و تشدید آن تنها با وجود نارضایتی و اعتراض گسترده در پائین قابل توضیح است. آنها که فکر میکنند مردم در ایران اینبار پشت سرمایه داران خصوصی و تابع قانون در مقابل سرمایه داران نظامی و “برادران قاچاقچی” بخط میشوند، و یا مشکل ایران گویا اینست که سپاه پاسداران زیادی در اقتصاد دست و پا دارد و یا نهادهائی در حکومت مالیات نمی دهند، از دنیا چند صد کیلومتری عقب اند. این دو قطبی ها، علیرغم هر درجه از واقعیت صوری در آن، دو قطبی های کاذبی است که تاریخا برای قالب زدن اعتراض در پائین توسط بالائی ها روی صحنه آمدند.

 

در ایران بحث برسر راه حل اقتصادی و دعوای سرمایه دار بخش خصوصی با سرمایه دار بخش دولتی و نظامی نیست. در ایران بحث برسر بقای حکومت اسلامی در مقابل نخواستن وسیع جامعه ای است که حتی خر پول های سرمایه دارش هم جمهوری اسلامی را بالا می آورد. در ایران اگر مسئله ای واقعی و عینی است، بحث برسر استراتژی تغییر انقلابی است. ایران یونانیزه نمیشود چون در آن حتی پاره های تن رژیم در زندان و حصر خانگی اند و یا مجوز ورود به مجلس اوباش اسلامی را نمی گیرند تا چه رسد به اینکه یک جریان رادیکال و غیر حکومتی بتواند با فرض وجود جمهوری اسلامی در انتخابات پیروز شود. در ایران سیر رویدادها بسیار کلاسیک تر، عمیق تر و زیر و رو کننده ترند. از نفی اسلام و حکومت اسلامی تا بزیر کشیدن نظم آپارتاید اسلامی و حکومت فقر و فلاکت سرمایه داری، آن سوالات اساسی است که قرار است زیر آوار تبلیغات حکومتی و خوش رقصی رسانه های قلم به مزد بین المللی مدفون شود. در جهانی که در قلب اروپای پیشرفته و دمکرات سیاستهای ریاضت اقتصادی سرمایه و نفس نظم کاپیتالیستی با مصافهای جدی روبروست، این توقع که در ایران مسیر سیاست در چهارچوب تنگ و جعلی “اسلام تساهل و اعتدال” با “اسلام توحش و ترور” محبوس شود، انتظاری بیجا است. اگر این امام زاده میتوانست سند بقای جمهوری اسلامی در متن بحرانهای عمیق و پیچیده منطقه ای و جهانی باشد، خود جناب خامنه ای در مقام نقش اول این نمایش اسلامی روی صحنه می آمد. *

 

سردبیر.