سوسیالیسم امروز-میز گرد سوسیالیسم امروز با عزیز آجیکند حول اوضاع سیاسی

میز گرد سوسیالیسم امروز حول اوضاع سیاسی
عزیز آجیکند


سوسیالیسم امروز: بر همه عیان است کە جمهوری اسلامی بعنوان حکومتی مرتجع و مذهبی از یک طرف و از طرف دیگر بعنوان دولت طبقه سرمایه دار با بحران متولد شده و این بحران را تقریبا در چهار ده حکومت کردن با خود حمل کرده است. به همین دلیل اختلافات درون حکومتی و جناحی تقریبا یکی از پایه های ثابت رژیم بوده است. این اواخر و بعد از انتصاب مجدد روحانی این اختلافات اوج بیشتری گرفته است. اختلافات رژیم به جایی رسیده کە احمدی نژاد و دار و دسته اش میگم میگم هاش شروع شده است. قبلا با چنین مواردی از طرف سازمان اطلاعات و سپاه بعنوان نمایندگان خامنه ایی به شدت برخورد میشد. اکنون به نظر میرسد کە رژیم در همچین مواردی باانعطاف بیشتر با اختلافات درونیش برخورد میکند و خامنه ایی هم ظاهرا سکوت کرده و یا کار چندانی از دستش ساخته نیست. لطفا توضیح دهید کە دلیل آن چیست؟

عزیز آجیکند :امروز بحران اقتصادی عمیقی سراپای جمهوری اسلامی را فرا گرفته است . تمام جناحهای ریز و درشت رژیم این را به خوبی درک کرده و برای برون رفت از این بحران و حفظ و استحکام جمهوری اسلامی تلاش میکنند و باهم در این راستا توافق دارند .
اصلاح طلبان حکومتی از مقطع “انتخابات” دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری رسما و عملا هژمونی اصولگرایان میانه رو به رهبری روحانی را پذیرفته بودند، با سخنرانی و کمپین های تبلیغاتی سعی میکردند رویکرد سازش با قدرت های غربی را مهمترین دستاورد ائتلاف اصلاح طلبان حکومتی و روحانی جلوه دهند و از این طریق راه را برای بازگشت دوباره به دایره نیروهای خودی رژیم هموار کنند. اصلاح طلبان حکومتی که حتی تکرار شعارهای گذشته خود را نیز برای نظام اسلامی هزینه بردار می دانستند در این دوره تلاش کردند که مردم را به صبر و انتظار دعوت کرده و آنها را از طرح و پیگیری خواسته هایشان برحذر دارند و سکوت را در برابر منفعت نظام برای دوره ای پیشه کنند.
کشمکش میان این جناحها در هر دوره ای که موقعیت نظامشان در خطر بیافتد موقتا فروکش پیدا میکند. نگران از خطر فروپاشی اقتصاد ایران و هراسان از خطر طغیان خشم مردم، عملا آنها را متحد و یکپارچه میکند و سیاست سکوت در قبال همدیگر را اختیار و اختلافات را کنار میگذارند.
در عرصه خارجی و به زانو در آمدن رژیم جمهوری اسلامی در بحران هسته ای، آینده این نظام را با مشکلات جدی روبه رو کرده است .آمریکا می خواهد که رژیم جمهوری اسلامی در تجدید نظم امپریالیستی در خاورمیانه به سهم بسیار کمتری تمکین کند و سیاست های عملی خود را با استراتژی آمریکا در این منطقه انطباق دهد. رژیم جمهوری اسلامی که اکنون یک پای جنگ داخلی در عراق و بحران در سوریه و بی ثباتی در لبنان است باید به “ثبات” مورد نظر آمریکا در این کشورها یاری رساند و نیروی سپاه پاسداران را از سوریه ومنطقه بیرون بکشد و در قدم های بعدی از حمایت های مالی و تسلیحاتی حزب الله در لبنان و گروههای ارتجاع اسلامی در خاورمیانه دست بردارد. بنابراین تنها توافق در زمینه حل بحران اتمی پایان کار برای جمهوری اسلامی و دولتمردانش نیست. فشارهای کنترل شده بر جمهوری اسلامی کماکان ادامه دارد .
در عرصه داخلی هم روند رو به رشد اعتصابات و اعتراضات کارگری در چند ماه اخیر یکی دیگر از فاکتورهای جدید فشار بر نظام جمهوری اسلامی در این دوره است. کارگران نشان داده اند که نه به وعده های سرخرمن روحانی دلخوش کرده و نه به توصیه های اصلاح طلبان حکومتی و اصولگرایان . این مبارزات جدای از نقش حساس و تعیین کننده ای که در حفظ و تقویت فضای مبارزاتی و باز کردن فضای سیاسی جامعه و به عقب راندن سیاست ارعاب در دل اوضاع کنونی دارد و سران رژیم را با مشکلات و بحران داخلی روبه رو کرده است.
امروز از سوی هر دو جناح هشدار داده میشود که اختلافات را کنار بگذارند و و همدیگر را نصحیت میکنند که سیاست وحدت را در پیش گیرند و دورۀ رقابت را پشت سر گذارند .
سوسیالیسم امروز: احزاب و جریاناتی از چپ و راست مجددا بروی این اختلافات درون حکومتی حساب باز کرده اند و فکر میکنند و بعضا برای آن تلاش میکنند کە به کمک آن رژیم را عقب برانند و یا حتی سرنگون کنند. به نظر شما این تحلیل و ارزیابی درست است؟ و یا اسا سا میشود از اختلافات درونی رژیم به نفع سرنگونی انقلابی جمهوری اسلام بهره گرفت؟

عزیز آجیکند: احزاب و بطور کلی جریانات چپ سنتی محصول منطقی و تاریخی یک شیوه استبداد حکومتی است، جمهوری اسلامی نیز با اعمال سی و هشت سال خفقان و دیکتاتوری ، اپوزیسیونی با نیروهای سیاسی و مدنی درابعاد گسترده پدید آورده است. گر چه امروز این اپوزیسیون در وضعیت آشفتگی سیاسی با معضل پراکندگی و اضمحلال روبرو شده است. بدون شک علت پراکندگی نه در تنوع عقاید سیاسی که بدلایل غیر منطقی اختلافات گروهی و گاها تشکیلاتی بصورت سنتی است که نشات گرفته از نوستالژی و آنتاگونیسم سیاسی چهار دهه پیشین خود است . عدم تکوین این شیوه فرهنگ اپوزیسیون منجر به عدم انطباق آنها با شرایط سیاسی کنونی، مطالبات اجتماعی و جنبش سیاسی موجود در منطقه شده است .
با توجه به فرهنگ سیاسی متزلزل و در حاشیه قرار گرفتن احزاب سیاسی گفتمان سرنگونی جمهوری اسلامی از طرف این جریانت اعم از چپ و راست به حاشیه رانده شده است . دوری از جنبش و مردم و جامعه و پراکندگی و نامنسجم بودنش تاثیرات ویرانگرخود را بر جنبش سرنگونی گذاشته است و باعث شده که جمهوری اسلامی تا به امروز در قدرت باقی بماند . به همین دلیل این اپوزیسیون به تنهایی و در چنین شرایطی نمی تواند بدیل مناسبی برای عقب راندن جمهوری اسلامی باشد. اکنون که زمینه های اصلاح رژیم از درون با گسترش اعتراضات مردمی از میان رفته و نقش اپوزویسیون به خصوص اپوزسیون مارکسیت و انقلابی برجسته شده است، دلیلی برای خوشبین شدن به تشدید اختلافات رژیم وجود ندارد و نمی تواند کار را یکسره کند . جناحهای جمهوری اسلامی در هر شرایطی برای حفظ نظام خود متحد و فشار را بر مخالفان خود بیشتر و ماشین سرکوب و اعدام را به کار می اندازند . احزاب و گروهای سیاسی جدا از اینکه باید از نقاط ضعف رژیم نهایت استفاده را برای سرنوگونی بکنند باید بر نقاط ضعف خود نیز غلبه نمایند و با باز تعریفی از خود و با تجدید نظر درفرهنگ سیاسی منطبق با اصول دمکراسی ، خود را با جنبشهای واقعی جامعه پیوند دهند و به پراکندگی خود پایان دهد .
تجربه نشان میدهد که چشم دوختن به اختلافات رژیم و سیاست دست روی دست گذاشتن و در انتظار ماندن ، مبارزه انقلابی را به سکوت مرگبارمیکشاند. جنبش اعتراضی و مطالبات مردم جامعه ایران به سوی تغییر فقط از پایین و با اتکا به طبقه کارگر و مردم زحمتکش امکان پذیر است . پس باید قدم به قدم با خواستهای برحق مردم پیش رفت تا کل نظام جمهوری اسلامی را سرنگون کرد.
سوسیالیسم امروز: از طرف دیگر با روی کارآمدن ترامپ بعنوان رئیس جمهوری امریکا و مخالفتهای بیشتر ترامپ با رژیم ایران در پیامهایش بار دیگر رژیم چینج و سرنگونی رژیم با اتکا به دولت امریکا و قدرتهای غربی را در دستور بخشی از اپوزیسیون راست از جمله مجاهدین و سلطنت طلبان و احزاب کرد قرار داده است و همچنانکە در گذشته هم شاهد ان بوده ایم این مسئله بروی سیاستهای احزاب چپ هم تاثیر داشته است. از نظر شما آیا امریکا تصمیم به تغییر رژیم را دارد؟ ایا کارگر و مردم زحمتکش با امید بستن به ان از این مسئله نفعی میبرند؟

عزیز آجیکند:اپوزیسیون مخالف جمهوری اسلامی و جریانات ناسیونالیست و احزاب کورد که جایگاه سیاسی قابل توجهی در میان مردم ایران ندارند و در حاشیه قرار گرفته اند و امیدشان را در یک مبارزه واقعی برای پایان دادن به عمر جمهوری اسلامی بکلی از دست داده اند ، سالهاست موفقیتشان را در گرو سیاستهای دولتمردان آمریکا می بینند و به دستبوسی سناتورهایش افتاده اند . سیاستهای آمریکا را تبلیچ میکنند و شخصیتهای کاملا پرو آمریکایی از خود ساخته اند.
به تهدیدها و فشارهای وارده از طرف آمریکا به ایران امید بسته اند . با روی کار آمدن دونالد ترامپ دوباره دیپلماسی خود را با کاخ سفید از سر گرفتند و مرزها را در نوردیدند و با ترامپ و همکارانش در وزارت خارجه و مهرهای نظامی آن ارتباط بر قرار کردند و انتظار داشتند و دارند که آمریکا آنها را در سرنگون کردن رژیم ایران همراهی و حمایت و پشتیبانی معنوی و مالی کند .
رهبران احزاب کورد در حالی که اعتراض جهانی علیه سیاستهای جنگ طلبی دونالد ترامپ در سراسر جهان در جریان بود ، خود را به کاخ سفید رساندند و از دولتمردان و همکاران دونالد ترامپ یاری جستند .
انتخاب دونالد ترامپ و فشارهای کاخ سفید و تهدیدهایش علیه برجام و دولتمردان ایران امید را در دل سران دیگر احزاب اپوزیسونی از قبیل مجاهدین و سلطنت طلبها و جریانهای ناسیونالیست کورد زنده کرد .امید بستن به مداخله گری آمریکا ویا دل خوش کردن به جناحی از رژیم و کوبیدن بر طبل مذاکره به بخشی از هویت این جریان ها تبدیل شده است.
دونالد ترامپ در همین مدت کوتاه از به قدرت رسیدنش نشان داده که نمی تواند یک سیاستمدار باشد و همانند یک سیاستمدار حرفه ای در میدان سیاسی حضور پیدا کند. رفتار او تفاوت یک سیاست مدار با یک تاجر را به خوبی آشکار میکند . از این منظر نباید تهدیدات وی را جدی گرفت و اشتباه محض است که به او و قدرتش تکیه داد .
معمولا سیاست مداران درباره سخنان، تصمیمات و اقدامات خود سنجیده و فکر شده عمل می کنند و همیشه راه بازگشتی برای خود باقی می میگذارند. از سوی دیگر ترامپ وعده بازسازی آمریکا را داده و اغلب شعارها و وعده های وی معطوف به داخل آمریکا است. به راه انداختن یک جنگ نظامی فرسخ ها دورتر از خاک آمریکا تناسبی با این وعده ترامپ ندارد.
بنابراین در مجموع باید گفت ترامپ برجام را اجرا خواهد کرد و قصد حمله نظامی به ایران را نیز ندارد .در نتیجه هیچ بهانه ای برای حمله نظامی به ایران وجود ندارد. تنها نکته نگران کننده احتمال بروز حوادث پیش بینی نشده است. به طور مثال در خلیج فارس نیروهای دو کشور به صورت اتفاقی یا در اثر سوءتفاهم با یکدیگر برخورد کنند که در آن صورت ممکن است ترامپ بخواهد تصمیم سختی اتخاذ کند که قبل از ان باید اذهان عمومی را برای تصمیم خود آماده کند که این شاید در توان ترامپ نباشد..
سوسیالیسم امروز: در کنار مسائلی کە در بالا به آن اشاره شد ما شاهد بالا گرفتن اعتراض و اعتصابات کارگری و مردمی از جمله اعتصاب کارگران مخابرات، تجمع و اعتصاب بخش زیاد و نسبتا سراسری کارگران، معلمان و کارمندان بازنشسته، کارگران فشار قوی برق، کارگران پتروشیمی، اخیرا هم اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه و تظاهرات مردم برای باز پس گیری سپرده هایشان از بانکها و موارد دیگر هستیم. به نظر شماآیا رابطه ایی هست مابین این اعتصابات و اعتراضات با بحران و اختلاف جناحهای حکومت و یا سیاست رژیم چینچ از بالا؟

عزیز آجیکند:حکومت جمهوری اسلامی همیشه پشتیبان و حامی سرمایه داران بوده و بر ضد کارگران عمل کرده است .توسل به خشونت و سرکوب عریان، وسیله اصلی دولت و بطور کلی رژیم اسلامی برای رسیدن به این اهداف ضد کارگری بوده است. فراگیرتر و پر دامنه تر شدن مبارزه و اعتراضات کارگران و دیگر قشرهای جامعه اگر چه اساسا جنبه دفاعی داشته و در واقع واکنش آنها در مقابل یورش گسترده و بی رحمانه طبقه حاکم و رژیم اسلامی به سطح معیشت آنان، تشدید استثمار، تحمیل شرایط بدتر کار و بی حقوقی بیشتر بوده است، اما نکته اصلی و مهم در همین واکنش نهفته است. نکته این است که در این یورش که برمتن سرمایه داری بحران زده و فلج شده ایران تداوم داشته است،مردم به هیچ رو قربانیانی خاموش نبوده اند. جدال و نبرد طبقاتی سهمگین و سختی در جریان بوده است، جدال و نبردی که همچنان ادامه دارد و کلیت نظام با همه جناحهای ریزو درشتش را در بر میگیرد. اعتصاب ها و تجمع ها فعالان مدنی و مبارزات کارگران در حقیقت تبلور این نبرد طبقاتی است. مردم و کارگران و زحمتکشان از کلیت نظام جمهوری اسلامی متنفر هستند . وجود این رژیم با همه جناحهایش را مانع اصلی در برابر خواستهای خود می بینند .
امروز آثار و عواقب زیانبار تشدید بحران اقتصادی و تداوم تحریم های بین المللی و اختلافات درونی میان جناح های رژیم ، فشار بر طبقه كارگر ایران را به شدت افزایش داده است . همچنانکه می بینیم توقف تولید و تعطیلی کارخانه ها به نحو بیسابقه ای بسیاری از کارگران شاغل در کارخانه ها و صنایع را به خیابان ها ریخته و از کار بیکار کرده است.
خامنه ای، دولت مداران، نمایندگان مجلس اسلامی و مقامات سپاه پاسداران بارها از خطر خیزش کارگران و جامعه ایران صحبت به میان آورده اند. بر متن این ترس و نگرانی مقامات دولت جدید با دادن وعده بهبود وضع اقتصادی، کاهش اجاره بها و قیمت ها و حتی افزایش حداقل دستمزد کوشیده اند تا کارگران را در حالت انتظار نگاه دارند.
واقعیت این است که این سطح از گرانی و این سطح از فقر و گرسنگی، دیگر برای کارگران و توده میلیونی مردم قابل تحمل نیست و کارگران و مردم ایران هیچ سر آشتی با این رژیم ندارند و دیر یا زود کاسه صبر آنان لبریز خواهد شد و برای نجات خود و فرزندانشان از گرسنگی، مبارزات خود را گسترش خواهند داد. کارگران و توده های مردم زحمتکش در جریان اعتراض و مبارزات تاکنونی آنقدر تجارب با ارزش به دست آورده اند تا با تشخیص درست توازن قوای موجود، با کمترین هزینه ها و در اشکال متنوعی از مبارزه، جمهوری اسلامی را به چالش بکشند و علیه فقر و گرسنگی پا به مرحله دیگری از مبارزه بگذارند.

سوسیالیسم امروز: وظایف فعالان کارگری، کمونیستها و فعالان جنبشهای اجتماعی در این شرایط چیست؟
عزیز آجیکند:
در شرایط کنونی باید در دو جهت اصلی گام برداشت
اول تثبیت مطالبات و شعارهای واحد مبارزاتی در میان مردم و دوم مرتبط کردن فعالین و پیشروان کارگری بخش های مختلف جنبش کارگری و دیگر فعالان جنبشهای اجتماعی به یکدیگر. وحدت در میان قشرهای مختلف جامعه و مطالبات و شعارها ی مشترک گام مقدم هر نوع وحدت در مبارزه است. همین ساده ترین شکل وحدت از طریق مطالبات و شعارهای واحد به فعالین جنبشهای اجتماعی و پیشروان کارگری امکان می دهد تا روحیه همبستگی و آگاهی طبقاتی، تشکل پذیری و اعتماد بنفس و ایمان به قدرت خود را در جامعه بالا ببرد. .
فعالین جنبشهای اجتماعی و پیشروان کارگری به هر درجه که می توانند باید وحدت و هماهنگی در مطالبات و در عمل مبارزاتی کارگران و مردم زحمتکش جامعه بوجود آورند، در چنین شرایطی جنبش کارگری و جنبشهای اجتماعی یک گام به اعتلا مبارزاتشان و به سازمانیابی صفوف خود نزدیکتر می شوند و آمادگی رهبری اعتراضات توده ای را پیدا می کنند و در دست میگیرند.
طبقه کارگر و تمام نیروهای موافق سرنگونی جامعه سرمایداری تا زمانی که به ایدئولوژی انقلابی و به تفکر سیاسی انقلابی مجهز نشوند هیچ گامی در راه ریشه کن کردن سرمایه داری نمی تواند بردارند.
امروز، مهمترین و عاجلترین وظیفه پیشروان طبقه کارگر و دیگر جنبشهای مردمی ، دامن زدن به یک مبارزه سیاسی همه گیر در قبال اوضاعی است که جمهوری اسلامی بر سر مردم آورده است . این وظیفه است که رابطه این جنبشها را با همدیگر تعیین می کند. در این رابطه علاوه بر سازماندهی مبارزات صنفی و اقتصادی کارگران و قشرهای مردم زحمتکش لازم است فعالین کارگری و جنبشهای اجتماعی در بطن مبارزات جامعه ایران متحدانه عمال کنند و در این شکی نیست کە این اقدام انها کمک میکند کە صحنه سیاسی جامعه را کاملا دگرگون کنند و آنها را قادر به ایفای نقش تاریخساز در فردای آزادی خواهد کرد.