اسلام وتسليم نقطه مقابل آزاديند
(قرآن را با زبان مادرى بخوانيم)
سهراب کرماشانی
سوره بقره. (آيه٨٥)”سپس بااين عهدواقراربازشمابه همان خوى زشت اسلاف خودميباشيدكه خون يكديگرميريزيدوگروه ضعيف راازديارخودبيرون ميكنيدودربدكردارى وستم برضعيفان كمك وپشتيبان يكديگرهستيدوهرگاه اسيرانى بگيريدبراى آزادى آنها فديه ميطلبيددرصورتيكه بحكم محققااخراج آنهاشماراحرام خواهدبودچرابه برخى ازاحكام كتاب ايمان آورده وبه بعضى ديگركافر ميشويد پس جزاى چنين مردم بدكردارچيست بجز ذلت وخوارى درزندگى اين جهان وسخت ترين عذاب درروز قيامت وخداغافل از كردارشمانيست “
حاكمان وظالمان دين آنچنان بلايى برسر بشريت آورده اندكه خودآنان اگرزنده بودندشرمنده انسان وانسانيت ميشدند. دين اسلام بانقل قول ازآيين يهودكه آنهم سراسرهمه تحريف حقايق است ميخواهد لولو خورخوره را برخ مسلمانان بكشاند.عهدواقرارگرفتن ومطيع ساختن آدمهادر جهت بردگى واستعمار افسارگسيخته قداره بدستان وحشى ترس ووحشت را بجان انسانها انداخته وزندگى وطعم شيرين عشق راازاوگرفته است وهيچوقت در كتب ابراهيمى مخصوصا كتاب قرآن اشاره ايى به برابرى ثروت وتقسيم عادلانه سرمايه نشده است ودقيقا برده دارى راامرى عادى دانسته وتاكيد شده كه شما ميتوانيدباپولى كه دارى ميتوانى چند برده رابخرى وسپس آنراآزاد كنىدواين سخن يعنى اينكه خريدوفروش برده واصل سرمايه وسرمايه دارى راتاييد مينماييم.
(آيه٨٦)”اينان همان كسانى هستندكه متاع دوروز دنياراخريده وملك ابدى آخرت را فروختندپس درآخرت عذاب آنها اندك تخفيفى نيابدوهيچكس باآنها يارى نخواهد كرد”
دراين آيه حقيقت آنست كه بايد جاى سرمايه وسرمايه داردرحكومت دينى عوض شودواين قدرت دراختيارامپراتورى دين قرارگيردوحتى بعدا فقيران در ليست بدهكاران مالياتى درحكومت دينى قرارخواهند گرفت:(آيه٨٧)وهرآينه به موسى كتاب تورات را عطا نموديم واز پى او پيغمبران ديگرفرستاديم وعيسى پسرمريم رابمعجزات وعدله روشن حجت ها داديم واورابه روح القدوس قوت وتوانايى بخشيديم آيا هرپيغمبرى كه ازطرف خدادستورى برخلاف هواى نفس شما آردازراه حسدگروهى راتكذيب نموده وجمعى رابقتل ميرساند: به جرأت ميتوان گفت تمامى كتب اديان آيينهاى قبل وبعد خودراباطل اعلام كرده اندفقط وفقط بخاطر اينكه بتوانند ازاين راه مردم رااسيروبنده خود سازند.
(آيات٨٨و٨٩):گفتند دلهاى مادرپرده غفلت است چنين نيست بلكه خدابرآنها لعن وغضب فرمودزيرا كفر وعنادورزيدندودرميان آنهااهل ايمان بسيار اندك بودند.وچون كتاب آسمانى ازنزد خدابسوى آنهاآمدكه تصديق كتاب آنهاراميكردوباآنكه پيش خودبظهوراواميد فتح و نصرت داشتندبرآنكسانى كه كافر بودندپس چون آمدآن پيغمبروشناختند بكفراز نعمت وجوداوناسپاسى كردندكه خشم خدابركافران باد”.
اولا درتمامى قرآن منجمله كتابهاى تورات وانجيل مركز تفكرراقلب دانسته اند.كتابى كه مدعى علم وآگاهى است چگونه ميشودكه زمين رامسطح ودل انسانرامولد فكروانديشه ميداند به آن اعتمادكرد تهديد وارعاب وتحليل هاى غلط ازهنرهاى كتب دينى است.
(آيه٩٠)”بد معامله ايى باخودكردندكه به نعمت قرآن كه ازلطف خدابرآنها نازل شد كافرشدندو ازروى حسدراه ستمگرى پيش گرفتندكه چراخداوند بفضل خويش بعضى ازبندگان خود رامخصوص گرداندوخشمى تازه علاوه برخشم سابق ازجانب خدابراى خود درخواستندومركافرانراست عذابى خوار وزاركننده”
ديكتاتوران دينى هرگاه به وسيله ايى وابزارى متوسل ميشوندكه ارتباط بااو خارج از دسترس انسانهاست نه اينكه قرآن نعمت ندارد بلكه نكبت وگمراهى رابدنبال داردنيروى برترى كه عاجز از راهنمايى كردن انسانهاست وتوان واراده اوفقط بدنبال انتقام ازخالق خوداست وجودخارجى ندارد
(آيه٩١)”وچون بقوم يهود گفتندايمان آوريد بقرآنيكه خداى فرستاده پاسخ دادندكه ما بتوراتيكه بجهت مانازل شده ايمان آورديم وبغير تورات كافر ميشونددرصورتيكه قرآن حق است وتصديق ميكندكتاب آنهارابگو اى پيغمبر اگرشمادردعوى ايمان بتورات راستگو بوديدچراميكشتيد پيغمبران گذشته را”
جاهطلبى دراديان ابراهيمى موج ميزند. ولى قرآن سونامى بپاكرده كه هيچ دينى تا كنون دردنياچنين خلاقيتى نداشته. من درعجبم مردم امروزى چراخود قرآن را نميخوانند وپى به تناقضهاوگنگ بودن آن نميبرند؟ ترس بى تفاوتى وبى حوصلگى ازجمله عوامل مطالعه كتب دينى است كه مردم رابنده وبرده خودقرارداده تا حاكمان دينى بتوانندبه مقاصد شوم خودكه همانااستبدادوديكتاتورى است برسند.
جهل وگمراهى،توهم وتوهش،ترس و وحشت،تخيل گرايى،برده دارى وترويج سرمايه دارى،خشونت،جنگ وخونريزى،تاييدطلبى،قضاوت كردن،خودبزرگ بينى و خودكوچك بينى،تقيه(دروغ)،مصلحت گرايى،قصاص ازجمله سنگسار شلاق واعدام،نهى از پرسش،وووهديه های است كه حاكمان جبار دينى به بشريت كادو داده اند…ادامه دارد
زنده بادكارگر- نابودحاكميت دينى وديكتاتورى- زنده باد حزب سوسياليست انقلابى ايران
منبع: شماره ٣٥ نشریه سوسیالیسم امروز
٢١ بهمن ١٣٩٦