سلام زیجی- قوانین حاکم بر کوره خانه ها جنگلی تر و بی قانون تر از خود “قانون کار” ضد کارگری

قوانین حاکم بر کوره خانه ها جنگلی تر و بی قانون تر از خود “قانون کار” ضد کارگری

 سلام زیجی

فرا رسیدن بهار برای بی حقوقترین بخش طبقه کارگر ایران، کارگران  و کودکان کار در کوره پزخانه ها،  مصادف است با شروع مجدد  کار و زندگی پراز مشقت و طاقت فرسا در کوره پز خانه های مختلف سراسر کشور.

 بر بستر تداوم استثمار  و سرکوب شدید جاری کارگران واعمال بی حقوقی  و به انقیاد کشاندن  و به گرو گرفتن زندگی و معیشت طبقه کارگراز جانب حاکمیت ضد کارگری جمهوری اسلامی و دولت روحانی، فصل تازه ای از زندگی بردگی و مشقات کارگران و کودکان کار تحت عنوان “کارگران کوره پزخانه ها” نیز از نو شروع میشود.

هر ساله در فصل بهار دهها هزار خانواده و کارگر بزرگسال و خردسال گرسنه و فاقد حداقل امکانات در اقصی نقاط ایران “داوطلبانه” و با “خوشحالی” در انتظار شروع فصل  کار کوره پزخانه، دادن سرنوشت بی سرنوشت خود به دلالان و سرمایه داران، و آماده برای سفر دسته جمعی و فردی به سوی فروش نیروی کار ارزان خود و کار طاقت فرسا به عنوان “قرمزدار” چرخ کش” ، “کوره سوز”،…   با نبود بیمه و امنیت و ساعت کار و با شرایط سخت نبود حداقل امکانات زیستی خواهند بود. با این امید که به عنوان برده پذیرفته شوند تا بتوانند در فاصله پنچ  شش ماه کار شبانه روزی پس اندازی برای زنده نگاهداشتن خود  در پنچ شش ماه بقیه سال که اکثرا بیکار خواهند بود، بدست بیاورند.

درصد بالایی از کودکان کار و محروم از تحصیل، و دستفروشان خیابانی و کارتن خواب ها به این بخش از طبقه کارگر ایران تعلق دارند. کار به شدت سخت، نبود بهداشت، اسکان  در آلونک ها، نبود آب آشامیدنی سالم، تحمیل کار غیر انسانی به کودکان خرد سال، مواجه شدن با بیماریهای جسمی و روحی و دهها معضل ومشقات دیگر از واقعیت های “پذیرفته” شده کار در کوره پزخانه ها میباشند.

کوره پزخانه ها  و کار بردگی در آن نمونه بارز ماهیت نظم ظالمانه و حریص سرمایه و شناسنامه دولت های سرمایه داری  و ضد انسانی را برای همه بر ملا میکند. از سال ١٣٣٨ که  ٥٠ کارگر اعتصابی کوره پزخانه های ايران بدست رژيم بورژوا- استبدادی شاه  به خون کشیده شدند تا امروز که هر ساله دهها هزار کارگر در حاکمیت ننگین حکومت بورژوا اسلامی چون برده به استثمار کشیده میشوند و هزاران کارگر کوره محکوم به نابودی گریده اند ما شاهد استثمار بی وقفه در حق این بخش از طبقه کارگر ایران هستیم.

شرایط کار در کوره های آجرپزی تنها با برده وارترین و بی حقوقترین بخش کارگری قابل مقایسه است.  فریاد دادخواهی و اعتراض کارگران کوره در شبستر و قرچک و اروميه و بوکان و خراسان و تهران و دهها نقطه ديگر ايران تنها با یک پاسخ روبرو گردیده است:  دولت و سرمایه داران ریز و درشت فارس و ترک و کرد و عرب زبان به جز حفظ سرمایه خود و ثروت اندوزی به هیچ پدیده ای که ذره ای به انسانیت نزدیکی  داشته باشد، نمی اندیشند. اینها بساط سروری خود را بر سفره های خون و رنج  کارگران و مردم تهی دست برپا ميکنند. قربانيان کوره پز خانه ها سال ها و دهه هاست  از کودک و جوان تاسالمندان ، زن و مرد و اعضای دها هزار خانواده در اين کوره پز خانه ها همراه آجرها می سوزند و به جای زندگی جان می دهند.

قوانین حاکم بر کوره خانه ها جنگلی تر و بی قانون تر از خود “قانون کار” جمهوری اسلامی است. ساعت کارتعیین شده  و حقوق بازنشستگی و خسارت ناشی از سوانح کار و امنیت شغلی و بیمه و غیره هیچ معنای در این مراکز ندارد. کارفرما و دلالانی که عمدتا از کردستان و آذربایجان و از میان روستائیان فاقد زمین این نیروی عظیم ارزان را در کورها جمع میکنند همه کاره و ماورا هر قانونی هستند. بیش از هشتاد درصد کارگران کوره و خانواده های کارگری عازم کوره پز خانه ها را افراد یا خانوادهایی تشکیل میدهند که  در دوازده ماه سال پنج تا شش ماه سال را باید چنان کار تحقیر آمیز در کوره و فشار کار “کنتراتی” را تحمل کنند که بتوانند با پولی که بدست میآورند شش ماه بیکاری بقیه سال را نیز با آن سپری کنند.

فشار کار طاقت فرسا ، ساعت کار ١٤ تا ١٨  ساعت در روز، نبود بهداشت، مشکل جدی مسکن،  طوری که ٦ تا ٨ نفر در یک آلونک کوچک جای داده میشوند، نبود آب آشامیدنی سالم و فشار کار غیر انسانی به کودکان که در میان آنها زیر ٧ سال  هم وجود دارد شرایطی به این بخش از طبقه ما تحمیل کرده است که بعداز چند سال کار در کوره  به بزرگترین بیماریهای جسمی و مزمن روبرو و مبتلا میشوند. گرمازدگی، خشکیدن آب بدن، افزایش بیش از حد دمای بدن و جریان خون ، روماتیسم ، کرختی  تنگی نفس، سرفه، بیماری های مهلک تنفسی و ریوی، ناراحتی پوست،  ناراحتی های چشمی، ناراحتی های درد مزمن مفاصل و عضلات بدن،  و دیسک کمر و بیماری  ریه، کلیه ها و آرتروز گردن و فقرات و زانو، بیماری های انگلی و … از جمله این بیماریها است.  کارگران در بخشهای مختلف از جمله در قسمتهای “قرمزدار” چرخ کیش” و “کوره سوز” به کار واداشته میشوند که بخش کوره سوز خطرناکترین آن می باشد.

 بنا به آخرین امار تنها در تهران حدود ١٨٠ کوره آجرپزی وجود دارد که نزدیک به ٥٠ کوره آن در خاتون آباد فعال میباشد و بیش از ٦٠ سال است این مراکز بی حقوقی و نیروی کار ارزان سابقه دارند. به دلیل نیروی انسانی زیاد و نیروی کار بسیار ارزان سرمایه داران هیچ تغییری در دستگاههای کوره به وجود نیاورده اند و به همان شکل ٦٠ سال پیش وقدیمی دارند دستی آجر تولید میکنند. در اینجا خبری از دستمزد پایه نیست. کار کنتراتی است. در این حالت مرد  یا سرپرست خانواده بعداز دولت و کارفرما عملا  مجبور میگردد  در ظرفیت زورگو و استثمارگر همسر و فرزندان خود ظاهر شود و آز انها کار بیشتری بکشد تا زندگی برده وار خانواده تامین گردد. خلاصه از هر سو به این مراکز و شرایط کار آن نگاه میکنید جز استثمار، زور گویی، حق کشی محض، فریب و تن دادن به کار واقعا بردگی هیچ اثری از یک زندگی انسانی و مثبتی در آن نمیتوان یافت. کارگران کوره ازهیچ نوع حمایت قانونی برخوردار نیستند. بیمه و امنیت و دستمزد و بازنشستگی و بهداشت و غیره ای در میان نیست.

علاوه بر این مشقات، باز تولید خرافات مذهبی و قومی و دست بردن دولت و کارفرما و دلالان فارس و کرد و ترک و عرب زبان آنها به چنین حربه هایی بیش از هر چیزی نمک بر زخم این بخش از کارگران  میپاشد. خود این خرافات ضد کارگری مستقیما به پول و ثروت اندوزی سرمایه دار و به خالی شدن هر چه بیشتر سفره بی رونق کارگران تبدیل شده و میشود. به منظور ایجاد تفرقه و بهره گیری و سود جوئی و بالا زدن بیشتر پول و ثروت ناشی از زحمات مشترک همه کارگران، که عمدتا مهاجر و فصلی هستند، بیشرمانه و آگاهانه هر از چند گاهی به بهانه هایی تخم نفاق را میپاشند.

کارگران  که از جانب دولت مشترک سرمایه داران فارس و کرد و ترک زبان و … مورد تجاوز و استثمار قرار میگیرند  نباید به چنین حربه هایی علیه خود تن در دهند و باید بدانند که این دولت به همراه همه صاحبان کوره و سرمایه داران “ملیتهای” مخلتف یکجا دشمن کارگرانند و آنها از قبل رنج و کار کارگران و خون کودکان کارگر در کوره سفره خود را رنگین  کرده اند و مفت میخورند.

در چنین شرایطی کارگران پراکنده این بخش طبقه ما فاقد تشکل واقعی خود هستند و سر نوشت آنها در اختیار دلالان و کارفرمایان و نهادهای بی خاصیت دولتی رها شده است. تابلو “انجمن صنفی کوره پز خانه” ها نیز که در برخی مکانها و در چهارچوب حراست از منفعت “نظام” وجود دارد، به دلیل بی نقشی شان در دفاع از منافع کارگران نبودشان بر حضورشان ارجحیت دارد.  این انجمنها هیچ  نقشی در کاهش درد و رنج  کارگران ندارند.  مادام  چنین انجمن و تشکلهایی به راستی انجمن و تشکل مربوط به کارگر و مستقل از دولت و کارفرما  نباشند، مادام با صدای بلند علیه جنایت و استثمار وحشیانه اعمال شده به کودکان کوره و کل کارگران این بخش، که با اتکا به قوانین جاری در جمهوری اسلامی به کارگران اعمال میشود، اعتراض نکنند و  به پا نخیزند، تا زمانی که به راستی نماینده‌ی منتخب و آزادانه کارگران کوره ها نباشند نه تنها هیچ خاصیتی برای کارگران ندارند که به اسم “انجمن  صنفی کارگران” سد راه اعتراض و خود آگاهی طبقاتی کارگران نیز بوده و خواهند بود.

در غیاب یک تشکل رادیکال حقوق و زندگی این کارگران همچنان پایمال و بازیچه دولت و کافرماهای سودجو خواهند شد. کارگران کوره و پیشروان کارگری آنها لازمست به روشنی مطالبات فوری کارگران را برای بهبود شرایط کار از جمله افزایش دستمزد، تامین امکانات رفاهی و ایاب و ذهاب تسهیل کار را مطرح کنند . لازمست شبکه ای همبسته از پیشروان کارگری و سوسیالیست کوره های یک منطقه در ارتباط باهم اتحاد و همبستگی مبارزاتی را تامین کنند. مجمع عمومی کارگران کوره تشکل فوری کارگران برای پیشبرد مبارزه و احقاق حقوق کارگری است . کارگران کوره لازمست مجمع عمومی منظم خود را سازمان دهند و نمایندگان خود را انتخاب کنند. کارگران به تماس و همبستگی با کلیه کوره ها نیاز مبرم دارند و همه اینها به ایجاد مجمع عمومی کارگران و انتخاب نمایندگان مستقیم خود گره خورده است. كارگران كوره پزخانه ها چاره اى جز متحد شدن در مقابل کار بردگی در کوره پزخانه که دولت  وکارفرماها عامل آن میباشند، ندارند.

٢٩ خرداد ٩٥

s_zijji@yahoo.se