سقوط ریال (٢) منصور ترکاشوند

سقوط ریال (٢)
منصور ترکاشوند
اینطور که پیش میرود بخش وسیعی از مردم باید از سطحیترین خواسته ها ونیازهای زندگیشان خیلی بیشتر از آنچه تا کنون زده اند، بزنند تا شاید زنده بمانند. وضعیت اقتصادی به شدت آشفته است، جدا از وضعیت اضطراری حاکم شده در تک تک خانه های اکثریت مردم و خود سانسوری تحمیلی در رفع مایحتاج اولیه ای زندگی، عملا خیلی از کالاها خرید و فروششان متوقف ویا کنترل میشود. در فروشگاههای بزرگ برداشتن اجناس با محدودیت همراه شده است، اجازه نمی دهند بیشتر از میزان معینی از یک کالای خاص را برداری. واگر چه این محدودیت البته برای اکثریت مردم مشکل خاصی ایجاد نمی کند، چرا که قبلا هم به حد توانشان میخریدند، اما هراس و وحشت از قحطی را چرا، این وضعیت و این محدودیتها، هراس از قحطی و نیستی را تولید می کند ودامن میزند، یک اظطراب از نبود مایحتاج عمومی، به همه ی دردسرهای زندگی در جمهوری اسلامی اضافه شده است .آشکارا معلوم است که دولت هیچ ارزی در بساط ندارد. اکثر کارخانجات در حال تعطیل شدن اند، ویا فروش را تعطیل کرده اند، اصلا به زیر تعهداتشان میزنند! عملا اقتصاد این جامعه به خط آخرنزدیک شده است .اصلا تولید بکنار، مراکز درمانی هم قادر به تهیه تمام وکمال دارو و عکس وآزمایشات لازم برای بیماران خود نیستند و کم وکسریهای آشکار دارند. حالا چه رسد به باقی حرفه های خدماتی. یک قوطی شیر خشک بچه از پنچ هزار تومان به بیست تا سی هزار تومان رسیده و تازه پیدا هم نمی شود. طوری شده است که لا علاج ها، کسانی که خودشان غم نان دارند، شیر خشکهای تاریخ گذشته را بخورد بچه ها یشان می دهند. معنای تحریم بانک مرکزی دارد با خالی شدن سفرهای مردم، با کمبود مواد و لوازم لازم برای بهداشت ودرمان معلوم میشود.
نتیجه همه ی سیاستها و باورهای اسلام سیاسی به یک ورشکستگی عمیق اقتصادی وسیاسی ختم شده است. جمهوری اسلامی که برای بقاء و مقابله با تعرضات مردم سرنگون طلب، مرحله به مرحله، پله به پله و با هر چه وسعیتر شدن جنبش سرنگون طلبی در عرصه سیاسی، چالشهای بزرگتری را دامن میزد، بالاخره به مرحله “بودن ونبودن” رسیده است. تمام هیاهوهای سیاسی تولیدی جمهوری اسلامی از سر ترس از سرنگونی و نابودی بود. هیاهو حول انرژی هسته ای صرفا برای تامین شرایط برای سرکوب داخلی بود، همانطور که سر شاخ شدن با اسرائیل – به رقم با سابقه تر بودن این موضوع در جنبش اسلام سیاسی – در شرایط سالهای اخیراینطور بوده و هست. ادعا های مدیریت جهانی توسط موجود عقب مانده ای مثل احمدی نژاد ممکن است که در عرصه جهانی، اهل سیاست را بخنده بیاندازد، ولی در داخل وقتی که در تبلیغات کر کننده و سرشار از دروغ ضرب میشود، بالاخره میشود عاقبت باد کاشتن که نتیجه اش میشود طوفان درو کردن. جمهوری اسلامی در وضعیت بسیار بدی گیر کرده است، اگر دست از بازیهای سیاسی اش بردارد، مشکل جدی داخلی پیدا خواهد کرد، در داخل “اسلام سیاسی شاخ شکسته” مرعوبی نخواهد داشت ودر عین حال در بیرون وعرصه بین المللی یارای دست زدن به بازی خطرناکتری را هم ندارد! کنترل وسرکوب جامعه با بازی های سیاسی خطرناک بین المللی به آخر خط رسیده است. هسته و هسته بازی، انهدام اسرائیل و مدیریت جهانی …… به آخر خط رسیده است، بخصوص آنکه اقتصادشان به گل نشسته و بحران سیاسی چنان اوج گرفته که “انتخابات” آتی ریاست جمهوریشان از هم اکنون به جنگ و دعوای جناحی شدت بخشیده و دارد به یک بحران سیاسی دیگر تبدیل میشود، که این خود برای مردم به جان آمده میتواند یک فرصت دیگر باشد.
به رغم دستگیر و زندانی شدن “اخلالگران ” ارزی، قیمت دلار باز هم بالاتر رفت، نه، مشکل به “اخلالگران” ارزی ختم نمیشود، عمیقر از این حرفهاست، مشکل به ماهیت سیاسی این نظام ضد بشری مربوط است. سقوط ریال وعواقب فلاکتبارش برای کارگران و اکثریت مردم واقعیتی است اما این هنوز ظاهر مسئله است. این وضعیت عملا وضعیت سقوط جمهوری اسلامیست، عاقبت بحران آخر این نظام ضد انسانیست. حتی با منطق ” اقتصاد دانان” نیز نمی خواند، نمی شود در سیاست در قرنها ی پیش بسر برد و در اقتصاد دنیای امروز، شکوفا بود، اقتصاد این دنیا سیاسیست. سیاست اسلام سیاسی دیگر جواب هیچ مسئله ای حداقل در ایران نیست، چه رسد به شکوفائی اقتصادی، سقوط ریال پیش از آنکه به فلاکت مردم ختم شود، باید به سر نگونی جمهوری اسلامی بیانجامد! فقط یک راه برای خلاصی از تحریم اقتصادی و فلاکت باقی مانده است، آنهم این است که جمهوری اسلامی برای همیشه ی تاریخ به گور برود!