سعید یگانه-نگاهی به تحولات کردستان عراق گذشته، حال و آینده

سعید یگانه

نگاهی به تحولات کردستان عراق

گذشته، حال و آینده

کردستان عراق در یک بحران همه جانبه سیاسی ،اقتصادی و حکومتی قرار دارد. شرایط کنونی در این جامعه اساسا محصول یک دوره تاریخی بیشتر از دو دهه جنگ ، بحران و بی ثباتی در کشور عراق خصوصا به دنبال حمله نظامی امریکا به این کشور، حاکمیت دو حزب ناسیونالیست، اتحادیه میهنی و حزب دمکرات *پارتی* و موخرین انان حزب گوران *تغیر*و بلاتکلیفی سیاسی و اداری در کردستان می باشد.بیشتر از دو دهه حاکمیت این احزاب بر سرنوشت و مقدرات جامعه کردستان بی توجه به خواست و مطالبات پایه ای، اقتصادی ،رفاهی و سیاسی و سایر نیازهای مبرم مردم بر سر سهم بیشتری از قدرت و تصاحب امکانات مردم مشغول کش دادن وضعیت بحرانی کنونی و مردم را در انتظار و سرگردانی قرار داده اند.

از سال 1991 بدنبال جنگ خلیج و بحران داخلی عراق و ایجاد یک منطقه امن در شمال عراق با کمک و حمایت دولت امریکا که در آن هنگام مشغول جنگ و کشمکش با دولت عراق بود امکان به قدرت رسیدن دو حزب ناسیونالیست – ملی اتحادیه میهنی و حزب دمکرات را فراهم کرد.این احزاب از این موقعیت استثنایی استقبال کرده و به نیابت از مردم کردستان قدرت را در دست گرفتند.از ان مقطع تا کنون جامعه کردستان بعد از دو دهه هنوز فاقد قانون و دولت و موقعیت اداری مناسب به معنای بورژوازی آن است. تشکیل یک پارلمان با نسخه امریکا و غرب  به دلیل عدم وجود پایه های سیاسی و اجتماعی شکل گیری یک روند پارلمانی  به سبک کشورهای غربی در جامعه کردستان از جانب خود آنها فاقد صلاحیت گردید و ناکارایی آن بر ملا شد .بعد ازبالا گرفتن اختلاف بر سر تمدید ریاست اقلیم میان احزاب موجود ، تعدادی از وزرا که اکثرا از حزب گوران بودند توسط  حزب دمکرات پارتی اخراج وپارلمان عملا منحل شد.

بعد از ایجاد منطقه امن در سال 1991 دو حزب نامبرده بارها بر سر تقسیم قدرت وگسترش منطقه نفوذ خود اختلاف شدید پیداکرده و یکباربه جنگ ودرگیری نظامی روی آوردند و هر بار با دخالت امریکا و میانجیگری غرب به این درگیری وجنگ پایان می دادند.بلاخره کردستان عراق بعد از سالها اختلاف و درگیری میان این دوحزب به تقسیم قدرت در سلیمانیه و اربیل که از دیر باز مناطق نفوذ این دو حزب به شمار می رفتند رضایت دادند.  با سرنگونی رژیم صدام حسین توسط ائتلاف غرب به رهبری امریکا در دوران صدارت بوش پسرکردستان عراق از جانب این دو حزب با مشورت و توصیه مسئولین دولت وقت امریکا در عراق اعلام *فدرالیسم* کردند ،در توافق با دولت ملی مذهبی عراق دست ساز غرب جلال طالبانی بعنوان رئیس جمهور عراق و مسعود بارزانی از حزب دمکرات به عنوان رئیس اقلیم کردستان هر کدام به اهداف مقطعی خود دسترسی پیدا کرده و  به تنش و اختلافات فیمابین تا آن مقطع پایان دادند.

از آن تاریخ تا کنون دو حزب نامبرده و متعاقب آن حزب گوران در جدال و رقابت با همدیگر در ارتباط با رقابت و صفبندی های قدرتهای جهانی و منطقه ای و تحت تاثیر سیاستهای کشورهای مرتجع منطقه از جمله ایران و ترکیه واین اواخرعربستان سعودی، هر کدام به سوی یکی از این دولتها در سیاست و عامل نفوذ سیاسی ، اقتصادی و اطلاعاتی آنها در جامعه کردستان متمایل شده اند.اتحادیه میهنی وگوران با جمهوری اسلامی و حزب دمکرات با دولت ترکیه و اخیرا عربستان سعودی مشغول بده بستان هستند.

اینجا یادآوری این نکته ضروری است که شرایط کنونی در کردستان عراق هم به لحاظ سیاسی و هم تئوریک بر این حکم پایه ای تاکیددارد که احزاب ناسیونالیست در هر دوره ای به عنوان بخشی از بورزوازی  خودی این جوامع مثل همه جوامع بورژوازی به دنبال سهمی از قدرت به عنوان نماینده ملت مورد نظر اینجا *ملت کرد* برای استثمارکارگران و زحمتکشان تصاحب ثروت و دارائی جامعه به  جدال بر سر قدرت مبادرت ورزیده و هر جا لازم باشد و حیاتی به نظر برسد در تقابل و حتی تخاصم علیه حزب رقیب با حمایت دولتهای منطقه تردید به خود راه نمی دهند .در این رابطه بخصوص روش حزب دمکرات پارتی روشن است. شرایط فعلی کردستان عراق،بحران اقتصادی ، فقر و محرومیت و بلا تکلیفی حقوقی و اداری آن  این حکم پایه ای را به اثبات رسانده است که به قدرت رسیدن احزاب ناسیونال –قومی در جوامع تحت ستم از جمله کردستان عراق نه تلاشی برای سروسامان دادن به موقعیت اقتصادی و رفاهی و رفع نیازهای مبرم و واقعی مردم، بلکه تلاش انها برای حفظ قدرت به هر بهایی، انباشت ثروت و سامان خودی ها و اموال و ثروت جامعه می باشد.علاوه براین سرکوب زنان و محدود کردن آنان از دخالت در امور اجتماعی ،سرکوب سکولاریسم و مدافعین آن ،سرکوب آزادی بیان و ترور منتقدین ،روزنامه نگاران  وفعالین سیاسی ،رشد اسلام و ارتجاع و مماشات با جریانات اسلامی وامکان شراکت این جریانات در قدرت همه عقبگردهای سیاسی و اجتماعی ناشی از حاکمیت این احزاب در این دوره تاریخی مشخص است . کردستان عراق امروز بعد از بیشتر از دو دهه به یمن حضور این احزاب در قدرت با چنین سرنوشتی روبرو شده است.

  موقعیت کنونی، جدال بر سر چیست؟

کردستان عراق در هیچ دوره ای از 25 سال گذشته به اندازه امروز دچار نابسامانی و بلاتکلیفی نبوده است و در عین حال مردم این چنین معترض و وسیع به میدان نیامده اند. از نظر توده وسیع مردم هیچوقت به اندازه امروز ورشکستگی سیاسی و بی افقی و بی پاسخی جریانات اصلی ناسیونالیست حاکم: حزب دمکرات “پارتی”، اتحادیه میهنی و همچنین حزب گوران (که با ادعای “تغییر” اوضاع از اتحادیه میهنی جدا شد و به دومین حزب پارلمان تبدیل گشت)، آشکار نشده است. بعد ازدو دهه حاکمیت این احزاب جز فقر و نابسامانی و ناامنی اقتصادی نصیب مردم نشده است. حدود دو سال است حقوق کارمندان و مزدبگیران جامعه به طور روتین پرداخت نمیشود. حقوق بگیران یعنی بخش وسیع مردم تماما در فقر و منگنه اقتصادی قرار گرفته اند. ماههاست که احزاب حاکم بی توجه به خواست و مطالبات اکثریت مردم بر سر تقسیم قدرت با همدیگر چانه می زنند و به جائی نرسیده اند. هر یک ازاین احزاب تلاش میکند دیگری را مقصر و بانی شرایط موجود قلمداد کند و معضلات واقعی جامعه را به آن یکی نسبت دهد. افشاگری آشکارا علیه همدیگر صورت میدهند. از موقعیت بینابینی، بلاتکلیفی و بحران جامعه عراق برای ادامه تکیه بر اریکه قدرت سوء استفاده کرده اند. این وضعیت بلاتکلیفی قابل دوام نیست. قدرت در بالا ترک خورده و قابل جوش خوردن نیست. شرایط برای توده وسیع مردم غیرقابل تحمل شده است.

رویدادهای چند ماه اخیر در عراق، اشغال مجلس توسط طرفداران مقتدا صدر، رقابت و دعوا میان احزاب و جریانات قومی و مذهبی، به بحران و بی ثباتی در این کشور دامن زده است. بخشی از نمایندگان اقلیم در مجلس عراق به دلیل اختلاف با دولت مرکزی، بغداد را ترک کرده اند وحاضر به بازگشت به مجلس عراق نیستند. سفرهای اخیر نخست وزیر و رئیس مجلس عراق به کردستان و نشست با احزاب حاکم کردستان برای حل اختلافات و دعوت از نمایندگان برای بازگشت به مجلس بی نتیجه مانده است .رئیس مجلس عراق در پی بی نتیجه ماندن مذاکرات با احزاب اقلیم، انها را متهم کرده که مانند مالکی نخست وزیر اسبق هدف انحلال مجلس را تعقیب میکنند.

توافق همکاری میان دو حزب اتحادیه میهنی  و گوران درشرایط کنونی برای تقابل با حزب رقیب – پارتی، کمکی به بهتر شدن اوضاع نکرد. تنها وزن انها را در مجلس عراق در مقابل حزب رقیب به درجه ای بالا برد، اما به دنبال آن، اختلاف شدید در رهبری اتحادیه میهنی هم بالا گرفت که به افشا گری متقابل بیسابقه ای منجر شده است. این توافق چنانکه پیش بینی میشد به رقابت میان احزاب دامن زد، بطوریکه اخیرا اتحادیه میهنی و گوران بر سر فروش نفت و درآمد حاصل از آن و سهم اقلیم جداگانه با دولت عراق بندوبست کرده اند که با اعتراض شدید حزب دمکرات پارتی مواجه شده اند.

سفر چند ماه گذشته  ملکی به سلیمانیه و ملاقات و نشست با اتحادیه میهنی و گوران به مزاج حزب دمکرات پارتی خوش نیامده و به ان اعتراض کرده است. این سفر ملکی به توصیه جمهوری اسلامی و برای تقویت ائتلاف اتحادیه میهنی و حزب گوران در مقابل رقیب آنها حزب دمکرات، صورت گرفته و در عین حال با چشم انداز تحولات آتی در عراق مرتبط است. سفر ملکی به حلبجه به خاطر روبرو شدن با اعتراض طرفداران حزب دمکرات پارتی صورت نگرفت. اظهارات اخیر مالکی در تهران در ادامه کشمکش دیرینه اش با حکومت اقلیم کردستان باعث واکنش شدید احزاب حاکم کردستان شده است. میتوان تصور کرد که این اظهارات مالکی علیه اقلیم کردستان، پیشدرآمد نزاعها و کشمکشهای پیش بینی شده میان حکومتهای اربیل و بغداد در دوره بعد از خاتمه جنگ موصل باشد.

جامعه عراق در منگنه رقابت احزاب و جریانات قومی و مذهبی و جنگ با داعش  دارد تلف می شود و کردستان  نیز در بحران و بی ثباتی دست و پا می زند . ائتلاف اخیر مابین اتحادیه میهنی و گوران  رقابت را میان این احزاب قطبی تر کرده و پیام اخیر مسعود بارزانی برای تعین تعیین تکلیف جدالهای جاری هم هنوز به جایی نرسیده است.

  چه میتوان کرد؟    

صورت مسئله برای ما و مردم به تنگ امده از وضعیت موجود در جامعه کردستان  با توجه به اوضاع بحرانی عراق ،اختلاف با دولت مرکزی ،جنگ و یک بحران همه گیر در عراق وکل خاورمیانه که بی تاثیر بر آینده  کشور عراق واز جمله کردستان  نیزنخواهد بود،راهی عملی و ممکن  که بتواند راه خروج از اوضاع کنونی را با حد اقل موانع به مردم و جامعه نشان دهد و نیروی معترض مردم  را برای تحقق اهداف و مطالبات آنان در جهت درست سازمان دهد.مبارزه ای که امروز در کردستان عراق جاری است ، مبارزه ای برسراوضاع بهم ریخته این جامعه،بر سر آینده و پایان دادن به شرایط بحرانی کنونی است.

حقیقت این است که گرچه  شرایط کنونی در کردستان عراق اساسا محصول  یک دوره طولانی جنگ و بحران در عراق از یکسو و موقعیت احزاب ناسیونالیست کردستان از سوی دیگر است، ولی قدر مسلم اینکه در غیاب این احزاب و حتی کوتاه شدن دست آنان از قدرت نیز مادام که موقعیت حقوقی، اداری و حکومتی کردستان روشن نشود، وضع بر همین روال پیش خواهد رفت و جامعه هرچه بیشتر در بحران فرو خواهد رفت. علاوه بر این در شرایط کنونی دولت عراق به دلیل بحران داخلی، بی ثباتی و جنگ با داعش، توان تشدید اختلاف با اقلیم کردستان بر سر پاره ای ازمسائل حل نشده  را ندارد، اما در آینده با تغیر این شرایط امکان از سرگیری و تشدید اختلافات با اقلیم کردستان و حاد شدن تخاصم میان آنان ناممکن به نظر نمی رسد. ویروس کشمکشهای مکرر قومی و مذهبی و ماتریال کافی در فضای جامعه عراق برای این تخاصم به اندازه کافی وجود دارد و نباید از آن غافل بود. درگیری نظامی و سنگربندی میلیس شیعه (حشد شعبی) و نیروی پیشمرگ اقلیم کردستان در مناطق آزاد شده پس از شکست داعش در خطوط مرزی کرکوک بر سر کنترل این مناطق در چند ماه گذشته شاهدی بر وجود زمینه این تخاصم و پتانسیل گسترش آن در آینده است. علاوه بر این بر اساس ماده 140 قانون اساسی عراق احتمال پیوستن به اقلیم کردستان برای استان کرکوک، شهرهای دوزخورماتو، خانقین و مناطق کردنشین استان نینوا (موصل) دست نشان شده، و این هم از موارد اختلاف با دولت عراق است که با شکست داعش و  پایان جنگ موصل همراه اختلافات دیگر بالا خواهد گرفت. با در نظر گرفتن این فاکتورها اکنون سئوال این است که کردستان عراق به چه سمتی می رود؟ مناسبات اقلیم با دولت مرکزی چگونه خواهد بود؟ چه آیینده ای در انتظارمردم اقلیم کردستان و مناطق کردنشین خارج از اقلیم است؟

  در شرایط کنونی و در غیاب یک حکومت غیرقومی، غیرمذهبی و سکولار در عراق که برای شهروندان آن کشور، صرف نظر از انتساب به قوم و مذهب و زبان، حقوق برابر شهروندی تامین و تضمین کند، خواست تبدیل کردستان عراق به یک کشور مستقل تنها پاسخ عملی و درست برای پایان دادن به وضع موجود سرگردانی و بلاتکلیفی و بیحقوقی سیاسی و مدنی شهروندان در کردستان است. این تنها خواستی است که در این شرایط و باتوجه به طرح آن از دیرباز توسط کمونیستهای کردستان و عراق و آشنایی ذهنیت جامعه به آن می تواند در بطن شرایط کنونی و در دل آشفتگی اقتصادی، اجتماعی و بحران حکومتی اقلیم، راه خروجی را در مقابل مردم قرار دهد. جدایی و استقلال کردستان با توجه به شرایط بحرانی، ناامنی و جنگ در عراق، این امکان را برای شهروندان آن فراهم میآورد که در شرایط  مساعدتر، حق به جانب تر و سرراست تری به طرح خواستها و مطالبات برحق خود بپردازند، برای تحقق آنها تلاش و مبارزه کنند و در سرنوشت سیاسی  آینده جامعه  کردستان دخالت فعالتر، مستقیم تر و موثرتری داشته باشند. تشکیل دولت مستقل با اتکاء به همه پرسی، در صورت تحقق، به بهانه ها و دستاویزهای  تاکنونی این احزاب درباره اختلاف با دولت مرکزی بر سرمسائل تا کنونی پایان می دهد و عملکردها و سیاستهای این احزاب را هر چه عریانتر در مقابل دید و قضاوت مردم قرار میدهد. طی کردن این مسیر و پایان دادن به این شرایط بلا تکلیفی اقلیم قطعا کار ساده ای نیست و با موانع معین محلی، منطقه ای و جهانی روبرو است. هم اکنون زمزمه های این موانع و مخالفتها شنیده میشود. اما در شرایط کنونی در میان راه حلهای موجود خواست جدایی و استقلال کردستان برای برونرفت از بحران و بلاتکلیفی کنو نی کردستان کم زیانتر از ماندن در چهارچوب کشور عراق میباشد.

در ماههای گذشته طرح همه پرسی برای استقلال و تشکیل دولت کردستان از جانب  حزب دمکرات پارتی، به یکی از مسائل روز جامعه تبدیل شد و پرچم آن را این حزب بدست گرفت تا جایی که مسعود بارزانی همه پرسی در این زمینه را ظرف چند ماه، ممکن اعلام کرده بود. بقیه احزاب هم گرچه ادعا و اعلام میکنند که حق تعین سرنوشت و تشکیل دولت مستقل را حق مردم کردستان میدانند اما بلافاصله اضافه میکنند که امروز شرایط  را برای آن مهیا نمیبینند. حتی نچیروان بارزانی نخست وزیر اقلیم متفاوت با صحبتهای مسعود بارزانی، در مصاحبه با بی بی سی (اوایل دسامبر 2016) درباره استقلال کردستان اظهار داشته که: این پروسه طولانی است. او گفت: حق تعین سرنوشت حق ملت کرد است، یازده سال فدرالیسم را تجربه کردیم به جائی نرسیدیم، باید راه حلی پیدا کنیم که یا بتوانیم با عراق زندگی کنیم.و یا با توافق دولت بغداد مسیر استقلال را طی کنیم. بعلاوه به نظر می رسد که طرح استقلال کردستان عراق از جانب حزب دمکرات – پارتی، با موانع جهانی و منطقه ای روبرو شده و تاکنون نتوانسته اند توافق امریکا و همچنین دست کم عدم مخالفت دولت ترکیه و جمهوری اسلامی ایران نسبت به این مسئله را جلب کنند.

با وجود همه این موانع، باز از نظر ما کمونیستها و از نظر هر ناظر واقعبینی جدایی واستقلال کردستان یک راه حل واقعی برای خروج از بحران و سرگردانی و آشفتگی کنونی است. اما تا آنجا که به سیاست و دیدگاه ما کمونیستها برگردد این راه حل، تنها پاسخ ما به وضع آشفته موجود نیست. پاسخ اساسی ما و جنبش چپ و کمونیست عراق به این شرایط، نه تنها  درکردستان، بلکه در عراق و منطقه بحرانی، آشفته و جنگزده خاورمیانه، پاسخی کمونیستی یعنی دست بردن به انقلاب کارگری و برقرار ساختن جامعه سوسیالیستی است، که با پایان دادن به مالکیت بورژوائی بر وسائل تولید و الغای بردگی مزدی سرمایه داری، در عین حال به تقسیم انسانها به ملیت، قومیت، مذهب، دولتهای قومی و مذهبی در جوامع خاورمیانه پایان دهد و شهروندان این جوامع را به عنوان شهروندان متساوی الحقوق از حقوق برابر برخوردار کند. تحولی بنیادی که انسانها را به معنای واقعی از شر خرافات ملی و مذهبی نجات دهد. این فقط یک چشم انداز آرمانگرایانه نیست، بلکه تلاشی است که سالها توسط کمونیستهای عراق و کردستان به عمل آمده است .

سیر تحول درکردستان عراق به هر سمتی برود، کش دادن بیشتر این شرایط نه برای بالاییها و نه برای پائینیها امکانپذیر نیست. کردستان عراق به عنوان یک جامعه که بیست و پنج سال است به صورت دوفاکتو دارای استقلال است، به دو راهی تعیین آینده سیاسی خود رسیده است و ناچار است این شرایط  را پشت سر بگذارد.

آینده کردستان عراق با و بدون استقلال و با حاکمیت هر حزب و جریانی بر آن به هر شکلی درآید، پافشاری بر مطالبات اقتصادی، رفاهی و بهبود وضعیت معیشتی مردم، پافشاری بر وسیعترین حقوق مدنی و سیاسی شهروندان و فراهم کردن هر چه بیشتر امکان دخالت آنان در آینده سیاسی، حکومتی و اداری جامعه، باید در سرلوحه مبارزه کارگران و زحمتکشان و نیروهای سکولار، آزادیخواه، چپ و کمونیست جامعه کردستان قرار گیرد و باید برای تحقق یک نظام سیاسی سکولار، تحقق برابری زن و مرد و برآورده شدن سایر نیازهای یک زندگی مرفه و امروزی برای آحاد مردم جامعه تلاش کنند.

****

این نوشته در شماره 198 نشریه اکتبر، نشریه کمیته کردستان حزب حکتیست در اوت 2016 انتشار یافت. اکنون با بازبینی و آپدیت در این نشریه منتشر میشود.