سعید یگانه -علیه نمایش انتخابات اسلامی بمیدان بیائید

علیه نمایش انتخابات اسلامی بمیدان بیائید

سعید یگانه

از زاویه منفعت طبقه کارگر و اکثریت مردم مزد بگیر در جامعه سرمایه داری ایران که زندگی شان در گرو کار روزانه است و در شرایط چند برابر زیر خط فقر زندگی می کنند این انتخابات ما نیست و کوچکترین ربطی به زندگی و حال و آینده این مردم ندارد. اختلاف بین جناح های حکومتی و چانه زدن برسر اینکه چند نماینده مدافع و پاره تن نظام اسلامی از این یا آن جناح، صندلی های مجلس را اشغال کنند حتما مسئله و منفعت طیف باندهای اسلامی و طرفداران به اصطلاح “تغییرات تدریجی” و حذف نظارت استصوابی شورای نگهبان هست اما کوچکترین ربطی به زندگی و منفعت اکثریت مردم کارکن و مزد بگیر جامعه ایران ندارد. جمهوری اسلامی بعنوان یک حکومت مذهبی و زن ستیز و یک نظم ارتجاعی و استبدادی، همینطور به خاطر ضدیتش با محرومان و استثمار وحشیانه طبقه کارگر و تحمیل یک زندگی جهنمی به اکثریت مردم زحمتکش، یک ذره مشروعیت ندارد و به طریق اولی “انتخابات” و قوانین اسلامی آن و کل این پیکره ننگین فاقد مشروعیت است.

در همین روزها در فضای تبلیغات انتخاباتی که هر فرد و جناحی از رهبر تا رئیس جمهور، از اصلاح طلب و اعتدال گرا تا روشنفکران نان به نرخ روز خور، با عوامفریبی و دروغ و ایجاد فضا که حال و آینده سیاسی شان به سرپا ماندن این رژیم و سیستم استثمارگر سرمایه داری ایران گره خورده است زور خود را می زنند که مردم را پای صندوقهای انتخاباتی بکشند و بار دیگر به خود و رژیم شان مشروعیت بدهند، کارگران را به خاطر اعتراض به بی حقوقی، اخراج و دستمزدهای پرداخت نشده توسط سرکوبگران و اوباشان دستگیر و دادگاهی و روانه زندان می کنند. در سیستم و رژیمی که منفعت طبقه کارگر و اکثریت مردم محروم و کم درآمد آن نه در قانون و نه در ایجاد تشکل و اعتراض به بی حقوقی خود کوچکترین جایگاهی ندارد، نه “انتخابات” اش و نه هیچ چیز آن مفت نمی ارزد و نباید برای آن تره خورد کرد. چه تفاوتی به حال مردم رنج دیده میکند که مثلا پنج نماینده از جناح اصلاح طلب بیشتر به مجلس راه یابد که این روزها برای داغ کردن تنور انتخاباتی مرتب به آن دامن می زنند؟ مگر همه اینها در بنیان گذاشتن و بقا این نظم ویرانگر از ابتدا تا به امروز نقش نداشته اند؟  آیا در میان اصولگرایان و اصلاح طلبان و اعتدالیون و چهره های شناخته شده این جناحها کسی پیدا شده که جز منفعت حفظ نظام و وضع موجود منفعت دیگری را نمایندگی کند؟ کدامین انتخابات در جمهوری اسلامی نفعی به حال مردم و کوچکترین تغییر مثبتی در زندگی مردم ایجاد کرده که این یکی چنین نقشی را ایفا کند؟

به وضوح آشکار است و افکار عمومی در دنیا نیز میداند که انتخابات در جمهوری اسلامی با نُرم و شاخصهای مرسوم در دنیای معاصر نه آزاد است و نه ذره ای عدالت در آن وجود دارد. کوچکترین جایگاهی برای مخالفین در قانون و در جامعه به رسمیت شناخته نشده است. جواب هر نوع مخالفت دستگیری و زندان و شکنجه است. زور و سرکوب و اختناق در جامعه ایران حرف اول را می زند و “انتخابات” تحت چنین نظامی تماما از سیاست جاری حکومتگران و استثمارگران پیروی میکند. هر انتخاباتی بدون نتایج محسوس و قابل روئیت و مثبت در زندگی مردم، انتخابی برای مشروعیت نظام و در تداوم وضع موجود می باشد. در هیچ نمایش انتخابات جمهوری اسلامی جز میدان عمل سینه چاکان و خودی های نظام مجرائی برای بروز طرح خواستهای واقعی و برحق مردم وجود نداشته است.

بنابراین انتخابات در جمهوری اسلامی نه فقط دموکراتیک نیست و فاقد حداقل شرایط یک انتخابات است بلکه یک نمایش قلدری اسلامی علیه مردم است. این نمایش حتی “انتخاب بین بد و بدتر” نیست، همه اینها جزو بدترین ها هستند. دادن “حق انتخاب” به مردم میان دو سه باند حکومتی که همه سابقه جنایت دارند و کوچکترین ربطی به منفعت اکثریت مردم ندارند، توهین به شعور مردم است. علاوه براین نتایج انتخابات در جمهوری اسلامی از قبل مشخص است. درنتیجه هر دو انتخابات هم مجلس اسلامی و هم خبرگان مجددا و به روال معمول در جمهوری اسلامی عده ای مفتخور و استثمارگر و فاسد و مدافع حفظ  وضع موجود دوباره بر مسند قدرت خواهند نشست و اوضاع بروال سابق ادامه خواهد یافت. بنابراین کشمکش بین جناحها و تبلیغات انتخاباتی براین حکم پایه ای تائید دارد که همه آنها در استثمار و بیحقوقی کارگر و مردم زحمتکش منافع مشترک  دارند و تا آنجایی که به منفعت اکثریت مردم کارگر و محرومان جامعه ایران مربوط است کوچکترین تفاوتی با هم ندارند. اما برای جمهوری اسلامی و جناح ها و طرفداران شان این نمایش بویژه بعد از برجام مهم است. جنگ تبلیغاتی جناحها و صحبتهای خامنه ای در خصوص انتخابات، التماس و گریه و زاری اصلاح طلبان حکومتی در بارگاه خامنه ای برای تائید چند نفر بیشتر، جوهر این نمایش مضحک را آشکارا نشان میدهد.

اگرچه در پناه سرکوب و اختناق اسلامی میدان سگدوانی جناحهای حاکم و اپوزسیون مجاز رژیم و روشنفکران نان به نرخ روز خور فراخ است و ظاهرا اینها هستند که سرنوشت سیاست در ایران را رقم میزنند، اما سیاست در ایران در واقع طرف سومی دارد و آنهم طبقه کارگر و مردم محروم جامعه است. تمام جنگ بر این محور می چرخد که چگونه طبقه کارگر و زحمتکشان جامعه را هر چه بیشتر با سرکوب و اختناق و شکنجه و زندان به زنجیر کشید و محروم و گرسنه نگه داشت. آینده سیاسی ایران را مبارزه طبقاتی ما بین طبقه کارگر و مردم زحمتکش از یک طرف، حکومت سرمایه داری ایران و همه جناحهای آن چه در حکومت و چه خارج از حکومت از طرف دیگر تعیین خواهد کرد. این کشمکش طبقاتی و هم اکنون به وسعت جامعه ایران در جریان است. انتخاب واقعی اگر برای اکثریت مردم کارگر و زحمتکش ایران وجود دارد سرنگونی انقلابی رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی می باشد. انتخابات اسلامی با هیچ معیاری به زندگی و معیشت و حال و آینده مردم ربط ندارد. طبقه کارگر و مردم محروم نباید دنباله رو فضای سیاسی حاکم بر جامعه و تسلیم شرایطی شوند که این جناحها برفضای سیاسی جامعه و زندگی مردم تحمیل می کنند. طبقه کارگر راهی جز سازماندهی و اتکا به اراده و قدرت خود برای رهائی از وضع موجود ندارد. باید برای متحد کردن و متشکل کردن کارگران و مردم زحمتکش  برای پایان دادن به وضع نابرابر و استثمارگرانه موجود تلاش کرد. *