سعید یگانه-ربیعی ریاکارانه بر دستان کارگر بوسه می زند

ربیعی ریاکارانه بر دستان کارگر بوسه می زند

 

سعید یگانه

 پیام خیزش سراسری مردم در دی ماه و ادامه اعتراضات و اعتصابت کارگری و جنبش اعتراضی زنان به حجاب و قوانین اسلامی سران رژیم را حسابی آشفته و آسایش را از آنان سلب کرده است. سران رژیم به درستی زنگ صدای انقلاب مردم را شنیده اند و تلاش می کنند که با ریاکاری و چاپلوسی و با دادن وعده های دروغین و بی پایه در بارگاه مردم، آب بر آتش خشم مردم بریزند. اما در عین حال تهدید و ارعاب، تنها سرمایه رژیم هار اسلامی برای ایجاد وحشت و کوتاه آمدن مردم بر سر خواست سرنگونی، حاضر و آماده در دسترس دارند و از رو شمشیر می کشند.

اخیرا شروع سخنرانی ربیعی وزیر کار و امور اجتماعی جمهوری اسلامی در یک مراسم افتتاحیه در قائم شهر که فرماندار و استاندار و سایر مفتخوران اسلامی نیز در آن حضور دارند با اعتراض یک کارگر بازنشسته قطع می شود. اوباشان اسلامی سعی می کنند که صدای اعتراض کارگر به معیشت خود را با سردادن صلوات قطع کنند. ربیعی وزیر کار ریاکارانه کارگر معترض را به پشت تریبون دعوت می کند و چاپلوسانه بر دست این کارگر بوسه می زند. “کارگر بازنشسته به موقعیت معیشت خود معترض است. با طعنه می گوید که به خارج نرفته ام. یک کارگرم که ۳۷ سال سابقه کار دارم. دارای چهار سر عائله ام و یک میلیون و پانصد هزار تومان حقوق می گیرم. بیمه پول قرص و درمان را نمی پردازد و دوایر مربوطه فقط وعده سر خرمن می دهند و هیچ کاری برای ما انجام نمی دهند و…”.

بعد از سخنان کارگر معترض، ربیعی این چنین عوامفریبانه و گستاخانه مثل همپالگی هایش به مردم معترض اهانت و پرخاشگری می کند که “به این بی پدر و مادرها بگوئید که می گویند در انقلاب اسلامی آزادی نیست. من کارگر بودم الان وزیرم و ایشان اینجا آزادانه حرفش را می زند. کاشکی خدا به ما کمک می کرد «که بیشتر از این به مردم خدمت بکنیم»”. عجبا از این همه پررویی و بی شرمی!! کسی که جمهوری اسلامی و سران این رژیم را نشناسد و از وضعیت فلاکتبار کارگران در ایران بی اطلاع باشد، لابد می گوید عجب وزیر کاری که به حرف کارگر گوش می دهد و بر دستان او بوسه می زند. نمیداند که شرایط تغییر کرده و اوضاع سیاسی به گونه ای است که اگر این اتفاق چهار ماه پیش می افتاد، آقای وزیر کار نه اینکه “گوش شنوایی” برای اعتراض این کارگر بازنشسته نداشت، بلکه اوباشان اسلامی یک ثانیه وجود این کارگر را تحمل نمی کردند و با توهین و لگد بیرون می انداختتند.

ربیعی دروغگو و مثل همه سران رژیم اسلامی ریاکار و شارلاتان است. او در راس ارگانی قرار دارد که هر سال در فصل تعیین حداقل دستمزد، توسط شورای عالی کار و تشکلهای دولتی ضد کارگری، دستمزد چهار برابر و چه بسا بیشتر زیر خط فقر را به کارگران تحمیل می کنند. سازمان تامین اجتماعی که بخشی از دوایر زیر نظر ایشان است در دوره سعید مرتضوی “قاضی کهریزک” میلیاردها تومان از ذخیره کارگران را دزدیدند و به جیب زدند. ربیعی خوب می داند که سالهاست که کارگران در بی حقوقی مطلق بسر می برند و به دلیل طرح این مطالبات که از زبان این کارگر بازنشسته جاری شد، معیشت بسیار نازل، فقر و حقوقهای پرداخت نشده و دهها مشکلات دیگر مورد بی حرمتی، سرکوب و شلاق قرار گرفته و به زندان رفته اند. ربیعی از همه این ستمگری که بر کارگر روداشته شده اطلاع دارد و خود در این بی حقوقی و ستم بر کارگران نقش داشته است. همین الان هزاران کارگر در دهها مراکز تولیدی به دلیل عدم پرداخت ماهها حقوق در اعتراض و اعتصاب بسر می برند. صدها کارگر تا کنون به دلیل فقر و عدم تامین معیشت دست به خودکشی زده اند و آخرین نمونه آن بیژن قلوزی از اهالی شهر کامیاران است که در تاریخ ۲۳ بهمن به دلیل عدم پرداخت ۱۱ ماه حقوق، خود را در دفتر کارفرما آتش زد و در بیمارستان جان سپرد. از دریچه تحولات کنونی و خیزش سراسری مردم، پخش این قطعه از نمایش ویدیو در شبکه های اجتماعی در شرایط کنونی، تنها پیامی که دارد این است که اعتراضات سراسری و اعتصابات کارگری، چنان بر سران رژیم از جمله ربیعی فشار آورده که این چنین به ریاکاری و چاپلوسی روی آورده و به دست و پای کارگر می افتند.

 

ربیعی را بیشتر بشناسید

ربیعی اگر کارگر بوده باشد، امروز یک مزدور، یک ضد کارگر به تمام معنا و یکی ازسران جنایتکار رژیم است که از اوایل سرکار آمدن جمهوری اسلامی به دلیل خوشخدمتی به حزب الله و دست داشتن در جنایات رژیم، صد البته علیه کارگران به مقام و منصبی رسیده است. ایشان حزب الهی و کهنه پاسدار، معاون وزیر اطلاعات در زمان تصدی ری شهری و فلاحیان تا سال ۱۳۷۴ در دوره قتل فعالین اپوزیسیون در خارج کشور، مسئول اطلاعات سپاه در استانهای شمال ایران و آذربایجان غربی و رئیس دبیر خانه شورای عالی امنیت ملی و یکی از مهره های کارکشته اطلاعات رژیم در طول حیات جمهوری اسلامی است. وی عضو شورای عالی کار ضد کارگری و آخرین پست ایشان وزیر کار و امور اجتماعی و البته دانشگاه رفته و استاد دانشگاه نیز بوده است.

پوپولیسم و کارگر پناهی آقای ربیعی برای ایجاد توهم و کوتاه آمدن کارگران در مقابل رژیم بجائی نرسیده است. ربیعی این وزیر کار شکنجه گر، بیهوده تلاش می کند با این رفتار مشمئز کننده در میان کارگران، نسبت به رژیم جنایتکار و ضد کارگریش توهم ایجاد کند. زمان برای این بازی ها بسر رسیده است. ربیعی بیهوده تلاش می کند که با این رویکرد خاک بر چشم کارگر بپاشد. مردم و کارگران در ایران در این دوره به روشنی نشان دادند که قصد دارند تکلیف خود را با این رژیم یکسره کنند و به کمتراز سرنگونی کلیت رژیم استثمارگر و ضد کارگری جمهوری اسلامی رضایت ندهند.

کارگران باید موقعیت خود را دریابند. نیاز به دخالت طبقه کارگر و رهبران و فعالین اگاه و سوسیالیست در تحولات کنونی بیشتر از هر زمانی بسیار لازم و ضروری به نظر می رسد. با شروع اعتراضات و خیزش سراسری مردم، شمارش معکوس عمر رژیم آغاز شده است. رژیم دستپاچه و  شکننده و ورشکسته است و خود سرانش از خطر سرنگونی سخن به میان می آورند. طبقه کارگر می تواند که همگام با همه مردم، زنان به تنگ آمده از تبعیض و نابرابری و جوانان متنفر از کلیت نظام دست به کار سازماندهی و اعتراضات و اعتصابات وسیع برای تعین تکلیف نهایی با رژیم جنایتکار اسلامی شود. سرنگونی انقلابی رژیم سرمایه داری اسلامی تنها راه گذر از این شرایط فلاکتبار و ساختن آینده ای برابر و انسانی برای کلیه آحاد جامعه است.

١٥ فوریه ٢٠١٨