سعید آرمان-تبلیغات و تحرکات قومی در مضحکە انتخاباتی ارومیە موقوف!

تبلیغات و تحرکات قومی  در مضحکە انتخاباتی  ارومیە موقوف!

مدتهاست از سوی جمعی تحت نام “فعالین مدنی کرد”، در شهر ارومیە تلاشهای زیادی صورت می گیرد تا مردم منتسب بە کرد زبان این شهر را بە عنوان یک قطب ناسیونالیستی کرد در تقابل ناسیونالیسم آذری زبان تشکیل و در مقاطعی برای اهداف غیر انسانی و قوم گرایانە بکار بگیرند. انان در همین رابطە مردم منتسب بە کرد زبان مقیم شهر ارومیە و روستاهای اطراف را بە شرکت فعال در مضحکە انتخاباتی شورای شهر و روستا، ترغیب می کنند. در این مطلب کوتاە بە نکات مندرج در یادداشتی خواهم پرداخت کە “فعالین مدنی کرد” مقیم ارومیە خطاب بە “بایکوت” کنندگان انتخابات تحت عنوان: نبض اروميه را بگيريد، بعد موضع گيري کنيد”! ابتدا بە گوشەهایی از این یادداشت نگاهی میاندازیم تا بە اهداف سیاسی و اقتصادی پشت آن پی ببریم:

“در اواخر اديبهشت ماه انتخابات بسيار حساس شوراي شهر اروميه برگذار خواهد شد. در چند سال اخير شاهد اتفاقات ناخوشايندي در انکار هويت کوردهاي اروميه بوده ايم و حتي کار بجايي رسيده که عملا چندهويتي شهر اروميه زيرسوال رفته است”. در ادامە چنین میگویند: “اين بايکوت کنندگان بايد خوب اين را بدانند که بخش عمده اي از انکار هويت کوردهاي اروميه، از نتايج همين بايکوت ها و عدم مشارکت يا مشارکت ضعيف در انتخابات و به تبع آن حذف کوردها از مديريت شهري در اروميه بوده است”.

در ادامە چنین می گویداين بايکوت کنندگان دقيقا بايد بدانند که اکثريت مطلق فعالان مدني، سياسي و اجتماعي کورد در اروميه خواهان مشارکت گسترده ي کوردها در انتخابات شوراي شهر اروميه هستند و مخالف بايکوت انتخابات هستند.

استفادە از عرق ملی مردم تحت هر عنوانی برای اهداف سودجویانە جمعی معدود و بمنظور سهیم شدن در چار چوب نظام غیر انسانی و بشدت ظالمانە و ارتجاعی، محکوم است و باید از جانب انسانهای آزادیخواە و شرافتمند طرد شود. این رژیم کە کارنامەای مملو از جنایت و آدمکشی دارد و این دور آدمکشی و بە بند کشیدن آزادی و گرو گرفتن نان دەها میلیون انسان و لە کردن کرامت انسانی آنان از بی و صدر و رجائی گرفتە تا خامنەای و رفسنجانی و موسوی و از رئیس جمهور خندان (جناب خاتمی) گرفتە تا احمدی نژاد و اینبار کلید بدست بنفش کە “امید” باز کردن قفلها بود، شمار اعدامهایش رکورد شکستە است. هر گونە تلاشی برای بسیج و کشاندن مردم پای صندوقهای رای ولو با “نیت خیر” بە تداوم رژیم استثمارگر و تا مغز استخوان ارتجاعی کمک می کند.

در بخشی دیگر از این یادداشت آمدە است کە “بايد وضعيت اروميه را از مسايل کلان جدا نمود و به صورت ويژه اي نسبت به آن نگاه کرد! بنابراين پيشنهاد ميشود قبل از موضع گيري، نبض جامعه ي کوردهاي اروميه سنجيده شود و گوش شنوا براي شنيدن سخن فعالان کورد وجود داشته باشد”. پیداست کە سر آقایان “فعالان کورد” بە سنگ خوردە و نتوانستەاند جمع قابل ملاحظەای را برای رسیدن بە اهداف سودجویانە سیاسی و اقتصادی خود مجاب بکنند. مدتهاست کە جناب خالد عزیزی در مقطعی کە ریاست حزب دمکرات کردستان را عهدە دار بود بە کرات بر این “مهم” پای می فشرد کە باید “کردها” در ارومیە بە وزنەای غیر قابل انکار تبدل بشوند. تلاش فوق از جانب “فعالان مدنی کورد” در ارومیە در همین راستا می باشد و از مردم فهیمی کە پای صندوقهای رای نرفتەاند تا رای بە عالی جنابان “کرد زبان” بدهند و آنان نیز در سایە قوانین متعفن اسلامی و نیروی انتظامی حافظ سرمای در ایران بە نان و نوایی برسند و در منطقە خود کفگیر بدست بشوند، گلە مند هستند.  در طول ٣٨ سال گذشتە کە مردم را با ترفندهای مختلف بە پای صندوقهای رای بردەاند، جە چیزی عاید مردم سدە است جز سیە روزی و تباهی و اعدام و استثمار؟! عالیجنابان “فعال مدنی کرد” مقیم ارومیە چە محاسنی را از حضور مردم در مضحکە انتخاباتی کشف کردەاند کە سایر مردم فهیم و معترض بە آن پی نبردەاند تا امروز توصیەهای داهیانە سما “فعالین مدنی کرد” را حلقە گوش خود کنند و شما را بر کرسی شورای شهر و روستا بنشانند؟! “نبض” ارومیە چە چیز بغرنجی در آن هست کە شما بە آن واقف هستید و اکثریت مردمی کە در مضحکەهای قبلی شرکت نکردەاند، واقف نیستند؟!

 

سی و هشت سال پیش در دوازدهم همین فروردین ماە (١٣٥٨) بە فرمان خمینی جلاد رفراندومی برگزار شد تحت نام جمهوری اسلامی، آری یا نە؟ در آن هنگام بجز کردستان کە جامعەای پولاریزە بود از نظر سیاسی و تحزب جایگاە ویژەای در تعقل جامعە داشت و از آن تاثیر می گرفتند، بخش زیادی از مردم در سایر نقاط ایران پای صندوق رفتند و بە نظام جمهوری اسلامی “آری” گفتند. از آن هنگام تا این لحظە تنها بە یمن مبارزە کارگران و سایر بخشهای مردم در ایران بودە کە عقب نشینی هایی بە رژیم اسلامی تحمیل شدە است، در غیر این صورت درب بر همین پاشنە چرخیدە است و ماشین کشتار و زندان و شکنجە و تحمیل فقر بە کارگران و ازدیاد روزمرە اعتیاد و فحشا در جامعە و … ادامە داشتە. لذا کشاندن مردم بە پای صندوقهای رای جز خاک پاشیدن در چشم مردم چیز دیگری عاید مردم نخواهد شد. 

موقعیت کنونی منطقە و مخاطراتی کە چنین ایدەهای ملی گرایانە بدنبال خواهد داشت.

هر انسان فهیم و با وجدانی نگاهی بە عراق و سوریە بیاندازد، میتواند تشخیص بدهد کە تقسیم بندی جامعە بە کرد و آذری و غیرە و یا سنی و شیعە و مسیحی و بهایی و … بمثابە آتش زدن بشکە باروتی است کە بە یمن ارتجاع حاکم و اپوزیسیون بورژوایی و ناسیونالیست کرد کە برای سهم خواهی از دولت مرکزی بە منظور حاکمیت در کردستان و استثمار کارگر کرد، چانە زنی میکنند، می باشد. بە احزاب ناسیونالیست کرد و آذری باید دولتهای ارتجاعی منطقە مانند عربستان و غیرە در کمک بە احزاب ناسیونالیست کرد و دولت آذربایجان در کمک بە مردم منتسب بە آذری های مقیم ایران در جهت اهداف سیاسی خود و اتوپی الحاق آذربایجان جنوبی و تحریک ناسیونالیسم کور آذری، را نیز بە مولفەهای متعدد و زیانبار کنونی اضافە نمود. این اعمال بە هر نیتی کە باشد بازی با آتش است و زمینە ساز پایە ریزی نفرت قومی و راە انداختن حمام خون در این منطقە کە با اولین جرقە ابعاد گستردەتری خواهد یافت.  نباید این سناریو را از هیچ جریان و شخص نا مسئول پذیرفت. یوگوسلاوی ٢٤ سال قبل، عراق و سوریە امروز نمونەهای بارز این سناریوی تلخ و سیاە است کە جامعە را بە تباهی می کشاند.  جنگ کوتاە مدت ترک و کرد در شهر نقدە نمونە بارز این واقعیت تلخ است کە اوباشان وابستە بە ملاحسنی در ارومیە و نیروهای جمهوری اسلامی بە بهانە اجتماع حزب دمکرات کردستان ایران، بە راە انداختند و بە نفرت قومی در این مناطق دامن زدە و یا آنرا تشدید نمود. اکنون بعد از گذشت ٣٨ سال نباید اجازە داد این زخم کهنە سر باز کند و در شکل دیگری و در ابعاد بە مراتب فاجعەبارتری با توجە بە مولفەهای منطقەای و جهانی، این تراژدی اتفاق بیافتد. هر “فعال مدنی کورد” اگر ریگی بە کفش نداشتە باشد این صورت مسئلە سادە را می پذیرد و دستور کارش را عوض خواهد کرد و بە جای ملت تراشی و تحریک ملی و استفادە از عرق ملی بە هویت انسانی و طبقاتی مردم در این جغرافیا تکیە میدهد و بە راە حل کم هزینە تر و انسانی تر میاندیشد. اما در واقع امر این “فعالین مدنی کورد” برای رسیدن بە اهداف سیاسی و سهیم سدن در قدرت اقتصادی اینچنین خیز برداشتەاند و مقید سرنوشت مهد کودک و مدرسە و کارخانە مردم نیستند کە چگونە دستخوش تحولی خواهد بود کە تر و خشک در آن با هم خواهند سوخت و اولین قربانیانش عادی ترین مردمان این جامعە خواهند بود.

مردم، کارگران و زحمتکشان نباید بە آلت دست این یا ان فراکسیون ارتجاعی و سودجو تبدیل شوند. تصور اینکە شورای شهر و روستا میتواند در این نظام جهنمی و فاسد کاری بکند، بسی سادە لوحانە است. هر فردی و با هر نیت “خیری” وارد این سیستم گندیدە و فاسد و ادمکش بشود، نە تنها نمی تواند آنرا بە نفع مردم اصلاح بکند، بلکە با استفادە از ابزار مشارکت مردم در سرنوشت خودشان بازی کردە و بە چرخە ادمکشی و چپاول مردم، کمک نمودە است.

کارگر و زحمتکش کرد زبان در این ایام باید بر ضرورت مستحکم کردن صفوف خود و همنوعان و هم طبقەای هایش در میان سایر انسانهای دیگر در این شهر کە منتسب بە ترک و فارس و غیرە هستند محکم تر بکند و بر هویت طبقاتی خود پای بفشارند. در عین حال هویت تراشی کاذب قومی و ملی را طرد و رسوا کنند و آستینها را برای مبارزە جدی برای بە گور سپردن نظام جهنمی سرمایە در ایران بالا بزنند. نظامی کە بە وسعت جغرافیای ایران از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب آن بە استثمار بی وقفە کارگران می پردازد و چوبەهای دارش را برای خفە کردن صدای اعتراض برقرار و زندانهایش مملو از شریف ترین انسان های کارکن و زحمتکش است.  این است مسیری کە تمامی مردم در ایران دیر یا زود باید طی کنند و هر گونە توهمی را برای اصلاح نظام جمهوری اسلامی و یا رسیدن بە مصالح “قومی” از ذهن خود بزدایند.

سعید آرمان

یکشنبە ١٩ فروردین ١٣٩٦