سعید آرمان-از بانە تا تهران،درد مشترک، خط مشی مشترک!

از بانە تا تهران،

درد مشترک، خط مشی مشترک!

 

سعید آرمان

روز دوشنبە ١٣ شهریور دو کولبر بە اسامی قادر بهرامی ٤٥ سالە و حیدر فرجی ٢١ سالە اهل روستاهای بانە در روستای مرزی “هەنگەژال” توسط نیروهای هنگ مرزی بە قتل رسیدند. مردم بانە و روستاهای منطقە از این جنایت رژیم اسلامی خشمگین شدە و بە خروش آمدند و در مقابل فرمانداری شهر تجمع کردند و بعد از بی توجهی فرماندار بە اعتراض بحقشان بە فرمانداری یورش بردند. بسرعت دستە دستە مردم معترض بە تجمع پیوستند. روز بعد در یک اقدام هماهنگ و جسورانە شهر بانه وارد اعتصاب عمومی شد و مردم در خیابانهای اصلی شهر بویژە در مقابل فرمانداری تجمع کردند و خواهان مجازات عاملین قتل دو کولبر بی دفاع شدند. اما پاسخ رژیم هار اسلامی بە مردم معترض اعزام نیروهای مسلح بە داخل شهر و میلیتاریزە کردن و بە پرواز درآوردن هلیکوپتر بر فراز شهر بمنظور مرعوب کردن مردم بود. اما این تهدیدات بی اثر بود. در جریان این اعتراضات حد اقل ١٠ نفر زخمی و تعداد بیشتری دستگیر شدند کە در فاصلە زمانی کوتاە و ترس از گسترش اعتراضات، همە دستگیر شدگان را آزاد کردند. ناگفتە نماند کە بخشی از مجروحین بە دلیل حضور نیروهای امنیتی بە بیمارستان مراجعە نکردەاند.

روز چهار شنبە یکروز بعد از اعتصاب عمومی شهر بانە، مریوان و سردشت نیز در حمایت از مردم بانە و اعتراض بە کشتار کولبران وارد اعتصاب شدند و اعتراضات خیابانی نیز شروع شد. پنجشنبە سنندج بپاخاست و اعتراض را تداوم بخشید و سقز و کرمانشاە نیز وارد عمل شدند. بە این صورت جمهوری اسلامی نە با تعدادی کولبر بلکە با میلیونها انسان زحمتکش در جامعەای کە در ٣٨ سال گذشتە همچون آتش زیر خاکستر همیشە در غلیان بودە و هیچگاە تسلیم حکومت نکبت اسلامی نشدە، روبرو است.

جمهوری اسلامی هنوز متوجە نیست کە با مردمی در افتادە است کە ٣٨ سال مقاومت جانانە را در تقابل با این رژیم تجربە کردە است، با جامعەای پولاریزە و متحزب روبروست کە مقاومت در مقابل استثمارگران و معترضین بە جان و امنیت و معیشت شان، صاحب سنتی دیرینە است. در این جامعە از قبل از قیام ٥٧ احزاب با سنتهای معرفە وجود داشتە و در میان مردم از نفوذ سیاسی، معنوی و تشکیلاتی برخوردار بودەاند، سازمان خود را میان مردم گسترش دادند و بعد از قیام اعمال حاکمیت کردند. بخش چپ جامعە در مقابل حاکمیت جدید اسلامی بورژوازی ایران، مردم را وسیعا سازمان داد و جبهە “نە” بە جمهوری اسلامی در ١٢ فروردین و متعاقبا سازماندهی جنبش تودەای و مسلحانە را بدون ابهام سازمان داد و از آن هنگام جمهوری اسلامی نە با آحادی ایزولە شدە در کردستان بلکە با جامعەای متحزب روبروست کە ماهیت ضد انسانی رژیم اسلامی را با تمام وجود لمس کردە و در تقابل آشکار با آن قرار گرفتە است. در این میان تلاش مذبوحانە طیف “اصلاح طلبان” کرد و میدان دادن رژیم اسلامی بە تحرک سلفی گری در کردستان بمنظور خصومت با رادیکالیسم و رشد کمونیسم در کردستان، راە بە جایی نبردە و علیرغم همە امکاناتی کە جمهوری اسلامی در اختیارشان گذاشتە، نتوانستە جامعە و بە طریق اولی طبقە کارگر را از اهداف بلند پروازانە سیاسی برای مقابلە جدی با جمهوری اسلامی باز دارد.

تهران

همزمان با اعتراض مردم بانە روز سە شنبە در مقابل مجلس شورای اسلامی جمع پرشوری علیە بە بند کشیدن رضا شهابی کارگر معترض و عضو سندیکای شرکت واحد اتوبوس رانی تهران کە تا این لحظە در اعتصاب غذا بسر می برد، دست بە اجتماع و راهپیمائی زدند و با صدای رسا خواهان آزادی بی قید و شرط رضا شهابی و زندانیان سیاسی شدند.

آنچە در مراکز کارگری و خیابانهای کردستان و تهران و بە گسترە جامعە ایران در جریان است، یک مبارزە و رویاروئی جدی اردوی کار علیە رژیم هار اسلامی حافظ منافع سرمایە داران و اعتراض بە فساد و بی حقوقی و استثمار و بە بند کشیدن کارگران و کشتار آنان از نوار مرزی تا قتلگاەهای اوین و رجایی شهر کرج است. اگر هزاران انسان در متن فقر و بیکاری شدید بە بدترین نوع بردگی یعنی کولبری محکوم شدند، کە با عبور از سخرەها و بە خطر انداختن جان خود، ناچار بە در آوردن لقمە نانی برای خود و فرزندانشان می شوند و از سوی حافظان نظم سرمایه بە قتل می رسند، ناشی از گردن ننهادن بورژوازی ایران و در راس آن دولت اسلامی بە مطالبات برحق کارگران برای تامین زندگی شان است. لذا طبقە کارگر در چهارگوشه ایران درد مشترک و سرنوشت مشترکی دارد. کولبرانی کە از فرط بیکاری و عدم تامین معیشت ناچار بە روی آوری بە این کار خطرناک می شوند بعنوان بخشی از طبقە کارگر و بخشی از ارتش بیکاری با کارگر ایران خودرو، پتروشیمی، نیشکر هفت تپە، اتوبوسرانان تهران و کارگران شالیزارهای شمال و تراکتور سازی تبریز و معدن بافق و غیرە یک راە در پیش دارند: مبارزە سازمان یافتە برای سرنگونی رژیم هار اسلامی! اما در این میان مبارزە برای امرار معاش و تامین زندگی و امنیت تا سرنگونی رژیم ایستگاەهای متعددی میتوان وجود داشتە باشد کە جنبش طبقە کارگر باید با چشم باز آنرا ببیند و مسیر پیشروی را پیدا کند.

کارگران نمیتواند تا ابد در مقابل بە تاراج بردن ثروت اجتماعی کە حاصل استثمار نیروی کار و منابع طبیعی جامعە است، توسط مشتی سرمایه دار انگل و حکومت اسلامی شان سکوت کنند و نظارەگر خاموش آن باشند. این ثروت هنگفت متعلق بە جامعە و کسانی است که آنرا تولید میکنند که تحت مناسبات اقتصادی و استثمارگرانه حاکم حیف و میل میشود. این ثروت اجتماعی بجای اینکه صرف نیازهای اولیه و بدیهی و پایه ای شهروندان شود، هزینە زندان و زندانبان و شکنجە گر و نیروی سرکوب تا حوزەهای جهلیە و خیل وسیع آخوند رذل و مفتخور میشود. صرف بقای نظامی میشود که تداوم همین اوضاع دهشتناک را تضمین کند. امروز جنبش کارگری میتواند و بیش از هر زمانی ضروری است که برای تداوم زندگی و بقای خویش بعنوان یک طبقه اجتماعی، خواست مبارزاتی “یا کار یا بیمە بیکاری مکفی” را طرح و حول آن جنبشی وسیع علیه بورژوازی حاکم راه بیاندازد. بخش آگاە و پیشرو طبقە کارگر ایران میتواند با بدست گرفتن و طرح این شعار مبارزاتی در جامعە، سطح توقع کل طبقه و مردم زحمتکش را بالا ببرد و پاسخی محوری به معضلات بخشهای مختلف اسیر فقر و ناامنی اقتصادی بدهد.

طرح این شعار در عین حال بە هم سرنوشتی طبقاتی میلیونها کارگر بیکار با کارگران شاغل کمک خواهد کرد. لذا کشمکش رژیم اسلامی و نیروی سرکوبش در مرزها فقط با کولبران و بالعکس نیست. این کشمکش طبقە کارگر با کلیت بورژوازی و در راس آن با جمهوری اسلامی است. کولبر جزو محروم ترین بخشهای طبقه کارگر و مردم زحمتکش است و تلاش ارتجاعی برای مهر قومی زدن به آنها و عبارت “کولبر کرد”، ادامه شلیک جمهوری اسلامی به طبقه واحدی است که درد مشترک و دشمن مشترکی دارد. مردم آزادیخواە و بە تنگ آمدە از جمهوری اسلامی برای رهائی بە جنبش طبقه کارگر بعنوان مهمترین و موثرترین فاکتور در سیاست ایران نیاز دارد. ناسیونالیسم و شوونیسم و جریانات ارتجاعی و مذهبی که جز ایجاد تفرقە در صفوف مردم کارگر و زحمتکش و الصاق هویتهای کاذب به آنان برای مصارف سیاسی ارتجاعی خاصیتی ندارند، باید ایزوله و منزوی شوند. این یک شرط مهم هژمونی افق کارگری در مبارزات همین امروز و آتی اردوی وسیع مردم کارگر و زحمتکش علیه بورژوازی و حکومت اسلامی است.

پنجشنبە ١٤ سپتامبر