زاگرس ابراهیمی-سفر نيچروان بارزاني  به ایران وموضوع احزاب اپوزسیون کورد ایران

سفر نيچروان بارزاني  به ایران وموضوع احزاب اپوزسیون کورد ایران

زاگرس ابراهیمی

طي روزهاي گذشته شاهد سفر نيچروان بارزاني رئيس “حكومت اقليم” كردستان عراق به ايران و نشست او و هيئتش بامقامات بلندپايه سياسي وامنيتي ايران بوديم. از جمله دیدار با “رئيس جمهور”ایران، آخوند روحانی و پاسدارعلي شمخاني  رئيس “شوراي عالي امنيت ملي” ایران.

ازمیان موضوعات مورد بحث و مهمي كه بين آنها بحث و گفتگو شده بود موضوع احزاب اپوزسيون و فعاليت آنها در اقليم كردستان عراق بود كه طرفين كاملاً آشكارا مواضع خود را برعليه فعاليت احزاب اپوزسيون در خاك اقليم عنوان كردند.

اگرچه  ضديت هاي دو حزب حاكم اقليم كردستان عراق در راستائ تامین منفعت ایران با احزاب اپوزسيون ايران بارها تكرار شده است، اما  بنظر میرسد در نتيجه اين سفر سه گزينه  روي ميز احزاب اپوزيسيون واقع در اقليم قرار ميگيرد اول فشار حكومت اقليم بر احزاب اپوزيسيون وقطع كامل تمام فعاليت هاي مسلحانه در خاك ايران، دوم ادامه اين فعاليت ها و تنش احزاب اپوزسيون با اقليم كردستان، و سومين گزينه هم اينكه آنها نيز مانند برخي از جريانات ديگر  راه كوه را دربرگيرند و نيروهاي خود را كاملاً آنجامستقر سازند، كه اين گزينه اخر نيز فعلا به علت شرايط كنوني احزاب غير ممكن ميباشد.

به این مناسبت یکبار دیگر این واقعیت جلو جامعه قرار میگیرد که وقتی احزاب و رهبرانش دور اندیش نباشند و سیاستهایشان بر اساس منافع نیروها و دولتها دیگر و استفاده از اسطکاک دولتها سرمایه گذاری شده باشد دیر یا زود عواقب و ناکامی چنین سیاستها و ناتوانیهای را به چشم مردم در جامعه  میرود. واقعیتی که اکنون اتفاق افتاده است  نشانه دور اندیش نبودن و محدود نگیری نیروهای اپوزسیون متکی به چنین استراتژی است.

 منظور از دورانديشي  اين است كه متاسفانه اكثر احزاب اپوزسيون ايران از راست تا چپ به خاطر عدم مديريت و دورانديشي رهبران سياسي آن احزاب خود نيز محتاج به انقلاب فكري و مديريتي هستند كه طوری عمل نمایند سیاست و عملکرد آنها به زیان مبارزه آزادیخواهانه  در جامعه علیه حاکمیت سیاه اسلامی نباشد و دولتها نیز نتوانند آنها را به معامله و بازیچه خود بگیرند. ولی همه میدانیم تغییر این سیاستها کار آسانی نیست زیرا بخشی از سنت سیاسی و افق آنها است. چنانچه اراده و سیاست متفاوت تری در صفوف آنها  نیز پیدا شود بدون تغییر و کنار زدن رهبران سنتی و ماداملعمر کنونی آنها و تغییر سیاست و استراتژی حاکم کنونی  هیچ امیدی به تغییر وجود نخواهد داشت.

رهبري اين احزاب هميشه منتظر يا دلخوش رويداد يا كمك كشورهاي خارجي براي پيشرفت اهدافي هستند كه سالهاست براي آن قرباني مي دهند. اين عدم دورانديشي گاهي آنها را به چاله و گاه به چاه مي اندازد. گاه دلخوش به جنبش سبز ، گاه به تحريم هاي دولت اوباما ، گاه به تنش هاي عربستان سعودي با ايران و گاه به تهديد هاي دولت ترامپ و گاه به چراغ سبز این و آن دولت.

همه آنها نيز در نهايت همانطور كه مشاهده كرديم و ميكنيم تمام اين تنش هاي به وجود آمده در منطقه براي تامين منافع خود در منطقه است، كه گاه با مذاكره اي در پشت درهاي بسته تمام اين تنش ها طوري به پايان ميرسند كه گويا اصلا مشكلي ميان اين دولت ها و احزاب وجود نداشته است.

 و اينجاست كه دوباره مسئله عدم مديريت صحيح و دورانديشي سياسي اين احزاب بيشتر نمايان ميشود.عدم دورانديشي،  نبود سياست و هدف استراتژيكي رزمنده و متکی به منافع مردم زحمتکش که از بنیاد و در فاصله طولاني مدتي كه اين احزاب در جهت آن فعاليت میكنند باعث به وقوع آمدن وضع كنوني اين احزاب شده است كه حتي براي امرار معاش خود نيز دچار مشكل اند!

در آخرين نمونه اي كه كاملاً ضعف سياسي  اين احزاب را مشاهده كرديم تظاهرات اخير شهرهاي ايران بود كه حتي بعد از گذشت بيشتر از چهار دهه از عمر ننگين اين نظام اسلامی ديكتاتور حاكم بر ايران آنچنان كه بايد اين احزاب اپوزسيون توان رهبري و مديريت اين تظاهرات  را نداشتند كه حتي بتوانند تغيير يا كارت فشاري بر عليه اين رژيم  در کردستان به وجود آوردند، همه اینها گویای این واقعیت است که احزاب اپوزسیون و رهبران سنتی با واقعیت جامعه و مبارزه آزادیخواهانه آنها فاصله زیادی دارند، تنها نیروهای موقف خواهند شد که به خود و به اهداف روشن سیاسی و جامعه ی خواهان سرنگونی و دست یافتن به آزادی و برابری، نه در شعار، که در میدان عمل و روزمره ربط داشته باشد. سابقه قدیمی و تاریخی داشتن و ژست گرفتن با تعدادی نیروی مسلح و شغل همیشگی دیپلوماسی بازی، که معمولا بازنده آن نیز خود احزاب سنتی و ناسیونالیستی هستند، راه بجای نمیبرد همانطوری که تا بحال راه بجای برده است.

منبع: شماره ٣٣ نشریه سوسیالیسم امروز

www.simroz.org

٢٧-١-٢٠١٨

٧بهمن ١٣٩٦